حرفهای خودی و بیخودی قانون و ۲ چشم اضافی! همانطور که لابد بهتر از من میدانید، این قصه مسدود شدن حساب کسانی که به سیستم بانکی بدهکار هستند، ابلاغ گردید و بانکها که از خدایشان بود، بانک مرکزی هم مُهر تأیید بر آن زد و قرار است خشک و تَر با هم بسوزند! البته […]
حرفهای خودی و بیخودی
قانون و ۲ چشم اضافی!
همانطور که لابد بهتر از من میدانید، این قصه مسدود شدن حساب کسانی که به سیستم بانکی بدهکار هستند، ابلاغ گردید و بانکها که از خدایشان بود، بانک مرکزی هم مُهر تأیید بر آن زد و قرار است خشک و تَر با هم بسوزند! البته منظورمان این نیست که آنها که بدهکار نیستند هم این وسط دچار مسدودی حساب شوند، که از اتفاق این افراد برای بانک سودآور هستند چون به رایگان پول خود را در بانکها میگذارند ولی برای جابهجا کردن و برداشتنش باید به بانک هزینه پرداخت کنند!
خیلی نمیخواهیم در این مقوله زرنگی بانکها وارد شویم، اما وقتی میبینی میلیون میلیون پول در حسابت میگذاری و خُرد خُرد برداشت میکنی و جناب حضرت بانک برای آن میلیونها به روی مبارک هم نمیآورد که خدمتی، فرصتی و تسهیلاتی بدهد، (البته اگر در حساب کوتاهمدت بگذاری، سود بانکی میدهند که فعلاً با درست و نادرستش کاری نداریم ولی به مذاق و مزاج ما خوش نمیآید) ولی وقتی به سراغ عابربانک میروی که پول برداشت کنی، کمتر از تراول ۵۰ هزارتومانی ندارد و وقتی هم آن را برداشت میکنی، فرطی برایت یک پیامک میآید که هزینهاش را از حسابت برداشت میکنند! موقع جابهجایی و انتقال پول هم که خدا برکت دهد، با افزایش مبلغ، هزینه هم بالاتر میرود و معلوم نیست مگر چه اتفاقی میافتد که وقتی بیشتر جابهجا میکنی باید هزینه بیشتری هم بدهی! به هر حال خواستیم عرض کنیم که حواسمان هست که حواستان هست! بگذریم…
عجالتاً اینکه دستور مسدود کردن حسابهای افراد بدهکار، دامن همه بدهکاران بانکی را میگیرد و یا آن دُردانههای دانهدرشت از این قاعده مستثناء هستند و یا با دور زدن و پیچش، کارشان را حل میکنند را نمیدانم، ولی خوب میدانم که وقتی یک بازنشسته و از کارافتاده و یا مستمریبگیر به بانک بدهکار باشد و بهخاطر این تورم و گرانیهای کمرشکن، نتوانسته است دِین خود را ادا کند، به سرپنجههای قوی این دستور جدید گرفتار خواهد شد و هیچ ملاحظه و مماشات و یا فرق و توفیری بین این افراد و دیگران قائل نیستند. چه حال و روزی پیدا میکند!
بله میدانیم و میفهمیم که قانون و مقررات، قانون و مقررات است ولی اینکه وقتی قلم مبارک را میچرخانیم برای ابلاغ دستوری که ممکن است ضعیف و نحیف و بیچارهای را بنوازد، باید حواسمان باشد که باعث نشویم کمیت زندگی یک نفر بهطور کل لنگ شود و دچار مصیبت شده و مستأصل شود، خلاصه آنکه اکثر این بازنشستهها و همسرانشان و مستمریبگیران بیماریهایی هم داشته و هزینههای درمان، مثل گوشت و میوه و سبزی و مرغ و شیر نیست که از خیرش بگذرند و باید آن را پرداخت کرده تا زنده بمانند و یا در شرایط بحرانی قرار نگیرند! آن از کارافتادهها که تکلیفشان معلوم است …!
ما که عددی نیستیم و بهقول دوستی، حقیر سراپا تقصیری بیش نیستیم، اما از حضرات مسؤول بانکی و وزارت کریمه اقتصاد درخواست عاجل داریم، تبصرهای، متممی، چیزی به این حکم بیفزایند و برای این افراد کمی تلطیفش کنند که بینی و بینا… راه دوری نمیرود و کلی دعا نصیبتان میشود.
البته تا یادمان نرفته این را هم بگوییم که جنابمان نه بازنشسته هستیم و نه از کارافتاده و نه مستمریبگیر! و این وسط به دنبال رفع مسدودی از حساب خودمان و یا آشنا و اقوامی هم نیستیم و برای خودمان سنگی به سینه نمیزنیم، خواستیم هم مسؤولان مربوطه را از ضربات حکم صادره به برخی افراد آگاه کنیم و همینکه با مشایعت و موافقت ایشان به درج قید و تبصرهای، یک کرور خیر ببینی و عاقبتبخیری نصیب خودمان و ایشان کنیم!
هوشنگخان، خدا را شاکر است که مقام و منصب و مسؤولیتی ندارد، چون اینکه بر مُر قانون حرکت کنی، جانب عدالت و انصاف را داشته باشی، از اختیارات و الزامات و قیود و تبصرهها به موقع و درست استفاده کنی و مدیری مدبر و کاردان باشی، خیلی سخت است، خیلی …
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.