بورسی که دیگر روی بورس نیست…

                     حرف‌های خودی و بی‌خودی بورسی که دیگر روی بورس نیست… خیلی وقت است که بورس حال و روز خوشی ندارد و دوستانی که قرار بود در عرض یک‌دوره کوتاه‌مدت، حال این بازار سرمایه مادرمرده را بهبود ببخشند، ظاهراً اولویت‌ها و کارهای مهم‌تری دارند و عجالتاً این جناب بورس باید برود آخر صف بایستد تا […]

                     حرف‌های خودی و بی‌خودی

بورسی که دیگر روی بورس نیست…

خیلی وقت است که بورس حال و روز خوشی ندارد و دوستانی که قرار بود در عرض یک‌دوره کوتاه‌مدت، حال این بازار سرمایه مادرمرده را بهبود ببخشند، ظاهراً اولویت‌ها و کارهای مهم‌تری دارند و عجالتاً این جناب بورس باید برود آخر صف بایستد تا ببینیم چه می‌شود!

در عرض ۱۱ روز اخیر سه هزار و خورده‌ای میلیارد تومان توسط سهامداران، سهام فروخته شده است و در واقع پول از بورس خارج شده که اکثراً از سهامداران خرد بوده‌اند که یحتمل با خود گفته‌اند ما را به خیر بورس امیدی نیست، مال خود را سفت بچسبیم تا شر نرسانده است! بماند که به قدر کفایت سرمایه‌ها در این چند ساله آب رفته است و خلق‌ا… به دنبال این هستند که ته‌مانده را از دسترس خزان قدار بورس خارج کنند. آمار شش ماهه اخیر هم که واویلاست و از خروج بیش از ۲۴ هزار میلیارد تومان سرمایه از بورس حکایت دارد خودبه‌خود، مهر تأییدی است بر این قصه پرغصه!

دیر یا زود دولتیان و خصوصاً وزارت کریمه اقتصاد، باید یک فکری برای حمایت از سهامداران متضرر شده و مراقبت از ارزش سهام‌ها نموده و طرحی نو برای بازگشت رونق به بورس دراندازند و این نگاهی که انگار بورس فرزند سر راهی است و کسی دلسوزی پدرانه برایش نمی‌کند، دماسنج اقتصاد کشور را بدجور به تب ریزش کشانده است و بیم آن می‌رود که هر آن شوک از راه برسد و آنفارکتوس، نسخه جناب بازار سرمایه را بپیچاند!

داستان برجام نافرجام و افزایش نرخ ارز و تحریم‌ها و رکود اقتصاد، به‌خودی‌خود زور و بنیه آن را داشته‌اند که هیمنه بالا بلند بورس را زمین‌گیر کند، این عدم رسیدگی و بی‌خیالی‌ها، دیوار کوتاه اعتماد را نیز بیش از پیش کوتاه و کوتاه‌تر و امید به احیاء را کمرنگ و بیرنگ می‌کند، قطعی اینترنت و اُفت چشمگیر ارتباطات کاری سهل و آسان مردم در بستر فضای مجازی و خروج حجم قابل‌توجه‌ای از کسب و کارهای مستقر بر روی شبکه‌های اجتماعی، هم که شده است قوز بالای قوز ولی ظاهراً هنوز مسؤولان و متولیان، جدی بودن خطر را احساس نکرده و آژیر هشدار صدایش درنیامده است.

به هرحال شاخص بورس که در ابتدای سال در نزدیکی‌های کانال یک میلیون و چهارصد هزار بود، انقریب است که کانال یک میلیون و ۳۰۰ هزار واحد را نیز از دست بدهد و ادامه‌دار بودن خروج سهامداران حقیقی و ایضاً معاملات پایین این گروه در این روزها، روزهای خوب بورس را در دوردست‌ها، از دسترس خارج کرده است.

آنچه فهم هوشنگ‌خانی ما از حرف‌های کارشناسان و متخصصان این حوزه، درک می‌کند، این روزها با همه این داستان‌ها، به‌دلیل مناسب بودن نسبت قیمت هر سهم به سود آن سهم، شرایط برای سرمایه‌گذاری آنقدری مساعد است که دعوتنامه برای شرکت‌های بزرگ و سرمایه‌گذاران قَدَر صادر گردیده و ایضاً هلدینگ‌های صاحب سهام، بیشتر و بهتر از قبل حواسشان به سهام و ارزش و اقتدارش باشد. ولی اینجور که پیداست این فرصت هم آنقدرها به چشم نیامده است و هرکسی کار خودش بار خودش، آتیش به انبان خودش!

بانک‌ها هم که قربانشان بروم، هرجایی که داستان و مصیبتی است، این بزرگواران راوی و مجری شده‌اند! در این فقره هم با افزایش سود و بهره سپرده‌گذاری، خیلی شیک و مجلسی در رقابت با بورس یک سر و گردن بالاتر ایستاده‌اند و شده‌اند هووی سوگلی!

آنچه معلوم است این سرمایه و پول خلق‌ا… در بورس است که هر روز در حال آب شدن است و به دست در دست اعتبار بازار سرمایه، بخار شده و به هوا می‌رود و انگار این اتفاقات، آنقدرها اهمیت ندارد که طرح‌های ذیل آن برنامه چند هزار صفحه ای دولت جوانبخت و ایده‌های تحول سه روزه و یک هفته‌ای، رونمایی شود و بالاخره کیاست و درایت به کمک آمده و کشتی طوفان‌زده به گِل نشسته را جانی تازه و حیاتی نو ببخشد.

         

                                                       هوشنگ‌خان