آنچه کارآفرینها باید بدانند (۲۰ مفهوم مالی) علیرضارضایی مشاور و مدرس حل مسأله و توسعه بازار قسمت اول مقدمه: درست است که عملاً این امکان وجود ندارد که یک نفر در همه امور مربوط به کسبوکار صاحب اطلاعات و دانش کافی و مؤثر باشد و قطعاً چنین انتظاری چه از خود و چه از دیگران […]
آنچه کارآفرینها باید بدانند (۲۰ مفهوم مالی)
علیرضارضایی
مشاور و مدرس حل مسأله و توسعه بازار
قسمت اول
مقدمه:
درست است که عملاً این امکان وجود ندارد که یک نفر در همه امور مربوط به کسبوکار صاحب اطلاعات و دانش کافی و مؤثر باشد و قطعاً چنین انتظاری چه از خود و چه از دیگران غیرمنطقی است و بهجز اینکه باعث عدم تمرکز بر روی توانمندی و وظیفه اصلی میشود، بهکارگیری نیروهای حرفهای در پستهای مختلف را با اشکال روبهرو مینماید. اما یکسری اطلاعات کلی و پایه وجود دارد که بهنظر میرسد هر کارآفرین و صاحب کسبوکاری باید از آنها مطلع باشد، مفاهیم حوزههای ستادی مانند اداری- بازرگانی- مالی، از این جمله هستند!
باتوجه به اینکه اکثر کارآفرینها، خصوصاً فعالان عرصههای صنعتی و تولیدی در حیطه فنی و تخصصی آن کسبوکار صاحب دانش و تخصص میباشند، به نظر میرسد یادگیری هرچه بیشتر مفاهیم و فرآیندهای ستادی، به نوعی ضرورت برای ایشان تبدیل شده است.
در این مقاله ۲۰ مفهوم مالی را بیان و شرح دادهایم و در مقالات بعدی به سراغ مفاهیم اداری و تشکیلاتی و بازرگانی خواهیم رفت.
۱- هزینه نیروی انسانی:
یکی از مفاهیمی که بخشی از دغدغههای مهم صاحبان کسبوکار (خصوصاً در پایان هر ماه) به آن اختصاص دارد، حقوق و بیمه نیروی انسانی شاغل میباشد، اما هر کارآفرینی باید این را مطلع باشد که هزینه نفر ساعت هر نیروی انسانی و یا حداقل هزینه ماهیانه کارکنان مجموعه به چه میزان است.
هزینه یکساله نیروی انسانی بر اساس تجمیع هزینه ماهیانه حقوق- بیمه سهم کارفرما-هزینه مرخصی- عیدی سالیانه- سرویس و نهار (در صورت برقراری آنها)- هزینه آموزش و تجربهاندوزی و برخی هزینههای جانبی دیگر، حداقل برابر است با ۱۹ تا ۲۲ ماه حقوق پرداختی به ایشان میباشد! شاید کمی عدد عجیب باشد ولی واقعیت این است که این عدد برآورد حداقلی میباشد و هزینههای پنهان زیادی برای هر نیروی انسانی صرف میگردد.
۲- نرخ بازگشت سرمایه:
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) عاملی است که برای تعیین سودآوری یا عدم سودآوری سرمایهگذاری استفاده میشود این نرخ به دو صورت استفاده میشود:
برای تعیین بازده تخمینی سرمایهگذاری آینده یا فعلی
به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل برای تعیین میزان سودآوری سرمایهگذاری.
– بازگشت سرمایه را میتوان به ۳ روش مختلف بیان کرد:
به عنوان یک نسبت
به صورت درصد
به صورت چندگانه (به عنوان مثال ۵x یا ۱۰x ، که بیشتر زمانی استفاده میشود که ROI بیشتر از ۱۰۰درصد باشد.
– فرمولهای محاسبه بازگشت سرمایه:
– ارزش اولیه سرمایهگذاری را از ارزش نهایی سرمایهگذاری کم میکنیم و بر هزینه سرمایهگذاری تقسیم و نتیجه را در عدد ۱۰۰ ضرب میکنیم.
