تولید بیمار نیست!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی تولید بیمار نیست! اجازه بدهید این‌بار به جای اینکه از اولش بگویم، حرفمان را از آخر شروع کنیم و خدمت بزرگواران مسؤول و مربوط و برنامه‌ریز و قانون‌نویس عرض کنیم که بزرگواران، جناب تولید بیمار نیست، نسخه برایش ننویسید، اگر هم می‌بینید، حالش نامیزان است و برخی اوقات قیقاج می‌رود […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

تولید بیمار نیست!

اجازه بدهید این‌بار به جای اینکه از اولش بگویم، حرفمان را از آخر شروع کنیم و خدمت بزرگواران مسؤول و مربوط و برنامه‌ریز و قانون‌نویس عرض کنیم که بزرگواران، جناب تولید بیمار نیست، نسخه برایش ننویسید، اگر هم می‌بینید، حالش نامیزان است و برخی اوقات قیقاج می‌رود و در برخی امورات وضعش وخیم و نابه‌سامان است و در جاهایی، شیرین می‌زند، ربطی به حال و توان و مزاج و هنر و کفایت تولید و تولیدکننده و کارآفرین ندارد، این لشکر سلم و تور مقررات و قوانین و دستورالعمل‌ها و بند و تبصره و ایضاً تفاسیر من‌درآوردی و ید طولای دخالت دولتی و ایضاً آن قسم تولید شبه‌دولتی و رانتی و انحصاری و ساختار عریض و طویل بی‌ثمر و آفت‌زده بانکی و حمایتی و نظارتی و چالش و بحران‌های دست‌ساز همه چیزدان‌های بی‌هنری است که به کم و بیش مثل مین ضدصنعت و تولید در گوشه‌گوشه مراکز اجرایی و حمایتی و تقنینی و تفسیری و برنامه‌ای و هماهنگی و مالی و گمرکی و مالیاتی و قس‌علیهذا حضور دارند و هرچند عِده و عُده‌ای ندارند ولی همان تک‌مضراب و پشت‌ پا و دست‌اندازهای ریز و درشتی که به عمد و غیرعمد و از سر بی‌سوادی و خودکاردان پنداری، بر پیکر صنعت و تولید و مسیر و مقصد و ساختارها می‌آورند، کافی است که هر قدم که به جلو می‌رویم یا هدف دورتر شود و یا راه به چاه بریم!

یعنی هیچ جوری توی کَت بزرگواران نمی‌رود که هنوز آدم قابل و متخصص و درجه یک و ایضاً جوانان نخبه و باهوش، آنقدری در این کشور هست که جور همه کم‌کاری و اشتباهات و دخالت‌های چند ۱۰ ساله را بکشند و تولید و صنعت و صادرات و رشد فناوری و اشتغال را روی ریل درست‌درمان بیندازند و به سر منزل مقصود رهنمون کنند، اینکه یک مدیر و مسؤول و متصدی و کارمند می‌تواند برای حیات و ممات یک شرکت و صنعت تصمیم بگیرد و یا با تغییر دم‌به ساعتی مقررات و دستورالعمل‌ها و دستور و اصرار و ابرام‌ها، خودمان و کرورکرور زحمتکش خاک تولید و کسب‌وکار خورده را گرفتار گیجی و گُمی کرده‌ایم، نتیجه اش همین است که می‌بینیم!

همین‌که صنعت و تجارت و تولید و توزیع و فروش، می‌خواهند جانی بگیرند و کمر راست کنند، یک‌دفعه  قانون و مقررات و دستورالعملی از راه می‌رسد، تازه  دوران نقاهت از ضربات تصمیمات و اتفاقات اشتباه و من‌درآوردی قبلی را درست و حسابی پشت سر نگذاشته‌اند که سلیقه و سیاست‌گذاری و تصمیمات مدیران جدید، مثل سیل از راه می‌رسد!

کار هم یک‌جوری است که بزنم به تخته از وزارتخانه تخصصی و عمومی گرفته تا سازمان‌های بیمه‌ای و مالیاتی و نهادهای بانکی و اعتباری و گمرکات و… هر دستگاه و مجموعه‌ای خودش است و خودش، برای خودش سیاست‌گذاری می‌کند، برنامه می‌ریزد و به اجراء در می‌آورد و  نه می‌داند و نه دلش می‌خواهد، بداند که در اداره و سازمان‌های دیگر چه می‌گذرد و کدام قوانین و دستورالعمل‌ها در یک راستا، کدامیک در تعارض و تزاحم و اساساً کدامیک به‌نفع صنعتگر و تولیدکننده می‌باشد. خودشان قوانین و مقررات بالادستی را تفسیر می‌کنند، از دلش دستورالعمل و مصوبه استخراج می‌کنند، سیاست و سلیقه و تجربه و میل شخصی و گروهی و بعضاً زبان مان لال، رانتی و انحصاری را به آن اضافه می‌کنند و آش‌قلمکار هفت جوش را در حلقوم کسب‌وکارها می‌ریزند، تا هم بیماری ناعلاج شان درمان شود و هم روحشان به پرواز درآید!

آن نوسانات نرخ ارز و بازار و بورس و تصمیمات لحظه‌ای و احساسی را مهار فرمایید، کنترل و نظارت را در سلامت کامل برقرار فرمایید، بساط رانت و باند و انحصار را برچینید، با اقتصاد و تولید دستوری خداحافظی فرمایید، اگر اوضاع به سامان نشد و تولید و صنعت و تجارت و اقتصاد اوج نگرفت و آمار بیکاری و تورم و مصیبت، در سراشیبی نیفتاد. گردن ما که مثل مو نازک است، بروید یک گردن‌کلفت پیدا کنید و هر طور که صلاح می‌دانید عمل کنید!

                 هوشنگ‌خان