یک وبلاگ نویس مطرح کرد بسیاری از شرایط برای پیشرفت بروجرد فراهم نیست بسیاری از صاحب نظران معتقدند که با ظهور رسانه ای به نام اینترنت، امکاناتی فراهم شده است که تسهیل کننده ارتباطات میان افراد، است. افرادی که با استفاده از امکانات اینترنت به دنبال معرفی ایده ها و نظرات خود در سطح جهانی […]
یک وبلاگ نویس مطرح کرد
بسیاری از شرایط برای پیشرفت بروجرد فراهم نیست
بسیاری از صاحب نظران معتقدند که با ظهور رسانه ای به نام اینترنت، امکاناتی فراهم شده است که تسهیل کننده ارتباطات میان افراد، است. افرادی که با استفاده از امکانات اینترنت به دنبال معرفی ایده ها و نظرات خود در سطح جهانی هستند و در این میان برخی از آنها با استفاده درست و مناسب از این فضا به جای سرک کشیدن در حریم خصوصی دیگران به دنبال توسعه اخلاق گرایی هستند. افرادی که در هیاهوی این روزها با وجود فعالیت پر رنگ در فضای سایبر ناشناخته ماندهاند. یکی از این افراد فرهاد داوودمندی متولد ۱۳۵۳ از اهالی خوب بروجرد است که یکی از پیشگامان وبلاگنویسی در استان لرستان و شهر بروجرد محسوب میشود. وبلاگ ایشان خوشبختانه توانسته است در میان هزاران وبلاگ دیگر، راه خودش را پیدا کند و امروز، با بسیاری از سازمانها تعاملهای سازندهای دارد. در بسیاری از موارد، این تعاملات باعث رخ دادن اتفاقات بسیار خوبی شده است. از آشتی دادن ورزشکاری نامی با هیأت ورزش استان گرفته تا اعتراضات گسترده به برخی طرحهای شهری یا استانی. از این رو گفتوگویی با وی انجام دادیم تا نظرات وی را جویا شویم تا کمی بیشتر با این وبلاگ نویس آشنا شویم.
-آقای داوودوندی، درمورد خصوصیات مردم بروجرد برای ما توضیح بدهید لطفاً.
مردم بروجرد، مردم بسیار شاد و سرزندهای هستند. به گردش و تفریح و مسافرت اهمیت میدهند. بسیار شوخ و بذلهگو هستند. ما بروجردیها به طبیعت علاقه بسیار زیادی داریم. در اکثر خانههای مردم گل و گلدان دیده میشود. به تغذیه بسیار اهمیت میدهند و در این میان به نان خیلی زیاد علاقه دارند. در کنار تمام غذاها، حتی غذاهای برنجی، باید نان باشد. مردم مهمانپذیری داریم. بروجرد هنوز یک بافت قدیمی دارد و زندگی آپارتماننشینی کمتر در بین مردم رسوخ کرده. نهاینکه کلاً نباشد… اما زمین در بروجرد زیاد است. مردم هم خانههای حیاطدار را ترجیح میدهند. البته بخش بسیار زیادی از کوچه پسکوچههای شهر جزو بافت فرسوده محسوب میشود. مردم به ورزش علاقه دارند. در رشتههایی مثل والیبال و فوتسال و بسکتبال، دوچرخهسواری و… اهالی بروجرد خوش درخشیدهاند. مردم کتابخوانی داریم. در هر خانوادهای، در هر خانهای، حتماً یک کتابخانه وجود دارد. از کتابخانهای با ۵ج جلد گرفته تا ۵۰۰ جلد به بالا. قشر فرهنگی زیادی در بروجرد زندگی میکنند. در بین اعضای هر خانواده، حتماً یک دبیر یا معلم وجود دارد.