– چه زمانی از ROI استفاده کنیم؟
ROI معیاری است که برای ارزیابی ارزش ابتکار عمل از آن استفاده خواهید کرد. قبل از انجام روشی ابتکاری یا متحمل شدن هزینهای برای تخمین ارزش بالقوه آن برای کسبوکار، از ROI به عنوان برآورد استفاده کنید ROI همچنین برای مشخص کردن این که آیا سرمایهگذاری در زمان، منابع یا سرمایه شما ارزش آن را داشته یا خیر هم مورد استفاده قرار میگیرد. (و اگر ارزش داشت، چقدر ارزش دارد).
از ROI برای تخمین یا محاسبه ارزش سرمایهگذاری در موارد زیر میتوانید استفاده کنید:
· تجهیزات
· پرسنل
· کمپینهای بازاریابی
· راهاندازی یک محصول جدید
· افتتاح فروشگاه
· سرمایهگذاری در سفارشات خرید / افزایش موجودی
۳- بازگشت هزینه تبلیغات (ROAS):
بازگشت (بازده) هزینه تبلیغات (ROAS) نسبتی مالی است که سودآوری هزینههای تبلیغاتی شما را محاسبه میکند.
این نرخ، شبیه نسخهای متمرکزتر از ROI عمل میکند و تقریباً همانطور محاسبه میشود. تفاوت اصلی این است که ROAS به طور خاص سودآوری هزینههای تبلیغات را اندازه میگیرد.
– نحوه محاسبه نرخ بازگشت هزینه تبلیغات: درآمد تبلیغات را بر هزینه تبلیغات تقسیم کرده و نتیجه را در عدد ۱۰۰ ضرب میکنیم.
– ROAS خوب چیست؟
«ROASچهار برابر» (معروف به ۴:۱ یا ۴۰۰درصد) به عنوان معیاری معمولی برای هزینههای تبلیغات آنلاین در نظر گرفته میشود. گفته میشود، آنچه که ROAS خوب را ایجاد میکند، از کسبوکاری به کسبوکار دیگر متفاوت است. برخی از کسبوکارها برای سودآوری به ROAS بسیار بالاتری نیاز دارند، در حالی که سایر کسبوکارها میتوانند با حفظ سودآوری، ROAS کمتری را در نظر داشته باشند. به عنوان مثال، مشاغل تجارت الکترونیک معمولاً میتوانند ROAS کمتری داشته باشند. زیرا هزینههای اضافی مربوط به خردهفروشان، مثلاً فروشنده آجر و یا ابزار صنعتی را ندارند.
۴- ارزشافزوده محصول در حال تولید:
یکی از مهمترین و در عین حال مغفولترین مفاهیم مالی که عموماً در صنعت و تولید کاربرد دارد (در دیگر کسبوکارها بسته به فرآیندهای توزیع، انتقال، بستهبندی و عرضه کالا میتوان برای این مفهوم مصادیقی ایجاد نمود). مفهموم ارزشافزوده محصول در حال تولید میباشد، به عبارت ساده یعنی میزان افزایش ارزش یک محصول در پایان هر مرحله از فرآیند تولید (ایستگاههای تولید). بهطور مثال وقتی یک قالب پنیر بستهبندی شده در حال تولید میباشد، در هر یک از مراحل تولید ارزش جدیدی به ماده اولیه اضافه میگردد تا اینکه در مرحله آخر ارزشافزوده ایجاد شده به صددرصد میرسد. این موضوع موقعی که میزان ضایعات محصول و از دست رفتن سرمایه را در مراحل مختلف تولید مورد بررسی قرار میدهیم، اهمیت پیدا مینماید.
۵- سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش یا جریان نقدی، به سرمایه نقدی یک کسبوکار اشاره دارد.
