چند جای کار می‌لنگد!

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی چند جای کار می‌لنگد! در مقوله اینترنت و قصه‌هایی که هر روز توسط اپراتورها و مسؤولین و ایضاً برخی خلق‌ا… و آن‌ور و این‌ور آبی‌ها تعریف می‌شود، چیزی که ظاهراً به کم و بیش فصل مشترک حرف‌های همه هست، لنگ زدن کار این جناب اینترنت است. البته نظر هوشنگ‌خانی ما […]

                 حرف‌های خودی و بی‌خودی

چند جای کار می‌لنگد!

در مقوله اینترنت و قصه‌هایی که هر روز توسط اپراتورها و مسؤولین و ایضاً برخی خلق‌ا… و آن‌ور و این‌ور آبی‌ها تعریف می‌شود، چیزی که ظاهراً به کم و بیش فصل مشترک حرف‌های همه هست، لنگ زدن کار این جناب اینترنت است.

البته نظر هوشنگ‌خانی ما که بی‌تردید یک سر و گردن از همه نظرات بالاتر و درست و دقیق‌تر است و در پی سال‌ها تجربه و دانش‌اندوزی و رصد رفتار و زبان بدن و گفتار متولیان و مرتبطین اینترنت به‌دست آمده، این است که این لنگ‌زدنی که همگان بر آن اتفاق‌نظر دارند، مصداق لنگ زدن آدم دو پا نیست که یک پایش بلنگد، بلکه بیشتر به لنگ و لوک و چِفته شکلی هزارپایی است که در ۹۹۹ پایش نقص عضو مادرزادی دارد!

اخیراً هم که به‌نظر می‌رسد این اعوجاج و رفتار سینوسی کیفیت و سرعت اینترنت که گویا به تیر غیبی دچار شده و تلاش‌های مستمر خلق‌ا… برای بازکردن یک صفحه و وب‌سایت و کانال، باعث شده بسته‌های اینترنت خیلی زودتر از معمول تمام شود و این فقره هم بشود جزء همان لنگی‌های جناب اینترنت که ظاهراً همیشه روبه افزایش و صعود است و خیالی برای برگشت به شرایط نرمال و طبیعی خود ندارد.

ظاهراً اینکه پیامک فعال‌سازی تلگرام نمی‌رسد و اینستاگرام حالش ناخوش است و واتس‌اپ یک روز خوب است و چند روز ناخوش است و پیام‌ها با تأخیر روانه گوشی مخاطبین می‌شود و کار دانلود یک فایل از کار معدن سخت‌تر و نفس‌گیرتر شده است و کسب و کارهایی که رگ حیات ارتباط و تعامل شان به واتس‌اپ و اینستاگرام وصل شده است، دَم‌به‌ساعت بدنشان می‌لرزد و هر روز با ترس و لرز و بیم و امید وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شوند و همین دست داستان و اتفاقات و کم و کسری‌ها که می‌بینیم، آنقدری که باید به چشم مسؤولین مربوطه نمی‌آید و شاید هم ایشان از خطوط ویژه و پهنای باند اختصاصی استفاده می‌کنند و یا اساساً زبان‌مان لال و روی مبارک‌مان به دیوار، نیازی به اینترنت نداشته و امور جاریه را همچنان با فکس و پرینتر و پست و نهایتاً ایمیل، جلو می‌برند!

 هنوز هم برایمان مکشوف نشده و بعید است که این وضعیت نابه‌هنجار و سخت و مصیب بار اینترنت و شبکه‌های اجتماعی که به گسترش پروکسی و فیلترشکن‌ها و اُفت ارتباط و فعالیت امور روزمره و ایضاً کسب و کارها و سوهان‌کشی اعصاب و روان کاربران و بالا رفتن دیوار بی‌اعتمادی منجر شده است، مطلوب و مقصود مسؤولین هست یا همان درد بی‌درمان ضعف زیرساخت و نبود قطعات و کمبودهای تحریمی است که کار به خنس خورده است، ولی کمتر کسی از مطلعین و مسؤولین، ذکری از آن به‌عمل می‌آورند.

درست است که در خبر است، هماهنگی و کارتیمی تنگاتنگ و بی‌نظیری بین کمبودها و ایضاً کسری‌ها و اشخاص حقیقی و حقوقی و عمدی و طبیعی و ناگزیری، به‌وجود آمده و این آش دهان‌سوز و زبان‌دوز با یک وجب روغن فرداعلاء، دست‌پخت همین همکاری‌هاست، ولی از آنجا که جنابمان دچار خوش‌بینی مفرط ناگهانی شده‌ایم، می‌گوییم انشاا… که بز است و آنچه دیگران در خشت خام می‌بینند، ما در آینه شفاف زلال، نمی‌بینیم!

عرض هوشنگ‌خانی ما این است که جناب مستطاب اینترنت، با همه اعوان و انصار، از موتور‌های جستجو و سیستم‌های عاملش گرفته تا شبکه‌های اجتماعی و کرورکرور ابزار و برنامه‌های ارتباطی و خدماتی و فنی و…، آنقدر در تار و پود زندگی مردم وارد شده است که کم‌کم برای ادامه زندگی و درآمد و ارتباط و تعامل با دیگران، با آب و هوا و نان باید مقایسه شود و بحث تفنن و وقت‌گذرانی و سبزی سر سفره و تنقلاتی بودن آن، خیلی وقت است به سرآمده است!

      هوشنگ‌خان