حرفهای خودی و بیخودی درد بیدرمانِ انحصار! اگر برای یک لحظه هم فکر کنید که میشود یک تولیدکننده یا مجموعه خدماتی و حتی پلتفرم فعال در فضای مجازی را تحت حمایت همهجانبه قرار داد، همه تسهیلات و خدمات در اختیارش قرار بگیرد، رقبای داخلیاش را با روشهای مختلف از دور خارج کرد و یا […]
حرفهای خودی و بیخودی
درد بیدرمانِ انحصار!
اگر برای یک لحظه هم فکر کنید که میشود یک تولیدکننده یا مجموعه خدماتی و حتی پلتفرم فعال در فضای مجازی را تحت حمایت همهجانبه قرار داد، همه تسهیلات و خدمات در اختیارش قرار بگیرد، رقبای داخلیاش را با روشهای مختلف از دور خارج کرد و یا اساساً اجازه شکلگیری و رشد به آنها نداد، رقبای خارجی را پشت مرزها نگه داشت و یا با اعمال تعرفههای نجومی گمرکی، قیمتشان را آنقدر بالا برد که دست عامه مردم به آنها نرسد و یا پهنای باندشان را چنان نازک کنیم که چیز به دردبخوری عبور نکند! و همزمان با ارائه خدمات صادقانه و بیریا به آن شرکت و مجموعههای نازدانه، حق سهمهای مختلف را از درآمد آن مجموعه مطالبه کنیم، نظارت و کنترل بر روش و منش مدیریت و تولید و فروشش نداشته باشیم و هر از چند وقت یکبار یک عزیزدلی، نورچشمی، ژن خوبی را برای تصدی پستی به آنها معرفی کنیم و با این احوال، از انحصار برائت بجوییم و آن را نادرست بخوانیم و یا منباب عوض شدن فضا، بخواهیم انحصار بهوجود آمده را کمر بشکنیم و مردم را از بند آن نازدانه به عرشنشسته، کمی رهایی بخشیم، باید عرض کنم خدمتتان که بُزک نمیر بهار میاد، کمبزه با خیار میاد!!
حرف بیربطی نیست، اگر بگوییم یکجورایی شدهایم کارخانه ملی انحصارسازی! آن از دوقلوهای افسانهای خودروساز که غول حضور و نفوذ و قدرتشان همه تدابیر و برنامههای اصلاحی و رعایت حقوق مردم و قیمت منصفانه و کیفیت قابل قبول و رقابت سالم و کلی چیز دیگر را میبلعد و از قضا دو قورت و نیماش هم باقی است! این از تولیدکنندگان حواسجمع لوازمخانگی که آرامآرام در حال تبدیل شدن به چندقلوهای افسانهای غیرقابل مهار هستند که هر موقع دلشان بخواهد بازار را کنترل کرده، فروش را محدود و قیمتها را افزایش میدهند و با هزار و یک فشار و تعیین ضربالاجل و اعلام نارضایتی خلقا… و دولتیان، لطف میکنند و فتیله قیمت را چند درصدی پایین میکشند که همگان خودشان را به راضی بودن بزنند و به روی مبارک نیاورند که رکب خوردهاند و کاری از دستشان بر نمیآید!
بحث خودرو و لوازمخانگی نیست، تولید لبنیات و روغن و ماکارونی و برخی اصناف توزیعی و درمانی و حقوقی و کلی تولیدکننده و صنف و گروه هستند که به کم و بیش در همین حال و هوا هستند، یعنی براساس یک دلیلی که خودمان هم نمیدانیم چیست، در حال پر و بال دادن به آنها بودهایم، با قیمت بالا و کیفیت پایین و فرار مالیاتی و زور گفتنها و حرف سر بالا زدنهایشان کنار آمدهایم، حتی احترام و شأن و تسهیلات و خدمات را هم به پایشان ریختهایم و حالا که باید همه این حمایتها بهنفع مردم تمام شود و این مجموعهها و افراد و دفاتری که هرکدام ستون و وزنهای برای خودشان شدهاند، در خدمت کشور و خلقا… باشند و در راستای منافع ملی و جمعی گام بردارند، ولی ساز خودشان را زده و راه خودشان را میروند که با نفع مردم و سود کشور فاصله دارد.
همین پلتفرمهای خدماتی فضای مجازی هم از این داستان مستثنی نیستند، از حملونقل آنلاین و خرید و فروش دیجیتال گرفته تا فروشگاه سازها و بیمهکنندگان و آگهینامهایها و حتی برخی گیم و شبکههای اجتماعی، آرام آرام در حال بزرگ شدن هستند و برخی بسیار هم غول پیکر و عظیمالجثه شدهاند، با شکستن گردن رقبای آنور آبی و ایضاً رقبای داخلی تازه و نوخاسته و ایضاً حمایتهای بیدریغ و البته سهمبندی منافع فیمابینی، آنقدر جلو میرویم که انحصار کامل را در اختیار ایشان قرار میدهیم و بعد همه جمع میشویم تا ببینیم این انحصار که شده است بلای خانمانسوز و مصیبت برای مردم بینوا، را چگونه کنترل و مهار کنیم و عدالت را برقرار سازیم..! جلالخالق!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.