بروجرد شهری است که در بسیاری از زمینهها نخبه دارد. مثلاً در ۸ سال جنگ تحمیلی نخبگانی مانند شهید محمد بروجردی از بروجرد حضور داشتند که سرآمد بودند. در رشتههای علمی و پزشکی پرفسور پارسا را داریم که دبیر انجمن سرطان ایران است. ایشان در آمریکا بازنشسته شده و در سطح جهانی شناخته شده است. وی از جمله کسانی است که به خوشخیم بودن یک مورد سرطانی که در آزمایشگاهی بدخیم تشخیص داده شده بود، پی برد. ایشان خود را وقف مردم نموده است، هفتهای دو روز به بروجرد میآید، بیماران سرطانی را مداوا میکند و تاکنون ۱۶۰ نفر بیمار سرطانی را زیر پوشش درمانی خود دارد.
بروجرد پتانسیل فراوانی برای پیشرفت دارد. بروجرد قسمتی از خاک لرستان و لرستان قسمتی از خاک ایران است و اگر پیشرفت کند، بدون شک ایران پیشرفت کرده است و عقبماندگی این خطه از کشور عزیزمان نیز بدون شک باعث عقبماندگی کشور خواهد شد. در واقع بروجرد شهری است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد اما متأسفانه بسیاری از شرایط برای پیشرفت بروجرد فراهم نیست.
– درمورد مشکلات مردم بروجرد کمی توضیح بدهید. به هرحال، استان لرستان و شهر بروجرد، جزو استانها و شهرهای نسبتاً محروم کشور محسوب میشوند.
بله. متأسفانه مشکلات در بروجرد بسیار زیاد است. بروجرد مردم شادی دارد که با وجود تمام مشکلات، کماکان به با نشاط به زندگی خود ادامه میدهند. مشکلات یکی دوتا نیست. ما مشکل کارآفرینی داریم در بروجرد. بارها پیش آمده که از شهرهای مجاور یا تهران، افرادی میآیند و با بودجه و رانت دولتی، در بروجرد کارخانهای تأسیس میکنند. توجه داشته باشید که سرمایهای از خودشان نمیآورند. کار کارشناسی صورت نمیگیرد و تنها برای اینکه از وام و رانت استفاده کنند، کارخانه یا شرکتی تأسیس میکنند و تعداد زیادی را استخدام میکنند و بعد… اعلام ورشکستگی و بیکاری هزاران نفر. در سالهای اخیر از این موارد، زیاد دیدهایم. یکی دیگر از مشکلات ما، کمبود بیمارستان است! بودجهای به بیمارستانها اختصاص دادند. اما اینها پاسخگو نیست. چرا که بیشتر حالت اورژانسی دارند. ما از لحاظ امکانات کمبود داریم. برای شیمیدرمانی و پرتو درمانی، بیماران باید به شهرهای اطراف بروند. این درحالیاست که بروجرد با سونامی سرطان روبهرو شده و تعداد بیماران سرطانی در شهر با افزایش روبهرو است. ما در شهر داروخانه هلالاحمر نداریم. قبلاً از نظر بیمه هم مشکلاتی داشتیم. حالا خدا رو شکر، از زمانی که طرح سلامت به راه افتاده است، از این نظر وضعیت بهتر شده است. از نظر امکانات ورزشی هم… اوضاع نه خیلی خوب است، نه خیلی بد! سالنهای ورزشی از طرحهای ملی هستند. دردهه هفتاد، رهبر معظم انقلاب اسلامی به استان لرستان سفر کرده بودند، دستور احداث یک ورزشگاه ۳۰ هزار نفری و یک سالن در بروجرد ساخته شود. حالا وزیر ورزش آمدهاند و میگویند اینها را بفروشید. به هرحال ما دلمان خوش است که این طرحها صد سال دیگر، به سرانجام میرسد. از سال ۷۵ که کلنگ این طرحها زده شد، انقدر تعلل صورت گرفت که حالا تبدیل شده است به ورزشگاه ۵هزار نفری. وزیر ورزش هم چندی پیش میگفت همه را بفروشید. من به ایشان گفتم چه چیزی را بفروشیم؟ به چه کسی بفروشیم؟ در میان مسؤولان کشوری، تعدادی از اهالی بروجرد یا شهرهای اطراف حضور دارند. اما تا به حال هیچ قدمی برای شهر برنداشتهاند. گویی نمیخواهند بلیطهای خود را برای شهر خودشان حرام کنند. بروجرد متأسفانه با وجود مردمی که از لحاظ اجتماعی سطح بسیار بالایی دارند، از لحاظ امکانات بسیار محروم است.
