مالیات کیلویی چند!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی مالیات کیلویی چند! به قول مسؤولان و مدیران و ایضاً به گواهی خلق‌ا… و خصوصاً کارمندان و حقوق‌بگیران و علی‌الخصوص همه آنهایی که یک هوا بیشتر از حقوق اداره کار، دریافتی سر ماه دارند، این عزیزان، قبل از آن‌که حقوق دریافت کنند، اول مالیات بردرآمد خود را پرداخت کرده (البته […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

مالیات کیلویی چند!

به قول مسؤولان و مدیران و ایضاً به گواهی خلق‌ا… و خصوصاً کارمندان و حقوق‌بگیران و علی‌الخصوص همه آنهایی که یک هوا بیشتر از حقوق اداره کار، دریافتی سر ماه دارند، این عزیزان، قبل از آن‌که حقوق دریافت کنند، اول مالیات بردرآمد خود را پرداخت کرده (البته خودشان پرداخت نمی‌کنند، بلکه متولیان مالیاتی زحمت کشیده و آن را از حساب ایشان برداشت می‌کنند).

تولیدکننده و صنعتگر و ایضاً بسیاری از کسب‌وکارها هم که مالیات بر درآمد خود را روی چشم می‌گذارند (چه بخواهند چه نخواهند) و تقدیم ادارات مالیاتی می‌کنند و به‌جز اندکی غرولند و احتمالاً دعای سخت، هیچ حاشیه خاص و واکنشی از این بزرگواران دیده نمی‌شود که اگر بخواهند و وقت و انرژی خود را سر این موضوع بگذارند، از کار و زندگی و کسب و تولید خود هم باز می‌مانند و آخر کار هم باید همان مالیات را با جریمه و سود و به صورت دوبله سوبله پرداخت کنند و اگر مورد غضب همایونی حضرات دارایی قرار بگیرند، ممکن است با مالیات علی‌الرأس یا همان مالیات حداکثری همینه که هست روبه‌رو شده که روزشان را شب تار خواهد کرد. بنابراین همان روی چشم گذاشتن و پرداخت کردن به صواب نزدیک‌تر است.

باتوجه به آن خیل عظیم کارگر و کارمندی که مالیات خود را به‌صورت ماهیانه و جرینگی پرداخت می‌کنند و این کرورکرور صنعتگر و تولید‌کننده و کاسب حبیب‌ا… که سالیانه دست به جیب شده و مالیات پرداخت می‌کنند، به‌نظر می‌رسد آنقدر درآمد مالیاتی کشور سر به فلک گذاشته باشد و چاه نفت مالیات ثمرده باشد که عجالتاً نیاز به گرفتن مالیات از افراد دیگر نباشد.

اینکه دولت برای خودش حساب و کتاب کرده است که می‌تواند از همه مالیات بگیرد و یا قانون‌گذار به چند درصدی از درآمد همه خلق‌ا… چشم دوخته است، انتظار و مقرراتی است که فقط حرفش را می‌زنند و یا بهتر بگویم میل و آرزوهایی است که کسی التزام نداده است آنها را عملی کند و انصافاً توقع بی‌جایی است که خدای‌ناخواسته دولت و ملت انتظار داشته باشند برخی عزیزان پزشک و وکیل و بنگاه‌دار، آزمایشگاهی و ارائه‌دهندگان خدمات و فروشندگان، درصدد باشند آن آرزوهای محال را برآورده نمایند!

 اینکه در مطب و دفتر و فروشگاه و بنگاه برخی از کسبه فوق‌الذکر، هیچ‌گونه کارتخوانی حضور به‌هم نرسانده است و یا کیفیت آنها به‌گونه‌ای است که در شبانه‌روز فقط چند ساعت آن هم از نیمه شب تا دَم‌دَمای صبح، خوب و سالم هستند ولی به محض رؤیت مشتری و بیمار و مراجعه‌کننده و ارباب‌رجوع، انرژی منفی گرفته و از دور خارج می‌گردند، و یا اینکه مردم حال و حوصله همراه داشتن پول نقد را ندارند و اینکه یا اساساً گوشی هوشمند نداشته و یا روی گوشی‌هایشان نرم‌افزار‌های انتقال وجه وجود ندارد و کلی اشکال و ضعف و واقعه ناخودآگاه و پیش‌آمد غیرمترقبه دیگر! تقصیر با این عزیزان نیست که عده‌ای کارشان شده است غُر زدن و ایراد گرفتن به این بزرگواران و مسؤولین مالیاتی هم هر چند وقت یک‌بار که بیکار می‌شوند و یا پول کم می‌آورند، فیل‌شان یاد نظارت و کنترل و برخورد و جریمه و آزار و اذیت این زحمتکشان می‌افتد!

بر فرض محال شما درست بگویید و خرابی و نبودن کارتخوان، زیر سر خود این مالیات‌پیچان بچه‌زرنگ باشد، ولی باتوجه به دست‌فرمانی که تا امروز آمده‌اند، فهمیده‌اند که ته‌تهش اتفاقی نمی‌افتد و این دَر رفتن از مالیات و خالی نگهداشتن حساب‌های معرفی‌شده به سیستم دارایی و مالیاتی و زور و اجبار مراجعه‌کننده بینوا به پرداخت پول نقد و حتی دلار سبز و این قسم افعال عجیبه، غریبه و ایضاً گلدرشت و روی اعصاب، فقط‌فقط موجب زحمت بیمار و مشتری و خلق‌ا… و خالی شدن جیب دولت و از بین رفتن حقوق دیگران است وگرنه آب از آب برای ایشان تکان نمی‌خورد و کسی به کسی نیست…!

هرچند یکبار برخی مسؤولین یک دور آبدوخیاری برمی‌دارند و یک شوآفی راه می‌افتد، مردم و رسانه‌ها هم گله و شکایت و گزارش و مصاحبه می‌کنند، بعد از چند وقت هم آب‌ها از آسیاب می‌افتد و همچنان آب سر بالا می‌رود…

                 هوشنگ‌خان