حرفهای خودی و بیخودی شتری که خوابیده است! دوستی میگفت؛ این قضیه ریخت و پاش و تخلف و یحتمل لِفت و لیسی که فقط در یک شرکت فولادی به چند ۱۰هزار میلیارد تومان رسیده است، بیبرو برگرد، شتری است که پشت در یک خط درمیان (اگر نخواهیم بگوییم ،همه!) شرکتهای دولتی خواهد خوابید و […]
حرفهای خودی و بیخودی
شتری که خوابیده است!
دوستی میگفت؛ این قضیه ریخت و پاش و تخلف و یحتمل لِفت و لیسی که فقط در یک شرکت فولادی به چند ۱۰هزار میلیارد تومان رسیده است، بیبرو برگرد، شتری است که پشت در یک خط درمیان (اگر نخواهیم بگوییم ،همه!) شرکتهای دولتی خواهد خوابید و این بساط یله و رهاشدگی و مدیریتهای رانتی و باندی و این اعداد عجیب و غریب تخلف و فساد مالی، نتیجه آن است، به کموبیش یا در همه شرکتهای دولتی هست و یا شرایط و مقررات و نظارتها، اوضاع را به نحو مطلوبی برای آن فراهم کرده است.
خدمت آن بزرگوار عرض کردیم که آن شتری که میفرمایید، خیلی وقت است خوابیده و این خواب خرگوشی ماست که هنوز کاشف بهعمل نیامده است که در اندرونی برخی شرکتهای بزرگ و کوچک دولتی و شبهدولتی و خصولتی، چه خبر است.
وقتی با یک حساب دودوتا چهارتا، دستگیرمان میشود که بهازای هر احدی از آحاد این سرزمین، یک میلیون تومان ناقابل در این شرکت تخلف صورت گرفته است، آن هم در این دوران وانفسایی که کشور و ملت در سختی و فشار و کم و کاستی هستند، هرچه با خودمان کلنجار میرویم که بگوییم خُب دیگر، حالا اتفاقی افتاده است و یک بزی هم گَر شده است، اینجوریا هم نیست که چوب برداریم و بیفتیم به جان شرکتها و مؤسساتی که انتخاب مدیران و سیاستگذاریهایشان روی شاخ دستگاه و وزارتخانه و سازمان و نهاد و معاونتهای دولتی و عمومی میچرخد!
اگر هم بر فرض محال زیر بار این شتر دیدی ندیدی برویم، ولی عقل هوشنگخانی ما و حکماً عقل جنابان مقامات و بزرگان و ریشسفیدان، میگوید که کار از محکم کاری عیب نمیکند، حالا که وکلای ملت چراغ اول را روشن کردند، این ریسه پُرچراغ را باید تا آخر روشن کرد و با قانون و مقرراتی، یک تحقیق و تفحص و پالایش و پیرایش اساسی، اصولی را به راه انداخت، تا به هرحال معلوم شود که این مورد مکشوفه چند هزار میلیاردی، استثناء و نادر و یکدرهزار است و یا کار خرابتر از یکی، دو تا و چندتاست!
آن از شرکتهای دولتی و شبهدولتی که طی سالها بیکفایتی مدیران و عدم بهروز بودن و پهن بودن بساط ویژهخواری و رانت و باند آرام آرام از اوج عزت و افتخار و فروش خوب، به حضیض ذلت و ورشکستگی افتادند و مدتهاست که دیگر اسمی هم از ایشان نیست چه رسد به رسم و پابرجایی و فعالیت!
این هم از یک خط درمیان (اصلاً شما بفرمایید انگشتشمار) شرکتها و صنایع غولآسا و بزرگ و متوسط و کوچک که یا ضررده و همواره در زیان انباشته بهسر میبرند و یا شدهاند حیاطخلوت برخی افراد، برای استخدام و خاصه خرجی و ریختوپاش و قسعلیهذا!
به هرحال بهتر است، یک مرتبه دیگر اساسنامه و علت وجودی بسیاری از این شرکتها و صنایع، مورد بررسی بزرگان و صاحبنظران قرار بگیرد، تا اولاً معلوم شود که آن دلیل و نیاز و توجیهپذیری اولیه همچنان برقرار است و هم اینکه اگر قرار بوده سودده باشند و باری از مشکلات بردارند و الان حیاتشان به حمایت و کمکهای دولتی و وامهای بدون بازگشت و بیتالمال وابسته است، بساطشان جمع شود که بیش از این باری بر دوش دولت و کشور و خلقا… نباشند!
آن وزیر اقتصاد دورههای قبل، فرمودند که شرکت دولتی یعنی حقوق نجومی، بیبرنامگی، هزینه و استخدام اضافی، فساد و رانت و…، خدایش حفظ کند، ما ملت سادهدل میگفتیم، دیگه اینقدر هم اوضاع شیر تو شیر و کِشکِش نیست که این همه داستان در شرکت دولتی باشد، اما علیالحساب کاشف بهعمل آمد، سخنان آن بزرگوار، مشت نمونه خروار و نوک کوه یخ بیرون زده از عمق اقیانوس بوده است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.