– درمورد امکانات آموزشی و دانشگاهی بروجرد توضیح بدهید.
– دانشگاه آزاد بروجرد یکی از قدیمیترین شعبات دانشگاههای آزاد است که در سال ۱۳۶۰ تأسیس شده است. در بسیاری از رشتهها برند هستیم. مثلاً در رشته دندانپزشکی. در حال حاضر ما شاید حدود شانزدههزار نفر دانشجو داریم. حتی در مقطع دکتری. در زمینه رشتهای مانند تربیت بدنی هم فارغالتحصیلان نامآوری را به جامعه تقدیمکرده است. اما متأسفانه به خاطر تصمیمات غلط استانی، این دانشگاه بزرگ، زیر مجموعه دانشگاهی کوچکتر شده است. دانشگاه آزاد خرمآباد. این تصمیم اشتباهی است. دانشگاه خرمآباد چندان قوی نیست و ممکن است دانشگاه بروجرد را هم ضعیف کند.
– شما خودتان در زندگی بیشک سختیهای بسیاری کشیدهاید. اما حالا با تمام این سختیها، آرامش خاصی دارید. این آرامش را چگونه به دست آوردهاید.
درست. است. من هم سختیهای زیادی را در زندگی متحمل شدهام. کودکی نسبتاً سختی را گذراندهام. زمانی در گذشته رفتاری گلایهآمیز با دنیا داشتم. به قولی بیشتر نیمه خالی لیوان را میدیدم، منفیگرا بودم اما یک روز خودم از این شیوهای که در زندگی پیشه کرده بودم، خسته شدم و تصمیم گرفتم نیمه پر لیوان را نیز ببینم و با نگاه به داشتههایم آنچه که مطلوب است را به دست بیاورم. البته در ابتدا اجرایی کردن این اندیشه ساده نبود اما با جدیت تصمیم گرفته بودم و موفق نیز شدم. امروز نوع نگاه مثبت من در سایت و وبلاگ شخصی خودم کاملاً مشخص است.
با این تغییر رفتار خودم به آرامش رسیدم و امروز سعی دارم تا این آرامش را به دیگران نیز منتقل نمایم. دوستان زیادی در بین هنرمندان و ورزشکاران دارم که در زمان سختی به اینجا میآیند و بعد از کمی گفتوگو با یکدیگر آرام شده و زندگی را پی میگیرند. من به این طرز تفکر اعتقاد کامل دارم که اگر برای خانه همسایه چراغ آرزو کنیم بدون شک نور و روشنایی آن چراغ خانه ما را نیز روشن میکند.
– مطمئناً در آرامش مغز نیز بهتر کار میکند؟
بله؛ در اینکه در آرامش عملکرد مغز بهتر است، شکی نیست. به عنوان مثال، زندگی ورزشکاری که خود را درگیر حاشیه میکند، نابود میشود. مدتی پیش بین یک ورزشکار و رییس هیأت ورزش مشکلی پیش آمد. برای حل اختلاف پیش من آمدند. از آنجایی که بین ما با هیأت ورزش مشکلاتی وجود دارد، همه فکر میکردند با اینکه جوان بیادبانه رفتار کرده ولی من از جوان جانبداری کنم، اما بنده مطلبی در نکوهش از رفتار زشت این جوان ورزشکار که برخلاف روح ورزشکاری احترام به بزرگتر را فراموش کرده بود، نوشتم و در حمایت از رییس هیات ورزش بر روی سایت قرار دادم و تأکید کردم که این جوان باید عذرخواهی کند زیرا یک ورزشکار باید اخلاق را سرمنشأ کار خویش قرار دهد، ظرف مدت ۲۴ ساعت بعد از نوشتن این مطلب، جوان به هیأت ورزش رفت و عذرخواهی کرد و چند وقت پیش نیز مدال طلای کشوری را گرفت. باید این نکته را مدنظر داشته باشیم، زمانی که اوضاع متشنج است کار به نتیجه نمیرسد و باید با صبوری و آرامش اوضاع را به سامان رساند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.