حرفهای خودی و بیخودی تکلیف قانون را معلوم کنید! ضمن عرض سلام و ادب و خداقوت و دستمریزاد و دَم شما گرم و ایولا و کُلی تَک و تعارف دیگر، خدمت برخی عزیزان وکیلالمله، بزرگواران اجرایی و حضرات برنامه و بودجهای، از این والامقامهای ارجمند، تقاضای عاجل داریم که در فقره پرداخت یارانه و […]
حرفهای خودی و بیخودی
تکلیف قانون را معلوم کنید!
ضمن عرض سلام و ادب و خداقوت و دستمریزاد و دَم شما گرم و ایولا و کُلی تَک و تعارف دیگر، خدمت برخی عزیزان وکیلالمله، بزرگواران اجرایی و حضرات برنامه و بودجهای، از این والامقامهای ارجمند، تقاضای عاجل داریم که در فقره پرداخت یارانه و کالابرگ و حذف دلار ترجیحی و قیمت کالاها و برگشت آن به شهریور۱۴۰۰ و قاعده کلی عدم فشار به خلقا… ، یکبار برای همیشه تکلیف این قانون زبانبسته و اسیر کَت و بال بسته بودجه ۱۴۰۱ را معلوم فرمایند و شفاف و واضح و بیپیرایه و همچین رُک و راست، توی چشمان خلقا… نگاه کنند و بفرمایند، این قانون بودجه، فصلالخطاب هست، محلی از اعراب دارد، اصلاً ترهای برایش خُرد میشود و یا خیر این خبرها نیست، نظر و رأی و استنتاج و تحلیل و یحتمل سلیقه و تجربه و شرایط میتواند مثل آب خوردن، این بینوا قانون را دچار تنش و ریزش و کُرنش و تغییر و تحول و تفسیر نماید؟!
البته اینکه مجریان گرانسنگ، برخی تکالیف بودجه را به جد پیگیری و اجراء میکنند، برخیها را همچین نیمبند مورد عنایت قرار داده، برخی دیگر هم دچار باری به هر جهتی (هرچه نصیب و قسمت است) میشوند و مقداری هم کلاً به چشم نمیآیند و یا دچار غضب همایونی شده و بارعام داده نمیشود، مربوط به این دولت آن کابینه و امسال و پارسال نیست، کلاً حال مجریان همین بوده و هست، اینجور هم که ما رصد کردهایم در آن کشورهای پیشرفته هم این داستان هست، البته نه به این شوری!
به هرحال میگویند پرسیدن عیب نیست، ندانستن هم عیب نیست، کلاً توی باغ نبودن هم خیلی اشکال ندارد، بنابراین برای اینکه از دوران جهالت و سیاهی ظلمات نادانی خارج شویم، سؤالی برای جنابمان پیش آمده بود، گفتیم خدمت جمیع متولیان و مرتبطین و مسؤولین، عرضه کنیم، شاید پاسخی درخور و حتی دشمنشکن و کافرکوب! داده شود و هم تکلیف قانون بودجه معلوم شود و هم خلقا… معطل و وامانده از تغییر منش و روش و به هم خوردن قرار و قاعدهها!
البته این را هم عرض کنیم که اگر دری به تخته خورد و شگفتی حاصل شد و این تکلیف معلومشدنها بهوقوع پیوست، تازه میرسیم به نقطه سر خط و ب بسما…، و از مردم عادی و فهیم و همیشه در صحنه و ولینعمت گرفته تا مسؤول و مربوط و کوچک و بزرگ و بخش عمومی و خصوصی و نهادی و دولتی و غیره و ذالک، باید کلهم اجمعین آرامآرام برای رعایت و تمکین و اجرای مُر قانون و عدم انقولت و دورزدن و پیچش، به خط شوند و همه آحاد این سرزمین به این باور برسند که قانون، ریز و درشت و مهم و غیرلازم و ضروری و منباب تفنن و سخت و آسان و این قسم تعاریف و توصیفات برایش علیالسویه هست، قوانین برای اجراء شدن مصوب شدهاند و نه زینتالمجالس و محافل و پُز دادن و اگر میل و نظر و عقیده و سلیقه ما و یا آن کاسب و این مسؤول و فلان رئیس و بهمان مرئوس، چیز دیگری است، مبارک خودشان و خودمان باشد، ولی در عمل و پذیرش به قانون تعلل نفرماییم.
البته این را هم میفهمیم که از بدو غارنشینی انسان تا این دوران، کرور کرور قانون اشتباه و پرخطا و کج و معوج، مصوب و به اجراء در آمده است ولی هر وقت اصلاح اشتباهات، وفق مقررات و قوانین انجام شده باعث رشد و سعادت بشر بوده و هر موقع کار به سلیقه و زور و بیمحلی و مقاومت کشیده شده، کار به خنس خورده و نتیجهاش گره در گره شده است!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.