شرایط نابرابر حقوقی در قراردادهای پیمانکاری و تبعات زیانبار آن

شرایط نابرابر حقوقی در قراردادهای پیمانکاری و تبعات زیانبار آن مرتضی بنی‌احمد مقدمه شرایط عمومی پیمان، یکی از اسناد مهم و جزو لاینفک قراردادهای پیمانکاری است که‏ دولت در دهه ۴۰ آن را تهیه و به قراردادهای پیمانکاری منضم کرد که هم‏اکنون نیز ادامه‏ دارد و کارفرما، پیمانکار و مشاور مکلف است طبق مفاد آن […]

شرایط نابرابر حقوقی در قراردادهای پیمانکاری و تبعات زیانبار آن

مرتضی بنیاحمد

مقدمه

شرایط عمومی پیمان، یکی از اسناد مهم و جزو لاینفک قراردادهای پیمانکاری است که‏ دولت در دهه ۴۰ آن را تهیه و به قراردادهای پیمانکاری منضم کرد که هم‏اکنون نیز ادامه‏ دارد و کارفرما، پیمانکار و مشاور مکلف است طبق مفاد آن عمل کند. مفاد شرایط عمومی‏ پیمان شامل ۵ فصل است؛ فصل اول تعریف و مفاهیم، فصل دوم تأییدات و تعهدات‏ پیمانکار، فصل سوم تعهدات و اختیارات کارفرما، فصل چهارم تضمین‏های پیمانکار، پرداخت صورت وضعیت‏ها و تحویل کار و فصل پنجم حوادث قهری، فسخ و ختم پیمان‏ به نوعی یک نظام و ساختار مدیریتی برای اجرای طرح‏های آبادانی را برای عوامل دخیل‏ در احداث طرح مشخص می‏کنند و کلیه امور مربوط به طرح را پوشش می‏دهند که از آن‏ جمله می‏توان زمان شروع یک فعالیت یا کار، نوع فن‌آوری یا روش اجرای کار، نظارت بر کیفیت کار و مصالح به کار رفته، تحویل گرفتن کار انجام شده و نیز تبیین حدود اختیارات و مسؤولیت‏های هرکدام از عوامل ذیربط در طرح، روش حل اختلاف بین آن‏ها و تصفیه حساب نهایی بین پیمانکار و کارفرما را نام برد.

مفاد شرایط عمومی پیمان در یک وضعیت آرمانی و بدون ایراد باید راهکارهایی به‏ دست دهد که طرح مورد اجرا به روال صحیح در مدت زمان پیش‏بینی شده قبلی، با کیفیت‏ و معیارهای مورد قبول، در حداقل زمان و با نازل‏ترین قیمت انجام شود. در انشای مواد مختلف آن لازم است اصول و موازین حقوقی و مدنی برای طرفین قرارداد لحاظ شود؛ به‏ طوری که طرفین قرارداد از امکانات لازم، مطابق با موازین عرف جامعه، در مواجهه با مسایل کاری، مشکلات مالی، حل و فصل اختلافات و احقاق حق خود برخوردار باشند.

شرایط عمومی پیمان موجود به نحوی تنظیم نشده که برای پیمانکار شرایط و امکاناتی‏ برابر با طرف دیگر قرارداد-یعنی کارفرما-از بابت دستیابی به حقوق واقعی و استحقاقی‏ خود مهیا سازد.

قرارداد پیمانکاری برای اجرای یک طرح در نوع خود، یک نوع قرارداد خرید خدمات محسوب می‏شود و خریدار یا متقاضی که در قرارداد کارفرما نامیده می‏شود و پول‏ در اختیار اوست، در هنگام عقد قرارداد، مختار است که نظریات و سلیقه‏های شخصی خود را در شرایط قرارداد اعمال کند. در این بررسی، تحلیل کم و زیاد بودن میزان اختیارات و وسعت حوزه‏های تحت شمول آن برای طرفین قرارداد مورد نظر نیست؛ بلکه موضوع بحث‏ ما بررسی شرایط حقوقی نابرابر در حیطه‏های عملیاتی، اقتدار کاری و مشارکت در کارهای کارشناسی در فرآیند اجرای طرح است. این عدمتعادل در شرایط حقوقی، به‏ویژه‏ در زمینه کارهای کارشناسی برای کشف حقایق مربوط به پیشامدهای غیرعادی در طول‏ اجرای عملیات، ضمن این که مانع از دستیابی مجری عملیات (پیمانکار)  به حقوق حقه خود می‏شود، طبعات زیانباری نیز برای سلامت طرح دربر دارد.