سرمایه در گردش را میتوان به دو روش محاسبه کرد، یا به عنوان نسبت خالص سرمایه در گردش (که با تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری شما محاسبه میشود) یا سرمایه در گردش خالص (محاسبه شده با کم کردن بدهیهای جاری از داراییهای جاری) به دست آورد.
– هدف از محاسبه سرمایه در گردش، ارزیابی این مسأله مهم است که آیا پول نقد کافی برای پوشش هزینههای مشخص را در دسترس دارید یا خیر. در نتیجه، بهتر است داراییهایی را که در سرمایه در گردش خود لحاظ میکنید به داراییهای کوتاهمدت خود مانند پول نقدی که در دست دارید (یعنی در حساب بانکی کسبوکارتان) و حسابهای دریافتنی که انتظار دارید تا ۱۲ ماه آینده به دستتان برسد، محدود کنید.
– برای محاسبه سرمایه در گردش، چه مواردی را باید در بدهیهای جاری لحاظ کنید؟
باید حقوق، مالیات، و حسابهای پرداختنی (موجودی معوقه به فروشندگان، موجودی کارت اعتباری و…) را در نظر بگیرید.
– چرا سرمایه در گردش برای کارآفرینان مهم است؟
سرمایه در گردش یکی از مهمترین مفاهیم مالی است که به عنوان یک کارآفرین باید نسبت به آن آگاهی کافی داشته باشید. زیرا به شما امکان بررسی چگونگی وضعیت مالی کوتاهمدت کسبوکارتان را میدهد. میزان سرمایه در گردش یا جریان نقدی کسبوکار شما ممکن است در طول سال در نوسان باشد. پیشبینی و ثبت مالی ماه به ماه به شما کمک میکند تا سرعت دقیق رشد سرمایه در گردش و محدودیتهای خود را مشخص و محدود کنید. بعد از کشف چگونگی نوسان نقدینگی کسبوکار، میتوانید برای آن زمانهایی برنامهریزی کنید که ممکن است به سرمایه در گردش اضافی نیاز داشته باشید.
دلایلی که ممکن است به سرمایه در گردش اضافی نیاز داشته باشید:
برای استفاده از تخفیف عمده تأمینکنندگان
برای پاسخگویی به هجوم صورتحسابهای فروشندگان
برای پوشش مالیات، حقوق کارکنان و سایر هزینهها در دورانی که پول در دستتان نیست
برای راهاندازی کسبوکاری دیگر
۶- حاشیه سود (Profit Margins):
حاشیه سود یکی از معیارهای رایج برای تعیین سودآوری یک کسبوکار کوچک است. هرچه حاشیه سود کسب وکار شما بیشتر باشد، انعطافپذیری بیشتری هم خواهید داشت، اما از طرف دیگر، صرفاً به دنبال سود بودن میتواند کیفیت محصولات/خدمات شما را کاهش دهد (که خود باعث ایجاد یکسری چالشهای دیگر خواهد بود).
برای صاحبان مشاغل کوچک، هدف یافتن تعادل بین حاشیه سود، کیفیت و سایر ارزشهای شرکت (مانند پایداری، سرمایهگذاری اجتماعی و…) است.
– چطور حاشیه سود را محاسبه کنیم؟
به طور کلی سه نوع حاشیه سود وجود دارد. هر کدام از آنها سودآوری را به روش متفاوتی اندازهگیری میکنند و مزایای خاص خود را دارند. بهترین راه برای انتخاب یک روش، این است که ببینیم چه استفادهای از آن میخواهیم بکنیم. در این مقاله سعی میکنیم شما را از طریق مثال و بیان اینکه در هر یک از آنها کدام یک از انواع حاشیههای سود مفیدتر است، راهنمایی کنیم.
– حاشیه سود خالص:
حاشیه سود خالص، سودآوری شرکت را در رابطه با هزینههایتان را مشخص میکند. و با تقسیم سود خالص بر درآمد خالص و ضرب کردن نتیجه در عدد ۱۰۰ به دست میآید.
