یک کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، معتقد است: ساخت سدهای تکراری و اضافی به میزان دستکم ۶۰ و یا ۷۰ درصد و یا بیشتر در خشکی دریاچهها، رودخانهها و تالابها، توسعه بیرویه کشاورزی در فضای باز و تغییر کاربریهای شدید اراضی شهری و گسترش بیرویه کلانشهرها در وقوع این بحران مؤثر بوده است و یک […]
یک کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، معتقد است: ساخت سدهای تکراری و اضافی به میزان دستکم ۶۰ و یا ۷۰ درصد و یا بیشتر در خشکی دریاچهها، رودخانهها و تالابها، توسعه بیرویه کشاورزی در فضای باز و تغییر کاربریهای شدید اراضی شهری و گسترش بیرویه کلانشهرها در وقوع این بحران مؤثر بوده است و یک چرخه ناپایدار و خطرناک توسعهنیافتگی را پدید آوردند. داریوش مختاری؛ در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه آمارها نشان میدهد که خشکشدن دریاچه بختگان به طور مشخص ناشی از تأثیرات منفی ساخت سدهای داریوش (درودزن) در سال ۱۳۵۲، ساخت سدهای ملاصدرا و سیوند در دهه ۸۰ بوده است، اظهار کرد: همچنین خشکشدن دریاچه ارومیه ناشی از ساخت ۲۲ سد در بالادست حوزه آبریز آن بوده و با این حال نزدیک به ۶۰ سد اضافی و تکراری دیگر نیز در حوزه آبریز دریاچه ارومیه در دست مطالعه و ساخت است. وی ادامه داد: در همان حال سدسازی بیرویه و اضافی زمینه فرصتسوزی دیگر در حوزه مدیریت آب و انرژی از جمله نبود تخصیص منابع اعتباری کافی به پروژههای ۱۵گانه طرحهای تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی و یا خودداری از تخصیص اعتبار برای اجرای طرحهای نیروگاههای خورشیدی که یکی از استعدادهای شگرف سرزمینی در جغرافیای ایران است را فراهم کرده است. به گفته این کارشناس، اکنون با چنین آسیبهای فراگیری که به دنبال سدسازیهای بیرویه پدید آمده است چه باید کرد؟ راه این است که در قالب یک واحد کوچک آب شناختی و واحد بزرگتر آن یعنی حوزه آبریز، شکست (تخریب) و یا حفظ سدهای موجود، بررسی و مطالعه دقیق شود. همچنین پیامدهای زیستمحیطی شکست و یا حفظ سدها سنجش و ارزیابی شوند. وجه دیگر تأثیرات ساخت سدها بر حقابهها و عدالت اجتماعی از ناحیه رعایت حقابه اولیه است. سپس این دادهها در چارچوب تحلیل منفعت هزینه و با نگاه به هزینههای ریخته شده، از دیدگاه اقتصادی در تحلیل اقتصادی محاسبه و تعیین شوند و تصمیم مناسب گرفته شود. همچنان ریزهکاری بسیاری باقی میماند که میتوان از ظرفیت دانش فنی و مهندسی کشور برای حل آنها کمک گرفت. مختاری؛ با بیان اینکه اکنون بحران آب ایران با مسائل در هم تنیده و پیچیدهای روبهرو شده، پرسش این است که چگونه میتوانیم این مسائل را حلوفصل کنیم، برای یافتن راهکارهای عملی و میدانی برای معماهای بزرگ از جمله حدود ۵۰۰ سد اضافی و تکراری در حوزههای آبریز، نزدیک به ۲۰۰ سد در دست ساخت و نزدیک به ۶۰۰ سد در دست مطالعه چه باید کرد؟ مسائل حوزه آبریز تالاب گاوخونی را چگونه باید حلوفصل کرد، گفت: همان جایی که بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی، توسعه بیرویه صنایع آب بر در بالادست، گسترش بیرویه شهرنشینی و اجرای پروژههای انتقال آب بین حوزهای انباشتی از پیچیدگی را برای حل مسأله خشکی این تالاب پدید آورده مورد بحث است، به طور معمول در بیشتر حوزههای آبریز کشور، افزوده شدن حقابه بران جدید افزون بر اولیها (حقابه بران قدیمی) دشواری حل مسأله را دو چندان میکند. وی افزود: ابتدا، برای کاستن از دامنه بحران آب ایران نیازمند یافتن راهکارهای اصولی و مبتنی بر دانش فنی و مدیریتی هستیم. مدیریت راهبردی به تفکر انسجام میدهد و در کنار اینکه لازم است در چارچوب مبانی نظری بحران آب به حل آن همت گماشت، بهتر است از ظرفیت مدیریت راهبردی برای حل بحران آب کمک گرفت. این کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی، با بیان اینکه در پهنه مدیریت آب کشور، به مرور تهدیدها افزوده شده و نقاط ضعف و شکنندگی بسیاری پدید آمده است، گفت: مدیریت راهبردی کمک میکند تا وضعیت موجود را بهتر بشناسیم و سیاستهای اجرایی را در وضعیت تهاجمی یا تدافعی برگزینیم. تعیین و گزینش سیاستها در چارچوب مدیریت عرضه و تقاضای آب و یا تحلیلهای منفعت هزینه انجام میشود. مختاری؛ با بیان اینکه در هر مرحله و با هر رویکردی، رعایت اصول اولیه لازم است، گفت: واحد برنامه ریزی حوزه آبریز اصلی، آبریز فرعی و یک دشت بوده و لازم است مبانی آب شناختی حوزه آبریز را رعایت کرد و هر اقدامی در چارچوب بیلان منابع آب انجام شود. در این میان رعایت مدیریت مشارکتی منابع آب یک اصل است و اجرای هر راهکار و سیاستی باید در ظرف همکاری دولت و جامعه محلی انجام گیرد. بنابراین دیده میشود که با رویکرد کارشناسی و علمی الزاماً لازم است بحران را در چارچوبهای مشخص بازشناسی و حلوفصل کرد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.