نابرابری حقوقی در شرایط عمومی پیمان حاکم بر قراردادها

این نابرابری‏ها عمدتاً موارد زیر را شامل می‏شود:

۱-۱ عدمتعادل بین میزان اختیارات و مسؤولیت‏های هریک از طرفین قرارداد

ایجاد تعادل بین میزان اختیارات و مسؤولیت‏های واگذار شده، مهم‏ترین راهکار برای‏ برقراری و روال آرام و طبیعی برای پیشرفت کارهاست و در شرایط عمومی پیمان موجود که‏ تحتتأثیر شرایط و وضعیت اجتماعی زمان تدوین خود تهیه گردیده است و به دلیل عدم‏بازنگری‏های منظم ادواری با شرایط روز تطبیق ندارد، موارد متعدد از این عدمتعادل دیده‏ می‏شود؛ برای مثال به مفاد مواد (۱۷)  و  (۱۸)  و  (۲۰) در موارد اختیارات مشاوره و کارفرما در خصوص اخراج کارکنان پیمانکار و نیز تعیین منابع تهیه مصالح بدون قبول‏ مسؤولیت‏های ناشی از عواقب آن، می‏توان اشاره کرد.

در بند (ط) از ماده (۱۷) شرایط عمومی پیمان، اختیاراتی به مشاور یا نماینده او در دفتر نظارت داده شده که می‏تواند هرکدام از کارگران پیمانکار را که بنا به تشخیص او دارای‏ صلاحیت اجرای کار نیستند، از کارگاه اخراج کند و پیمانکار نیز حق استخدام مجدد آن‏ها را ندارد. در این بند تصریح شده که اجرای این کار هیچ‏گونه حقی برای پیمانکار ایجاد نمی‏کند. مفاد این بند، مسؤولیت کامل پیمانکار را در زمینه انجام دادن کار خدشه‏دار می‏سازد.

همچنین در بند (ز) از ماده (۱۸) آمده است که اگر ضمن کار معلوم شود رییس‏ کارگاه قادر به انجام دادن وظایف خود نیست، مهندس مشاور با ذکر دلیل، تعویض او را از پیمانکار درخواست خواهد کرد. پیمانکار نیز مکلف است ظرف مدت یک ماه شخص‏ واجد صلاحیت دیگری را که مورد قبول مشاور باشد، معرفی کند.

در این‏جا منظور از عدمتوانایی سرپرست کارگاه در انجام دادن وظایف خود باید به‏ طور عمده در محدوده‏های مدیریتی باشد؛ زیرا میزان تحصیلات، تخصص و تجربه او حتماً در زمان معرفی به مشاور در ابتدای کار مورد تأیید قرار گرفته است. مسایل مدیریتی و روابط اجتماعی از جمله اموری هستند که معیار مشخصی برای محکزدن افراد با آن‏ها وجود ندارد. فقط در طول زمان با بررسی روش‏های کاری فرد و نیز نتایج تصمیمات مهمی‏ که اتخاذ کره، ضعف و یا قوت مدیریت او آشکار می‏شود. در این که شخص سرپرست کارگاه که مهره مهمی در طرح است، اگر ضعف مدیریت داشته باشد باید تعویض گردد، شکی نیست؛ ولی این کار باید به گونه‏ای صورت پذیرد که به حیطه اختیارات طرفین‏ قرارداد در زمینه حدود مسؤولیت‏هایشان صدمهای وارد نشود.

در توضیح مطلب فوق لازم است اشاره شود که در ماده (۱۸) بند (الف) شرایط عمومی پیمان تصریح شده که پیمانکار مسؤولیت کامل حسن اجرای کارهای موضوع پیمان‏ را طبق اسناد و مدارک پیمان بر عهده دارد. عهده‏دار بودن مسؤولیت کامل بیانگر این‏ مطلب است که باید اختیاراتی درخور این «مسؤولیت‌کامل» برای مجری عملیات وجود داشته باشد در صورتیکه اینگونه نیست.

