عباس محمدیان وقتی دیوار خانه فرو بریزد، سقف هم دوام نخواهد آورد و بر سر اهل خود آوار خواهد شد. حالا دلیلش غفلت از مقاومسازی صاحب خانه باشد یا گودبرداری همسایه یا زلزله یا سیل، فرقی در اصل ماجرا نمیکند. خانه ویران میشود. بین آوار و آواره فقط خویشاوندی آوایی و حروفی نیست که دومی […]
عباس محمدیان
وقتی دیوار خانه فرو بریزد، سقف هم دوام نخواهد آورد و بر سر اهل خود آوار خواهد شد. حالا دلیلش غفلت از مقاومسازی صاحب خانه باشد یا گودبرداری همسایه یا زلزله یا سیل، فرقی در اصل ماجرا نمیکند. خانه ویران میشود. بین آوار و آواره فقط خویشاوندی آوایی و حروفی نیست که دومی نتیجه اولی است. چون آوار شود خانه، آواره خواهند شد اهالی خانه. باز این هم فقط حکمی نیست که خاص چهار دیواری باشد. این را از باب مَثل آوردیم تا موضوعی که پیامد در شمار واژگان مینشیند بیشتر به ذهن قریب شود و ما را به تأمل وادارد. مایی که خانه رسانههای رسمیمان دیری است در حال آوار است و ما آواره خیمه و کانکس فضای مجازی شدهایم.
توجه نداریم که این برساختههایی است که دیگران برای ما برپا کردهاند تا ظاهر انساندوستی بگیرند و در این تظاهر، ظهور و توسعه قدرت نرم خود را –بیصدا- جشن بگیرند. جشنی که قربانیاش افکار عمومی مردمانی خواهد بود که –بیخبر- پذیرای هر خبری میشوند. خبرهایی که گاه، حرف به حرفش براساس یک مهندسی خاص، کدگذاری میشود. کدهایش هم در ذهن و ضمیر ما باز میشود تا راه حقیقتیابی را ببندد. واقعیت این است که امروز رسانههای رسمی- به هر دلیل- نفس آن به شماره افتاده است، مثل خانهای است که خشت به خشتاش از پی هم میافتد و میشکند. مسؤولان هم به جای مقاومسازی آن سازههای قدیمی و صمیمی و امین، روی برگردانده و سایهنشین کانکس و خیمه شدهاند. حواسشان هم نیست که نشستن در سایه بیگانه، همسایگی نمیآورد که هویت ما را هم به گِرو برمیدارد. آنچه این روزها در فضای مجازی، موج میآفریند و به ساحل ذهن مردم میکوبد بیش از آن که نشانگر قوت این رسانه تعاملی و گسترده باشد، نشاندهنده از پا افتادن رسانههای رسمی و صاحب شناسنامه است. از پا افتادنی که گاه دلیلش پا گذاشتن مسؤولان روی پای رسانه است. کسانی که گمان میکنند اگر رسانههای رسمی، مرجعیت خود را از دست بدهند، دیگر کسی به نقد، یقه آنان را نخواهد گرفت. غافلاند که این نوساخته پیشآمده با کمک فیکنیوزها و باجنیوزها، یقه خواهد گرفت از آنان و به دیوارشان خواهد کوبید، نه به نقد که به تخریب. حضرات که به انحای مختلف عرصه را بر روزنامهها و روزنامهنگاران اصیل و متعهد تنگ میکنند فردا و حتی همین امروز گرفتار شبنامههایی میشوند که در فضای مجازی عرصه را نه فقط بر آنان که بر واقعیتها تنگ میکند. نمیخواهم از محدودسازی فضای نو بگویم که نه شدنی است و نه این قلم را بدان باوری است. میخواهم به یاد آورم که رسانههای صاحب هویت و رسانهنگاران دارای سجل حرفهای و اعتمادآفرین را باید کمک کرد تا با کار حرفهای و مؤمنانه و صادق، راه نفوذ خبرهای کاذب را سد کنند. قطعاً اگر میدان با حرفهایها باشد، خبر هم تولید میشود، چیزی ناگفته نمیماند. از سوی دیگر جامعه هم در بمباران دروغ، این همه زخم برنمیدارد. این میطلبد که متولیان هوشیاری افزون کنند و با همت تمام، پای کار رسانههای حرفهای باشند تا آرامش ذهنی مردم بیش از این آشفته نشود. بدانند مسؤولان و بدانیم ما اصحاب رسانه که انفعال و عقبنشینی و خودناباوری، نه قلم که تیغ رسانههای دشمن را تیز میکند. رسانههایی که تا اندرونی ما آمدهاند و پلک بزنیم، کورمان میکنند. مراقب امروز باشیم تا فردا را از ما نگیرند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.