حرفهای خودی و بیخودی خودگرانسازی! فرقی نمیکند که غولهای خودروسازی و تولید لوازم خانگی باشند و یا گردنکلفتهای نوشیدنی و لبنیاتساز، اصلاً گُندهها را رها کنید، از تولیدکننده متوسط و کوچک گرفته تا کاسب جزء و مغازهدار خُرد، اینجور که بهنظر میرسد، افزایش قیمتها و قیمت دستوری و نخریدن مردم به جای خود، اما […]
حرفهای خودی و بیخودی
خودگرانسازی!
فرقی نمیکند که غولهای خودروسازی و تولید لوازم خانگی باشند و یا گردنکلفتهای نوشیدنی و لبنیاتساز، اصلاً گُندهها را رها کنید، از تولیدکننده متوسط و کوچک گرفته تا کاسب جزء و مغازهدار خُرد، اینجور که بهنظر میرسد، افزایش قیمتها و قیمت دستوری و نخریدن مردم به جای خود، اما میزان انتظار سودآوری ( شما بفرمایید توقع یا طمع) و همچنین بالا بودن بیجهت هزینه تمامشده تولید و فروش، با فهم هوشنگخانی ما، متهمان ردیف اول گرانی و نخریدن مردم و تعطیلی برخی کسبوکارها نباشند به ضرسقاطع در ردیف دوم اما همچنان جزء متهمین اصلی قرار دارند!
عجالتاً بهتر است بیخیال آن قَدرقدرتهای صنعتی باشیم که این حضرات اگر آب روان را هم به قیمت آب حیات بفروشند، باز ادعای ضرردهی و زیان انباشته میکنند، ناله و افغان از قیمتگذاری دستوری و گریه و زاری از مظلوم واقع شدن راه میاندازند و از لطف و منت بیشمارشان بر خلقا… قصیدهها میبافند! به هرحال این شیوه هم کارساز بوده و هم جواب داده و نخنما و مضحک بودنش هم توفیری در نتیجه بخشی این دست فرمان نداشته و احیاناً نخواهد داشت! بنابراین بهتر است این عزیزان همواره گرفتار و سردرگریبانِ بینوایی که دائماً در حال ایثار و از خودگذشتگی و خدمت (به چه کسی را نمیدانم، خودشان که میگویند مردم!) را بیشتر از این اذیت نکنیم!
علیالحساب طرف صحبت ما صنعتگر و تولید و توزیعکننده و فروشنده و ارائهدهنده خدمات است که هم خصوصی هستند و هم آنقدرها بزرگ و بیدروپیکر نیستند که شتر با بارش در آن گم شود، چه رسد به بالانس خط تولید و بهینهسازی بهای تمام شده و بهبود مستمر و کاهش هزینههای زائد و…!
خدمت این گرامیان عرض میکنیم که بعله شما درست میفرمایید، قیمت مواد اولیه بالا رفته، هزینههای جاری و سربار خیلیخیلی بالاتر رفته، قیمتهای دستوری هم قوزبالاقوز است، نیروی انسانی کارآمد و قابل کم پیدا میشود و گران است، اما انصافاً نرخ سودی که روی کالا و خدمات گذاشتهاید، طبق قانون و تعرفه تجارت و تولید است و همان درصدی (نرخ) است که مثلاً ۱۰ سال پیش برای سودآوری خود انتظار داشتید؟
این مورد به کنار، اگر همین امروز یک تیم متخصص که در زمینه بهینهسازی هزینهها و مدیریت بهای تمام شده و بهرهوری و بالانس خط تولید و امور مالی و مدیریت منابع، صاحبنظر و تجربه و دانش هستند، کسبوکار شما را بررسی کنند، فکر میکنید چند درصد از هزینه فرآیندها قابل کاهش است، تغییر برخی ساختارها چند درصد بهای تمام شده شما را کاهش میدهد، مدیریت منابع (مالی، انسانی، مواد اولیه، کالا و…) چقدر میتواند بار هزینهای را از محصول و یا خدمات شما، بردارد و…
خواستیم از همین تریبون و در کمال صحت و سلامت عقل، با صدای رسا و رسماً اعلام کنیم که فهم و سواد و تجربه نیمبند ما و ایضاً دانش عمیق و تجربه بینظیر صاحبنظران و متخصصان، استثنائاً در یک فقره و نظریه به اشتراک رسیده است که: صدی به نود سازنده و تولید و توزیعکننده و فروشندگان و ارائهکنندگان خدمات، از کشاورز و صنعتگر کاسب گرفته تا پخش و حمل و خدمات فنی و مهندسی و فروشنده و مربی و استادکار، اگرچه در فن و تخصص و هنر خود کاربلد و درجه یک و احیاناً بینظیر هستند، ولی به ضرسقاطع کفکف و مایهکاری که بخواهیم حساب کنیم، یک ۱۰، ۲۰درصدی مازاد هزینه و تورم در بهای تمامشده و پِرت و ریخت و پاش اضافه دارند.
البته آن انتظار و توقع و زبانمان لال طمع سودآوری بیشتر که کار را به بالا بردن نرخ و ضرائب سود کشانده است، همچنان دوشادوش متورم بودن بهای تمام شده و حتی پیشروتر و شتابانتر از ایشان، حضور مؤثر و پررنگی دارد ولی همینکه عرض کردیم، خودگرانسازی کار دستمان داده است و حواسمان نیست…
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.