هرکسی فهمید به ما هم بگوید!

                     حرف‌های خودی و بی‌خودی هرکسی فهمید به ما هم بگوید! خاطر مبارکمان هست که تا همین چند وقت پیش (شما فرض کنید یک‌سال و خرده‌ای) دُز حساسیت بر روی بحث ژن خوب و آقازاده‌های خارج از وطن و تحصیل و تفریح و دوتابعیتی و این قسم موضوعات، بین قاطبه مردم و بخشی از مسؤولان […]

                     حرف‌های خودی و بی‌خودی

هرکسی فهمید به ما هم بگوید!

خاطر مبارکمان هست که تا همین چند وقت پیش (شما فرض کنید یک‌سال و خرده‌ای) دُز حساسیت بر روی بحث ژن خوب و آقازاده‌های خارج از وطن و تحصیل و تفریح و دوتابعیتی و این قسم موضوعات، بین قاطبه مردم و بخشی از مسؤولان و مربوطان، آنقدری بود که فی‌المثل اگر می‌گفتند فلان مسؤول دو تابعیتی است یا فرزند بهمان مدیر در خارج از کشور است، نوعی مچ‌گیری و عیب‌یابی بزرگ محسوب می‌شد و آن مسؤول و مدیر باید زیر نگاه‌های نقادانه و شماتت دیگران، پاسخی جور می‌کرد که تعهد و عِرق به وطن خود و خانواده را تأکید و حتی اثبات می‌کرد!

اما با توجه به فعل و انفعالات جامعه جهانی و نو شدن قرن جدید هجری و برآمدن آفتاب دولت جوانبخت سیزدهم و جابه‌جایی و تغییر و تحولات  مسؤولان اجرایی و غیره‌ذالک، آنچه مشاهده می‌شود، تومانی، نه ریال با قبل فرق کرده است، خلق‌ا… علی‌رغم اینکه همچنان بر روی آقازاده‌های هجرت کرده حساسیت دارند، اما هرکسی که بتواند سختی رفتن را به جان می‌خرد و خود نیز مهاجر می‌شود، هرچند این هجرت کجا و آن کجا!

ولی آن نگرش منفی و گارد و جبهه‌گیری‌هایی که توسط برخی متولیان و مسؤولان در مقابل سفر و تحصیل و زندگی فرزندان مسؤولان در خارج از کشور، می‌شد، کم‌کم رنگ و رویش عوض شده و حتی در برخی موارد دچار تحول و دگردیسی و حتی جهش ژنتیکی شده است، به‌نحوی که دیده شده که برخی حضرات، آن تحصیل و فرزندآوری و دوتابعیتی را  یک لطف و منتی بر خلق‌ا… ایرانی جماعت به‌شمار می‌آورند و حتی فرمایشاتی بس بدیع کرده‌اند که گویی آن مهاجرین، پیوسته و دمادم و به‌خاطر مردم ایران و سرزمین مادری، در حال ایثار و جانفشانی و تحمل مشقت و محنت هستند و جای آن دارد که تقدیر و قدردانی مبسوطی از ایشان شود!

به هرحال ما که نفهمیدیم بالاخره از نگاه و نظر بلند و خطاپوش بزرگواران منتقد دیروز و تأییدکننده امروز، این مهاجرت و دوتابعیتی و زندگی در غرب و ینگه دنیا خوب است یا بد، ظلم و اجحاف است یا ایثار و گذشت، حتی کم‌کم داریم شک می‌کنیم که اساساً اینکه کسی با رابطه و رانت و توسل به هنر بی‌بدیل آقازادگی، در شهر و دیار فرنگ و دانشگاه‌های معتبر آنور آب و  صنعت و بیزنس بین‌المللی در حال گذران عمر گرانمایه هستند، همچنان مذموم و زشت است یا کم کم در حال سره‌سازی و خوب و شاید هم احسن شدن است!

به هرحال معلوم نیست چارصباحی دیگر این خوب و بد شدن‌های سینوسی، سر به کجا باز می‌کند و یک‌دفعه ورق برمی‌گردد یا نه، ولی به‌قول معروف پهلوان زنده را عشق است! بنابراین عجالتاً عزیز دُردانه‌هایی که در خارج از کشور زندگی، تحصیل و یا کار و کاسبی می‌کنند، جزء مفاخر والدین گرام و لابد به طریق اولی افتخاری برای همه مردم کشور، می‌باشند و همگان باید قدرشناس این مرغوبیت ژنی باشند!

اما فهم هوشنگ‌خانی ما می‌گوید که فرض کنید همه آن خوبی و حُسن و ایثار و تلاش و حتی حماسه‌ای که آقازاده‌ها در قاره سبز و سرزمین چشم‌آبی‌ها در حال انجام آن هستند، ما هم قبول داریم و اینها واقعیت‌هایی است انکارناپذیر که تا قیام قیامت هم کسی بر آن نقد و انتقادی وارد نخواهد کرد. اما زمزمه‌هایی شنیده می‌شود که برخی عزیزان مسؤول و وکیل، از ژن مرغوب به هوش سرشار و نابغگی فرزندان رسیده‌اند و حتی استفاده از  رابطه و احیاناً رانت و باند را هم عادی و طبیعی دانسته و خلق‌ا.. را بشارت داده‌اند که همین نابغه‌زاده‌های هوش برتر، دیر یا زود ردای مدیریت و ریاست و معاونت و مسؤولیت در مام‌میهن، به تن کرده و کشور و جامعه از خدمات آنها حظ وافر خواهد برد!

سلمنا، فقط اگر این بزرگواران بفرمایند، که این دُردانه‌های در فرنگ زندگی کرده، سرد و گرم  زندگی در کشور را نچشیده، کار اجرایی و سازمانی و سلسله مراتب طی نکرده و  دور از فرهنگ و وضعیت اقتصاد و معیشت و نیاز و خواست مردم و همیشه سوار بر خرمراد بوده، جسارتاً چه نسبتی با هنر مدیریت و تجارب ارزنده و کفایت در خدمت، دارند؟ خیلی خوب بود…

                                               هوشنگ‌خان