حرفهای خودی و بیخودی یک دست و چند هندوانه! بعضی چیزها ربطی به میزان زور یا توان ندارد، بعضی چیزها ربطی به میزان تلاش یا سعی ندارد، بعضی چیزها و بعضی کارها را نمیتوان انجام داد چون ظرفیت انجام دادن آنها وجود ندارد، ضربالمثل یک دست و دو هندوانه را که شنیدهایم، خیلی ساده […]
حرفهای خودی و بیخودی
یک دست و چند هندوانه!
بعضی چیزها ربطی به میزان زور یا توان ندارد، بعضی چیزها ربطی به میزان تلاش یا سعی ندارد، بعضی چیزها و بعضی کارها را نمیتوان انجام داد چون ظرفیت انجام دادن آنها وجود ندارد، ضربالمثل یک دست و دو هندوانه را که شنیدهایم، خیلی ساده و شفاف میفرماید که در آن واحد نمیتوان دو کار مختلف را با هم انجام داد، چراکه در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمیرسد. باز هم عرض میکنیم کسی به زور و عرضه و کفایت و هنرمندی جنابتان کاری ندارد و ایضاً در مثل مناقشه نیست. (گفتم که گفته باشم!)
اصلاً بگذارید اینجوری بگویم که آقا ما قویترین، بهترین، درجهیکترین و متخصص و کارآمدترین دولت نیم قرن اخیر را در کابینه داریم، معاونین و مشاورین و مدیران کل هم که یک از یک بهتر و گُلتر! کاری هم به عملکرد و حرفها و نتایج و استعفاء و کارت زرد و این قسم چیزهایی که در این چندماهه رنگ رخساری است که نشان میدهد از سر ضمیر، ندارم، اما بالاخره پول و اعتبار و بودجه و درآمد و ظرفیت و عِده و عُده و تخصص و کاردانی هم که بینهایت نیست، لابد و قطع به یقین محدودیت دارد حالا اگر نگوییم خیلی ولی کم هم نیست این محدودیت در این دوره وانفسای بد مراد!
حذف ارز ترجیحی مواد غذایی، نهضت ملی جهش تولید مسکن، رونق اقتصادی، مدیریت بازار دلار و مسکن و خودرو، رونق تولید، تعاملات پیچیده و داستاندار بینالمللی، حذف ارز ترجیحی دارو و انتقال آن به بیمهها و ایضاً مدیریت خرید و فروش و واردات و توزیع صفر تا صدی آن، کنترل بازار مواد غذایی بعد از حذف ارز دولتی، بحث خشکی تالابها و فرونشست و ریزگرد و تورم جهانی و فشار و تحریم و کرونا هم که خود صاحبخانه هستند و حضور و ظهور دائم و مؤثر دارند و آنقدرها بودن و رفت و آمدشان دست ما نیست.
یعنی اگر روزی کسی مشاوره و همفکری کرده و به جنابتان گفته با یک دست میشود چند هندوانه بلند کرد، احتمالاً به سمینار شومنهای انگیزشی رفته، ولی اینجور که معلوم است شما خیلی موضوع را جدی و شدنی گرفتهاید و دستکم یک دوجین هندوانه را میخواهید در کف با کفایت دستان مبارک، بالا برده و به زمین و زمان بفهمانید که ما خواستیم و شد، آنچه باید میشد!
همین چهار قلم کالای اساسی معروف را بنگرید که به هفته نکشید این همه تکثیر و تکثر از خودش به ثبت رساند و کل مواد خوراکی و غذایی را که درنوردید، دیگر بازارها را هم با خود همراه و همداستان کرد و بعد از آنکه موجبات صعود و قله نوردی همه کالا و خدمات را فراهم کرد، فکر رفتن به ارتفاعات بالاتر و خوش آب و هواتر به سرشان زده و مدتی است که از نرخ مصوب و محدوده خط قرمز و مصوبات پا را فراتر گذاشته و کسی هم عارضشان نمیشود!
خب عزیز گرانقدر، مسؤول توانمند، برنامهریز همهچیزدان ،مجری پای کار، ناظر و بازرس وسط میدان، ستاد تنظیم و سازمان حمایت، سامانه و برنامه و رایانه هوشمند و… این بازار سر و تَه معلوم بیسروته طوفانزده به گِل نشسته بر خلقا… آوار شده را به سامان برسانید، درمان و التیام نمایید، بساط یکهتازی و موجسواری بچهزرنگها را جمع کنید، کورسوی امیدی برای مردم روشن نمایید و در یک کلام معلوم کنید کُت تن چه کسی است و مُر قانون و قاعده و قول و تعهد یعنی چه! بعد سراغ انتقال ارز ترجیحی از اول زنجیره به آخر زنجیره دارو و فرونشاندن التهاب مسکن و رهن و اجاره و ارز بروید!
اینکه دستور بدهیم قیمتها به شهریور پارسال و یا اردیبهشت امسال برگردد و موجرها فلان درصد بیشتر روی اجارهها نگذارند و دلار ارزان شود و خودروساز قرعهکشی نکند و قیمت کف بازار سقوط کند و یک میلیون خانه ساخته شود و معیشت خلقا… بهبود پیدا کند و آمار و ارقام و نمودارهای خوشگلخوشگل، پدیدار شود، همه چیز شدنی است، ولی عجالتاً روی کاغذ، اگر کاغذ پرواز کرده به آشیان برگردد.
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.