در خبر است که دو صد گفته چون نیمکردار نیست و ایضاً با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود، البته برخی مدعی هستند سرکه نقد به از حلوای نسیه است، بنابراین تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! پس بهتر است سخن دانسته گوییم…! اگر از بیانات گهربار فوقالذکر چیزی متوجه نشدید، اشکالی ندارد […]
در خبر است که دو صد گفته چون نیمکردار نیست و ایضاً با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود، البته برخی مدعی هستند سرکه نقد به از حلوای نسیه است، بنابراین تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! پس بهتر است سخن دانسته گوییم…!
اگر از بیانات گهربار فوقالذکر چیزی متوجه نشدید، اشکالی ندارد چون ما خودمان به قدر کفایت حواسمان هست چه میگوییم و الساعه، سر صبر و با حوصله خدمت مبارکتان عرض میکنیم که آن سالی یک میلیون مسکن و یا بهقولی دو میلیون در دو سال که وعده داده شده بود، ظاهراً بهجز چند ۱۰ هزارتایی و یا خانه پرش چند صد هزارتایی، همچنان بر روی کاغذ سفت و محکم چسبیدهاند و اعتبار و برنامهریزی و هماهنگی و اجرای قدم به قدم، هر روز کمتر از دیروز این وعده شیرین دولت جوانبخت میتواند کام علاقهمندان و متقاضیان و طرفداران و امیدواران را شیرین کند و میل به تلخکامی سرکه نقد یحتمل بر شیرینی حلوا تنتنانی در دور دستهای نسیه، میچربد و دیر نیست که باید معلوم شود که بالاخره چاه چند متر آب دارد!
آن داستان سنگ بزرگ نشانه نزدن است را فراموش نکردهایم ولی اراده و تصمیم و تعهد و مسؤولیت هم بقدر کفایت سمبهاش پر زور هست که اگر بخواهیم و بخواهند، میشود کوه که نه لااقل همان سنگ بزرگ را بر سیبل موفقیت بزنیم و همگی حالش را ببریم، اما اینگونه که پیداست، هم هزینههای سربه فلک کشیده و ۴۰ میلیونیهای هر چند وقت یکبار و جیب خالی خلقا… و هم بالا بودن سقف آرزو و کوتاهی اعتبارات و جسارتاً دستدست کردنهای سال پیش و مردمیسازی اقتصاد سالجاری، مثل ابر و باد و مه خورشید در کار شدهاند و نهضت ملی را عجالتاً در چند محدوده و منطقه و ساحت محلی، زمینگیر کردهاند، و انگار خاطر مجموع عوامل، جمع نیست…
گفته میشود که عزیزان مسؤول و متولی به انبوهسازان معطل پرداختیها، توصیه فرمودهاند که شما از جیب خود کار را جلو ببرید، ما آخر کار با تهاتر حساب را صاف و دلتان را شاد میکنیم ولی از آنجا که این فرمایش کریمه به مرقومه شریفه مبدل نشده است، اجازه نمیدهد قدم از قدم برداشته شده و سنگ روی سنگ گذاشته و عمارت و بلوک و ساختمان برقرار و برفراز شود، بماند که همین مشکلات مالی و ایضاً مدیریتی، تأخیرات چندماهه و افزایش چندین و چنددرصدی محاسبات و هزینهها را بر دوش پروژهها و در واقع متقاضیان و صاحبان احتمالی آینده، آوار کرده است.
از حق نگذریم کار ساختوساز در جاهایی خوب جلو رفته و همچنان امید هوشنگخانی ما را به این پروژه نهضت ملی مسکن، حفظ کرده است که با جانی و خونی تازه، طراوت و چابکی برگردد و جبران مافات شده و اگرچه آن قول چهار میلیون مسکن در چهار سال در افق گمگشته است ولی به ضریبی و ملاحظه و تخفیفی، نتیجه جوری شود که خلقا… راضی و تعداد ساختهها علیالحساب متقاضیان از هفتخوان گذشته را کفاف دهد.
فقط شخص شخیصمان نمیدانیم که آن پول و بودجه آزاد شده از مردمیسازی اقتصاد که قرار بود به جز اینکه به مصرفکننده نهایی داده میشود، مقداری هم به کمک دولت بیاید تا طرحها و برنامههای خود را جلو برده و بر زمینماندهای در آخر کار روی دستش نمانده باشد، فیالحال کجاست و یا خرج چه چیزی شده و یا خدایناخواسته محاسبات آنجوری که میگفتند از آب درنیامده است و اساساً چشمه زاینده چون زایندهرود خشکیده است!
به هرحال هرچه هست، فهم هوشنگخانی ما میگوید که در یک جاهایی، بحث خط قرمز و رگ گردن است و رها شدن قول و وعده روی هوا، برای اعتبار و شأن دولت جوانبخت گران تمام میشود و با هر ضرب و زور و تدبیری است، باید از جوی آن پرید … .
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.