حرفهای خودی و بیخودی مردمیسازی فشار! محضر با سعادت مسؤولین و برنامهریزان گرانقدر، عارضم که خیلی وقت است که بار اصلی همه فشارهای اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و فرهنگی بر دوش خلقا… بینواست و اینکه در این طرح جدید، ادعای تحول در امور اقتصادی و رسیدگی اورژانسی به بیمار نزار، شده است و گفته میشود […]
حرفهای خودی و بیخودی
مردمیسازی فشار!
محضر با سعادت مسؤولین و برنامهریزان گرانقدر، عارضم که خیلی وقت است که بار اصلی همه فشارهای اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و فرهنگی بر دوش خلقا… بینواست و اینکه در این طرح جدید، ادعای تحول در امور اقتصادی و رسیدگی اورژانسی به بیمار نزار، شده است و گفته میشود که خلقا… چهار روزی بخورند نان و تره تا روزی برسیم به نان و کره و اگر چند صباحی فشارها تحمل شود، یکدفعه همای خوشبختی از راه میرسد و بر دوش تکتک شما مینشیند و از این قصههای حسین کُرد شبستری! خواستیم خدمت این بزرگواران عرض کنیم که مردمیسازی فشارها مسبوق به سابقه است و بهتر است جنابتان زود بروید سر اصل مطلب که خوابی که دیده شده است چیست! وگرنه این قسم حرفهای شیرین و وعده و وعید و پیچ حساس تاریخی و جرح و تعدیل و هدفمندسازی و تحول و تحمل و بُزک نمیر بهار میاد، کُمبزه با خیار میاد، آنقدرها به کرات استفاده شده است که جز نقشی از تار و پود از لحاف ملا و کلاه خلقا… و جملات قصار، نمانده است!
حضرات تولیدکننده و واردکننده که تکلیف خودشان را خیلی وقت است معلوم کردهاند، گرانی و کمی و کسری و فشار و افزایش هزینهها را از این دست میگیرند و از طریق توزیعکننده و فروشنده، دست به دست میکنند تا برسد به دست مصرفکننده بینوا و به جای آنکه با مدیریت صحیح و افزایش بهرهوری و کاهش هزینه نگذارند فشار مضاعفی به خلقا… بیاید، برخی از همین جنابان که خود را احیاناً زرنگتر از بقیه میدانند، این گرانی و فشارهای وارد آمده را فرصتی ارزشمند در بحران، تشخیص داده و از آب گلآلود ماهی گرفته و با دوچندان کردن فشارها به نفع جیب مبارک، این وسط سود مضاعفی هم میکنند، عین خیالشان هم نیست که چه بر سر مردم میآید.
کافی است یک نگاه خریدارانه به انواع مواد خوراکی و ابزار و قطعات و منسوجات و مظروفات و محصولات ریز و درشت در بازار بکنید، هرچه از نظر قیمتی چاق و تپل و فربهتر شدهاند از نظر کیفیت و حجم و وزن و اندازه لاغرتر و ضعیفتر و مُردنیتر شدهاند.
در خبرها آمده بود که تعزیرات و سازمانهای بازرسی خیلی سفت و سخت پای کار هستند و حتی سهمیههای استانی و شهری هم برای برخورد با خاطیان در نظر گرفتهاند که مبادا کسی کمکاری کند، اما چیزی که جنابمان را نگران کرده است این است که چرا یک تصمیم و اقدام تورمزا (درست یا غلطش را کاری نداریم) به سرعت باعث گران شدن همه چیز میشود ولی این همه نظارت و کنترل و بگیر ببند باعث نمیشود یک اتفاق ویژهای افتاده و ترمز افزایش قیمتها و کاهش کیفیت و کمیتها کشیده شده و آن تولیدکننده و واردکننده شکم سیر فرصتطلب و همچنین فروشنده و ارائهکننده خدمات ماهی بگیر! که براساس میل مبارک دست به گران کردن و کمفروشی زدهاند قیمتها را بهجای اول و کیفیت را بهجای درست خود برنمیگردانند و هر روز هم به تعداد و عِده و عُده این افراد اضافه شده و خلقا… در سختی و مشقت بیشتر فرو میروند!
بالاخره یا تنبیه و جریمهها بازدارنده نیست، یا بهجای ریشه و ستون، یقه شاخه و میوه را میچسبیم، شاید هم کمی تا قسمتی در مقدار و میزان نقره داغ کردنها و سفت و سختی برخورد و رسیدگیها، غلو میشود و آن چیزی که بهنظر میرسد با آن چیزی که هست توفیر دارد! هرچه هست این بساط خیلی توی ذوق میزند و صدای همه را درآورده است.
بالاخره وقتی چهار قلم میشود چهارصد قلم و همان چهار قلم هم بالاتر از قیمت اعلامی و مصوب فروخته میشود با آنکه صفر تا صد چرخه واردات و تولید و توزیعاش مشخص است، اینکه ما نگران کمیت و کیفیت و این قسم سوسول بازیها هستیم، نوبر است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.