یک سوزن به خودمان!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی یک سوزن به خودمان! چند وقتی است که دلمان می‌خواهد همچین مبسوط و سر صبر یک سوزن سوزناک اساسی به خودمان بزنیم، بالاخره ما رسانه‌ای‌ها مخصوصاً کانال و پیج‌دارهای گران‌قدر و برخط‌های خبری و خبرگزاری و ایضاً صوتی و تصویری‌ها و مکتوب و شفاهی و سینه به سینه و درگوشی […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

یک سوزن به خودمان!

چند وقتی است که دلمان می‌خواهد همچین مبسوط و سر صبر یک سوزن سوزناک اساسی به خودمان بزنیم، بالاخره ما رسانه‌ای‌ها مخصوصاً کانال و پیج‌دارهای گران‌قدر و برخط‌های خبری و خبرگزاری و ایضاً صوتی و تصویری‌ها و مکتوب و شفاهی و سینه به سینه و درگوشی و نجوا و زمزمه و پچ‌پچی‌ها…! و هرکسی که دستی بر آتش اطلاع‌رسانی دارد چه رسمی و ثبتی و چه کتره‌ای و شکمی! باید سواد رسانه هم داشته باشیم، لابد!

بگذارید برای روشن و شفاف شدن نوع و جنس سوزن از اینجا شروع کنیم که بالاغیرتاً در این چند وقت اخیر شما رسانه‌ای ارجمند ( که شامل لیست فوق می‌شوید!) به درست و غلط بودن اینفوگرافی‌هایی که تولیدش روی دور تُند افتاده است دقت داشته و تحقیق کرده‌اید و میزان واقعی بودن آنها را چک کرده و بعد بازنشر داده و یا حتی بعضاً با نام خودتان منتشر کرده‌اید؟! در مورد قیمت تمام شده آبدوخیار و خورش و صبحانه و نهار و یا مطالب متعددی که اخیراً در مورد قیمت برخی ارقام برنج داخلی گفته می‌شود و از قیمت‌های چندصد هزارتومانی تا حتی میلیونی برای هرکیلو حرف می‌زنند، چطور؟ منتشر کرده‌اید! چند بار سخنان و ادعاهای فلان مزرعه‌دار یا مسؤول اتحادیه و یا تولیدکننده بهمان کالا و بازرگان تاجر و کاسب و اینجور افراد که گران شدن یک کالا مستقیماً به‌نفع ایشان است را به‌عنوان نظرات کارشناسی و یا یک منبع موثق در رابطه با قیمت و کشش بازار و میزان عرضه و… منتشر کرده و حتی سیر و پیازداغش را هم زیاد کرده‌اید؟ هشدار و انذارها و یا تأیید و تشویق‌هایی که در مورد بیماری‌ها، آب وهوا، اثرات و ارزش فلان کالا و بهمان مواد خوراکی و یا امور مالی و آموزشی و خدماتی و… داده می‌شود و هر روزه در سطح رسانه‌ها منتشر می‌شود را با علم به موثق بودن منبع و مطلب، شما هم به سمع و نظر مردم رسانده‌اید؟!

کلاً یک نگاهی به هنرنمایی‌های هفته اخیر بیندازید و ببینید انصافاً چند مطلب به‌دردبخور و ارزشمند و دارای محتوای مفید و مهم را در صفحه و کانال و گروه خانوادگی و فهرست‌گیرندگان و پایگاه خبری و خبرگزاری و روزنامه و هفته‌نامه مکتوب و شفاهی و برقی و الکترونیکی خود درج کرده‌اید و چند مطلب، صرفاً برای هیجان و پر بودن صفحه و عقب نیفتادن از دیگران و عشقی و دلی و کتره‌ای بوده است!

هوشنگ‌خانی که ما باشیم با این سواد نیم‌بند دوزاری که در امور خبر و ارزش خبری و رسانه داریم، برخی مواقع دلمان می‌خواهد از دست همین خودی‌های رسانه بومی و محلی و منطقه‌ای و ملی، سرمان را بکوبیم به سنگی، ستونی، چیزی تا هوش از سرمان بپرد و یاد و خاطره این منش و روش‌های سطحی و کیلویی و یهویی را برای همیشه فراموش کنیم! آن غیرخودی و بی‌خودی‌ها که نقل‌شان ناگفته و از اتفاق عذرشان موجه است که مرض و غرض‌شان پیش‌فرض است!

آخر این دیگر چه صیغه‌ای است که هرکسی هر حرفی زد که کمی التهاب و هیجان و یا له‌وعلیه و فی‌المثل آمار و اطلاعات داخلش بود را باید مثل وحی منزل و فی‌الفور بچسبانیم در صفحه اطلاع‌رسانی تا زود‌تر از هم‌ردیف‌ها و رقبای واقعی یا تخیلی آن را به استحضار خلق‌ا… رسانده باشیم!

کمی تأمل، اندکی چرتکه انداختن و دودو تا چهارتا کردن، سؤال و مشورت با اهل فن و صاحب‌نظر، آسیب‌شناسی و تجزیه و تحلیلی، چیزی آخه! روزانه کرورکرور مطلب و ویدیو و تصویر فیک و ساختگی و تبلیغاتی و تخریبی و خروجی اتاق فکرهای مریض و عده‌ای که منافع خودشان را در پوشش خبر و گزارش و آمار و جدول و… منتشر می‌کنند، از سر و کول خیلی از رسانه‌ها و حتی برخی مجرب‌ها و پربیننده و بی‌شمار خواننده و هزاران دنبال‌کننده، بالا می‌رود و ما مردم ساده‌دل زود باور به آنها پرو بال می‌دهیم و می‌شویم تبلیغاتچی بی‌جیره و مواجب که غالباً زخمی هم بر خودمان می‌زنیم و خبر نداریم…

 

 

                 هوشنگ‌خان