زیاده‌گویی و زیاده‌خواهی!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی زیاده‌گویی و زیاده‌خواهی! اینکه برای به کُرسی نشاندن حرف و رونق کسب و کار و موفقیت در زندگی و مسؤولیت و قس‌علیهذا، دو عنصر مهم و حیاتی صداقت و احترام به حقوق دیگران حرف اول و آخر را می‌زند، حرفی است که در همین دوران شیرتوشیری و قاطی شدن راست […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

زیاده‌گویی و زیاده‌خواهی!

اینکه برای به کُرسی نشاندن حرف و رونق کسب و کار و موفقیت در زندگی و مسؤولیت و قس‌علیهذا، دو عنصر مهم و حیاتی صداقت و احترام به حقوق دیگران حرف اول و آخر را می‌زند، حرفی است که در همین دوران شیرتوشیری و قاطی شدن راست و دروغ، پیش بردن کارها و فروش به هر قیمتی و اعمال قدرت و نظر با هر دستاویز و ترفندی، هنوز همچنان طرفداران زیادی دارد و حتی همان‌هایی که هر پیچش و ترفند و حقه و تزویری را برای خود مباح و قابل انجام می‌دانند، از دیگران انتظار صداقت و احترام دارند و در حرف و سخن از راستگویی و حرکت در مسیر رزق سالم و حلال و احترام به نظر دیگران و حفظ حقوق مشتری و شهروند و مراجعه‌کننده می‌گویند و در عمل…!

البته باید عرض کنیم در کنار حفظ و رعایت این دو عنصر مهم و حیاتی، باید حواسمان خیلی‌خیلی جمع باشد که از دو بلیه پُرمصیبت زیاده‌گویی و زیاده‌خواهی تا می‌توانیم دوری جسته و فاصله ایمن را با اینها رعایت کنیم.

فرقی هم ندارد، در شعار و شوآف و ادعا و خبر خوب و پیشنهاد برتر و فرصت طلایی و له و علیه افراد و رفتارها و کارها به زیاده‌گویی مزمن دچار شده باشیم و آسیاب‌مان بدون ملاحظه کم و کیف و واقعی و غیرواقعی و حتی منطقی و تخیلی و توهمی بودن چیزهایی که می‌گوییم، همه چیز را خُرد کند و آنچنان شیفته و واله روش و منش بی‌نظیر خودمان هستیم که برای یک لحظه هم از فَک زدن نمی‌ایستیم!

هرچند این زیاده‌گویی برای خودش یک سَم کامل است و به تنهایی می‌تواند اعتبار و آبرو و اعتماد و آرامش خودمان و دیگران را بر باد بدهد و کلی دعوا و جنجال و چالش و حتی جنگ و مصیبت و شَر درست کند، اما زیاده‌خواهی رسماً پای نابودی افراد و شرکت و سازمان و حتی شهر و کشورها ایستاده است و هر فرد و گروه و سازمان و حتی کشوری که به این عارضه دچار شود، نه خود روی آرامش می‌بیند و نه اجازه می‌دهد دیگران آب خوشی از گلویشان پایین برود.

فقط کافیه در کار و زندگی و اوضاع فلان اداره و سازمان و بهمان رفیق و آشنا و ایضاً رفتار و ترفندهای برخی فروشندگان و تولیدکنندگان و خدمات‌دهندگان یک نگاه خریداری بیندازیم، به کم و بیش ردپای این جناب زیاده‌خواهی پُرمصیبت، بدفُرم و گلدرشت، توی ذوق می‌زند آنچنانی که در برخی موارد، اساساً هرچه هست زیاده‌خواهی و منفعت‌طلبی غیرمعمول است که شده است اصل مطلب و رواداری و مراعات حقوق دیگران و صداقت و احترام، حاشیه‌هایی است که ظاهراً بود و نبودش هم صرفاً برای ویترین و نمایش است و تعهد و تعصبی بر آن وجود ندارد.

معلوم نیست، چه بر سر ما آمده است که وقتی حرف‌ها و رفتار و قیمت‌گذاری و نحوه فروش و توزیع و اطلاع‌رسانی و تعامل و ارتباط عده‌ای از مردم و شرکت‌ها و مسؤولین و متولیان را می‌بینیم، احساس می‌شود صبح تا شب به‌جای مدیریت و نظارت و بهبود مستمر و مراقبت از بیت‌المال و حق و حقوق مردم و ملاحظه و تکریم ارباب‌رجوع و مشتری و… همه فکر و ذکر‌ها در تحلیل و بررسی روش‌های مختلف پیچاندن و کاهش کمیت و کیفیت در خدمات و محصولات و رفتار و ادبیات و افزایش قیمت و تعرفه و هزینه‌ها بر خلق‌ا… خلاصه می‌شود!

شما بهتر از ما می‌دانید که اکثراً ماها در این مُلک آنچنان توان و هنر کارتیمی نداریم ولی از قضا بر روی این شیوه برخورد با همشهریان و عناصر صداقت و امانت و احترام و سخن دانسته‌گویی و رعایت حدود و انصاف، برخی بچه‌زرنگ‌های تولید و بازار و اقتصاد و سیاست و مدیریت، آنچنان کار هماهنگ و یکدست تیمی به نمایش می‌گذارند که چشم آدمی از این همه تعامل و تفاهم و ایمان به هدف مشترک، گِرد می‌شود!

 

 

      هوشنگ‌خان