– حاشیه سود ناخالص:
حاشیه سود ناخالص میتواند برای ارزیابی استراتژیهای قیمتگذاری، فرآیندهای تولید و تلاشهایتان برای تولید استفاده شود با تقسیم سود ناخالص به درآمد کل و ضرب کردن نتیجه در عدد ۱۰۰ به دست میآید.
– حاشیه سود عملیاتی:
حاشیه سود عملیاتی در مورد این است که کسبوکار شما بعد از کسر هزینه مواد اولیه و دستمزد چقدر سود دارد. پس به طور کلی، حاشیه سود عملیاتی مشخص میکند که کسبوکار شما چقدر سودآور بوده است. مهمتر از همه، هزینههایی مانند مالیات و بهره را شامل نمیشود (به این ترتیب، مشابه EBITDA است که بعداً به آن هم میرسیم) و با تقسیم کردن درآمد عملیاتی به فروش خالص و ضرب کردن نتیجه در عدد ۱۰۰ بدست میآید.
– نحوه استفاده مؤثر از محاسبات حاشیه سود:
حاشیه سود میتواند به عنوان ستاره شمالی برای هدایت تصمیمات مهم در کسبوکار شما عمل کند. هنگامی که به صورت منظم، حاشیه سود خود را بررسی میکنید، سایر معیارهای مالی مهم مانند سرمایه در گردش شما قابل پیشبینی خواهد بود. برای اینکه بیشترین بهره را از معیارهای حاشیه سود ببرید، باید مرتباً آنها را بررسی کنید. عوامل مختلفی در سراسر زنجیره تأمین میتواند بر حاشیه سود تأثیر بگذارد. با بررسی منظم حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی، میتوان از اتفاقات پیشبینی نشده ناخوشایند در گزارش پایان سال جلوگیری کنید.
۷- بهای تمام شده کالای فروخته شده (COGS):
بهای تمام شده کالای فروش رفته یا COGS به هزینههای خاص مربوط به فروش مستقیم محصولات – از جمله موجودی، بستهبندی، هزینههای تولید، نیروی کار و مواد اولیه – اشاره دارد.
COGS محاسبه هزینههای اساسی است که میتواند برای محاسبه سایر معیارهای مهم تجاری استفاده شود. به عنوان مثال، COGS میتواند برای محاسبه سود ناخالص (با کم کردن COGS از درآمد فروش) استفاده شود.
– چه چیزهایی در بهای تمام شده کالای فروخته شده محاسبه میشوند؟
محاسبه بهای تمام شده کالا به محصولات خاص و انواع هزینههای کسبوکار بستگی دارد. در اینجا چند نمونه رایج از آنچه ممکن است در COGS گنجانده شود آورده شده است:
· باربری و ارسال
· کارگر مستقیم
· مواد اولیه
· هزینههای توزیع
· محصولات تمام شده برای فروش مجدد
· اقلام موردنیاز برای تکمیل یک محصول
· موارد موردنیاز برای فروش یک محصول
– نحوه محاسبه بهای تمام شده کالا (COGS)
ارزش موجودی اولیه را با خریدها جمع نموده، سپس ارزش موجودی پایان دوره را از آن کم میکنیم، بهای تمام شده کالا به دست میآید.
«موجودی اولیه» به ارزش موجودی شما در شروع یک سال حسابداری اشاره میکند.
«خریدها» شامل هرگونه هزینه مربوط به خرید یا ساخت محصول در همان دوره است.
«موجودی نهایی» به ارزش موجودی شما در پایان یک سال حسابداری اشاره میکند.
۸- درآمد (Revenue):
درآمد یا فروش ناخالص، به کل پولی گفته میشود که کسبوکار ایجاد میکند. درآمد عبارت است از مقدار پولی که کسبوکار شما بدون در نظر گرفتن هیچ هزینهای به دست آورده است.