مهم‏ترین عواقب ناشی از نابرابری در میزان مسؤولیت‏ها به نسبت اختیارات داده شده، عدمبرقراری حاکمیت قانون در محیط کار است. این حاکمیت در مقابل تسلط فردی‏ مطرح می‏گردد و برای سلامت محیط کار بسیار مضر است. افراد از جنبه‏های اخلاقی، روانی، قدرت تشخیص و حساسیت‏های فکری و روانی با یکدیگر متفاوت هستند و در رویارویی با وقایع، برخوردهای سلیقه‏ای دارند و چنان‏چه ضوابط مشخص، منطقی و متعادل‏ وجود نداشته باشد، قضاوت‏های فردی در بیش‏تر موارد نتایج غیراصولی به دست می‏دهند.

نابرابری در اعمال مقررات انضباطی یا جبرانی در مورد طرفین قرارداد

مسایل مالی و اعتباری، از جمله مسایلی هستند که ممکن است برای هریک از طرفین‏ قرارداد، در حین اجرای طرح پیش آیند. این مشکل بیش‏تر برای پیمانکار، به صورت‏ کمبود نقدینگی برای تأمین هزینه‏های جاری، تهیه مصالح و پرداخت تعهدات مالی به‏ پیمانکاران جزو بروز می‏کند که در صورت استمرار منجر به عقب افتادن کارها نسبت به‏ برنامه زمان‏بندی می‏گردد. این تأخیر در کار که مسلماً در بررسی‏های مربوط به تأخیرهای‏ اجرایی طرح، از تأخیرهای غیرمجاز محسوب می‏شود، براساس بند (ب) از ماده (۵۰) جرایم‏ تأخیر به پیمانکار تعلق می‏گیرد. علاوه‏بر این، پیمانکار از دریافت تعدیل کامل نیز در این‏ فاصله زمانی محروم می‏شود که در مجموع رقم بسیار زیادی خواهد شد. افزون بر موارد پیشگفته، پیمانکار از جهت حفظ موفقیت و وجهه کاری خود و نیز داشتن حسن روابط با کارفرما، فشار زیادی را تحمل می‏کند و برای جلوگیری از این گونه خسارت‏ها- که به طور کلی ناشی از کمبود نقدینگی است- چاره‏ای جز استقراض از منابع بانکی یا منابع آزاد با بهره‏های سنگین ندارد. در مقابل باید دید اگر چنین مسأله‏ای درخصوص کمبود نقدینگی‏ برای کارفرما رخ دهد چه روشی را در پیش خواهد گرفت. آنچه به تجربه برای همه‏ پیمانکاران پیش آمده، این است که کارفرما نه‏تنها اقدامات مهمی برای حل مشکل کمبود نقدینگی به عمل نمی‏آورد؛ بلکه به دلیل این که در شرایط عمومی پیمان هیچ‏گونه‏ جریمه‏ای برای کارفرما در خصوص عدمانجام تعهدات مالی‏اش وجود ندارد، وی خود را مختار می‏داند تا هرزمان ممکن پرداخت‏های پیمانکار را به تعویق بیندازد. تنها موردی که‏ در شرایط عمومی برای جبران خسارت و زیان وارده به پیمانکار پیش‏بینی شده، بند (هـ) از ماده (۳۰) شرایط عمومی پیمان در مورد تمدید مدت پیمان است، که در آن به مشاور اجازه‏ داده شده از بابت عدمانجام تعهدات مالی کارفرما مدت زمانی را برای پیمانکار به عنوان‏ تأخیرهای مجاز منظور کند. این به معنای آن است که اگر کارفرما مطالبات پیمانکار را به‏ موقع پرداخت نکند، پیمانکار فقط حق دارد مبلغی را که در مقایسه با خسارت مالی وارده و از دست رفتن زمان بسیار ناچیز است، بابت تعدیل دریافت کند.

 

شایان ذکر است که مطلب پیش گفته همیشه تحقق پیدا نمی‏کنند، زیرا در بند (د) از ماده‏  (۳۰) آمده که در اجرای مفاد این ماده برای تمدید مدت قرارداد، در صورت بروز تأخیرهای همزمان، عوامل مختلف درج شده در بند (الف) فقط یک بار باید محاسبه شوند، که ممکن است همین تأخیر در پرداخت صورت وضعیت‏ها، همزمان با یکی دیگر از ۱۰ مورد مندرج در بند (الف) از ماده (۳۰) باشد که در آن حالت به هیچ صورتی جبرانی از بابت عدمانجام تعهدات مالی کارفرما برای پیمانکار صورت نخواهد گرفت.