حرفهای خودی و بیخودی از کارگروه تا ستاد! داشتم برای خودم یک حساب سرانگشتی میکردم که ببینم در این مُلک چند ستاد وجود دارد، دیدم اولاً اطلاعات و دسترسی ما آنقدری نیست که همه را رصد کنیم و ثانیاً تعداد آنها آنقدری هست که اساساً بیخیال شمارش آنها شوی و کافی است عبارت خیلی […]
حرفهای خودی و بیخودی
از کارگروه تا ستاد!
داشتم برای خودم یک حساب سرانگشتی میکردم که ببینم در این مُلک چند ستاد وجود دارد، دیدم اولاً اطلاعات و دسترسی ما آنقدری نیست که همه را رصد کنیم و ثانیاً تعداد آنها آنقدری هست که اساساً بیخیال شمارش آنها شوی و کافی است عبارت خیلی یا خیلیخیلی را برای وصف کمیت آنها به کار ببری، مسأله حل است! بماند، اینکه بدانیم تعداد و عنوان و شرح وظیفه هر یک از این ستادها چیست، به چه کارمان میآید هم، برای خودش بحثی است که بهتر است واردش نشویم، چون به عبث و بیهوده بودن کار خودمان بیشتر پی میبریم!
به هرحال ما در این کشور تا دلتان بخواهد ستاد داریم، برای همه چیز ستاد زدهایم، کرونا، تعطیلات تابستانی، بازگشایی مدارس، سفر، دیه، جهیزیه، تدارکات، احیای زایندهرود، ارومیه و تکتک رودخانه و دریاچهها و تالابهای ناخوشاحوال کشور و خیلی چیزهای دیگر!
اینجور که بهنظر میرسد برای هر کار و وظیفه و اتفاق و برنامه یک ستاد تشکیل دادهایم رسمی و غیررسمی و مردمنهاد و عمومی و خصوصی، البته کار به اینجا ختم نمیشود و هر جا که احساس کردهایم جا دارد به سراغ راهاندازی قرارگاه مربوطه هم رفتهایم که آخرینش (تا آنجا که ما میدانیم) قرارگاه ساماندهی مرغ بود!
البته وضع از اول اینجوری نبود، در قدیم گروههای ماتریسی و بعدها کمیته و بعدتر کارگروه راه میانداختیم و کارهای میانبخشی و مسائل بر زمین مانده و بیمتولی و ایضاً تدوین و تبیین و اجرای برنامهها را به آنها میسپردیم، اما دستمان که حسابی گرم شد و تعداد کارگروهها فزونی گرفت و به حد اشباع رسید، با یک جهش تکنولوژی مدیریتی، رفتیم سراغ ستادسازی و این خیل عظیم ستادها ماحصل این اتفاق خجسته بود!
فهم هوشنگخانی ما به چرایی ایجاد بخش مهمی از ستادها و کارگروهها قد نمیدهد و عجالتاً کارایی و نتیجهبخشی آنها را هم نمیدانیم، اما وقتی میبینیم از ماتریس به قرارگاه رسیدهایم، آن هم در تعداد بسیار و تکثر روبه تزاید، نمیدانیم مسؤولین و متولیان میانی و ارشد، که هریک لااقل در چندین کارگروه و ستاد و قرارگاه و شورایعالی و… عضو هستند، چگونه میتوانند هم وظایف محوله و مدیریت سازمان زیر نظر خود را به نحو احسن انجام دهند، هم در این مجموعههای تخصصی و فنی با تمرکز و تسلط کامل شرکت کرده و اثربخشی لازم را داشته و هم امورات یومیه و ارتباط با مردم و شرکت در مراسمات و جلسات پرتعداد را به انجام برسانند!
ما که میگوییم، بخشی از این لنگ زدن کُمیت کارها و انجام وظایف و یله و رهاشدگی و یا نیمبندی امورات، زیر سر همین شلوغی و تکثر و پرتعدادی است، نه انسان ظرفیت دارد که بهطور همزمان حواسش به صد جا باشد و تمرکز و دقت و هوشمندی خود را حفظ نماید و نه تاکنون کسی همچین ادعایی کرده است، بنابراین مسؤولین و مدیران محترم و محترمه، یک قلم برداشته و ابتدا لیست کارگروه و ستاد و شوراها و قرارگاه و هیأت امناء و هیأت مدیره و… که در آن عضو اصلی و صاحب رأی هستند را یادداشت فرمایند، سپس چک کنند در کدام یک حضور و ورودشان لازم و اثربخش و بهدرد میخورد و بعد راهی پیدا کنند که یک خط تیره روی بقیه عضویتها بکشند. تکلیف بقیه عضویتها که در آن صاحب رأی نیستند، هم اظهرمنالشمس است.
البته اگر حقالجلسه و حق عضویت و پاداش و کارانه و امتیاز و سهم و منافع مادی و سیاسی و معنوی و ساختاری و اقتصادی و معروفیتی و اتصال و در چشم بودن و غیره ذالک را از این خیل عظیم کارگروه و ستاد و… حذف و یا جدا نمایند، بهنظر میرسد خودبهخود و بهصورت اتوماتیک سیاهههای بلندبالای عضویتها روبه نقصان گذاشته و چهارتا بهدردبخور مهم و مرتبط و متصل با وظیفه و تعهد و مسؤولیت بزرگواران، برجا میماند! ا…اعلم
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.