چرا میزان درآمد مهم است؟
درآمد نشاندهنده توانایی یک کسبوکار برای فروش محصول یا خدمت است. در حالی که کسبوکارها در نهایت باید سودآور باشند – و کسبوکارها اغلب میتوانند بدون سودآوری هم درآمد زیادی ایجاد کنند – برای شروع نمیتوانید بدون درآمد به سود برسید. درآمد نشاندهنده تقاضا برای محصولات شما در بازار است.
۹- ارزشگذاری (Valuation):
اولین تعریفی که با شنیدن ارزشگذاری به ذهن میرسد، برآورد ارزش چیزی است. برای اکثر صاحبان مشاغل کوچک، ارزشگذاری به ارزش شرکت آنها بر اساس یک فرمول خاص اشاره دارد. دانستن اینکه ارزش فعلی کسبوکارتان چقدر است، از چند جهت مفید است:
– سرمایهگذاران معمولاً پولی که روی شما سرمایهگذاری میکنند، بر اساس ارزشگذاری شما خواهد بود.
– اگر قصد فروش کسبوکار خود را دارید، قیمتی که برای آن به شما پیشنهاد خواهد شد تا حد زیادی بر اساس ارزشگذاری شرکت شما است اگرچه در این موارد، ارزشگذاری میتواند بسیار دقیقتر انجام شود.
– دانستن ارزش شرکت انگیزه ادامه کار است. راهاندازی یک کسبوکار کوچک سخت است. اداره کردنش میتواند به همان اندازه سخت باشد. اینکه بتوانید عددی مشخص کنید و بگویید: «شرکتی ساختم که اینقدر ارزش دارد» میتواند به شما کمک کند تا در شرایط سخت و از طوفانها به سلامت عبور کنید.
– روشهای ارزشگذاری کسبوکار
روشهای متعددی برای ارزشگذاری یک کسبوکار میتوان انتخاب کرد. این موضوع ممکن است برای شما کمی گیجکننده باشد! بنابراین پنج مورد از بهترین روشهای موجود را به صورت خلاصه در ادامه بیان خواهیم کرد.
ارزشگذاری سود تاریخی:
ارزیابی سود تاریخی، ارزش شرکت را بر اساس درآمد آن (درآمد ناخالص)، توانایی بازپرداخت بدهی و جریان نقدی تعیین میکند.
ارزشگذاری نسبی:
ارزشگذاری نسبی، با محاسبه ارزش کسبوکار با مشاغل مشابه در صورت فروش تعیین میشود.
ارزشگذاری دارایی:
در این روش ارزشگذاری با تجمیع ارزش داراییهای مشهود و نامشهود بیزنس با استفاده از ارزش بازار انجام میشود.
ارزشگذاری سود قابل نگهداشت آینده:
این روش ارزشیابی از سودآوری آتی برای تعیین ارزش امروز یک تجارت استفاده میکند. در ارزشگذاری سود قابل نگهداشت آتی با بررسی میزان درآمد، سود و هزینههای سه سال گذشته کسبوکار محاسبه میشود و بدینوسیله قادر خواهید بود برآورد معقولی از سود آینده پیشبینی کنید.
ارزشگذاری تنزیل جریان نقدی:
روش تنزیل جریان نقدی زمانی استفاده میشود که انتظار نمیرود سود در آینده ثبات داشته باشد.
۱۰- سال مالی/حسابداری:
سال مالی مفهومی متفاوت با سال تقویمی است. سال مالی، دورهای ۱۲ ماهه یا۵۲٫۵۳ هفتهای است که در آن مسائل مالی یا حسابداری بررسی میشود. برخلاف سال تقویمی، سال مالی در زمان انتهایی آن مورد بررسی قرار میگیرد. برای مثال دولت آمریکا تاریخهای سال مالی را به نحوی تنظیم میکند که شرکتها بر اساس آن مالیاتهای خود را مورد بررسی قرار دهند.
منابع:
مقالات دفتر مطالعات کاربردی خانه صمت استان اصفهان
وبسایتهای مالی
تألیفات نویسنده
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.