مدیون جناب هوشنگخان هستید اگر فکر کنید باز میخواهم در مورد عیب و ایراد و ضعف و نقص برخی مسؤولان و دستگاهها و انداختن همه تقصیرها به گردن مردم، صحبت کنم! اصلاً بهنظرتان در این رابطه جای حرف و بحثی هم مانده است، ما که میگوییم اگر دیدید یک مسؤول و مدیر و یا […]
مدیون جناب هوشنگخان هستید اگر فکر کنید باز میخواهم در مورد عیب و ایراد و ضعف و نقص برخی مسؤولان و دستگاهها و انداختن همه تقصیرها به گردن مردم، صحبت کنم! اصلاً بهنظرتان در این رابطه جای حرف و بحثی هم مانده است، ما که میگوییم اگر دیدید یک مسؤول و مدیر و یا فلان دستگاه و قوه و نهاد، در رابطه با یک مشکل و کمبود و این قسم چیزها صحبت کرد و بدون آنکه مشکل و ضعفها را به گردن دیگر سازمانها و افراد و اینور و آنور آب و در نهایت مردم همیشه در صحنه مقصر اول و آخر همه ندانمکاریهای دیگران! نیندازد، کارش نوبرانه و غیرمعمول و کمی تا قسمتی شکبرانگیز است وگرنه انداختن همه عیب و ایراد و مشکلات به گردن خلقا…، که دیگر رویه جاریه معمول شده است.
بنابراین منبعد خیلی با این مقوله نامعقوله کاری نداریم اِلا اینکه این پدیده به ما کار داشته باشد! اما عجالتاً بحث امروز، داستان دنبالهدار دعوای این سازمان و آن سازمان و بخشخصوصی و دولتی و بیبرنامگی و شیرتوشیری فیمابین ایشان است که دودش به چشم و چار مردم فرو میرود و صدی به نود آوار روی دیوار کوتاه مردم، فرو میریزد و این وسط آنقدر دعوا بالا گرفته است که کسی گوشش بدهکار ناله و فغان خلقا… نیست!
بگذارید اصل قصه را بگوییم که بیشتر از این تعلیق جایز نیست! جناب حضرت دولت خیلی وقت است که یه عالمه به سازمان تأمیناجتماعی بدهکار است و این بدهکاری آنقدری هست که باید حضرات دولتی و برنامه و مجلسی در دو، سه تا بودجه سنواتی فکری به حال و روزش بکنند وگرنه با دو ریال اینطرف آنطرف کردن اعتبارات، این بدهی قلقلک هم نمیشود. خب، اینها را که گفتیم علیالحساب بگذارید کنار، میرسیم به بدهی چند هزار میلیاردی جناب تأمیناجتماعی که به داروخانههای خصوصی دارد (در قالب طرح دارویار که قرار بود باری از روی دوش مردم بردارد و حالا شده است کابوس و سرباری که به هیچ عنوان دست از سر مردم بر نمیدارد) و چندین و چند برابر آن به بیمارستانهای دولتی و داروخانههای مربوطه…!
تا آنجا که از هوش و فراصت شما خواننده بزرگوار اطلاع دارم، مضاف بر اینکه در همین جامعه زندگی میفرمایید، قطع به یقین حدس زدهاید قرار است سنگ بیتدبیری و ناهماهنگی چطور بچرخد و بچرخد و دارقی (به لهجه ما اصفهانیها که معنی همان شَتَرق معروف را میدهد) بخورد توی سر عوامالناس بیخبر از همه جا، ولی منباب تأکید و اینکه خدایناخواسته چیزی از قلم نیفتد، عرض میکنیم که بله، جانم برایتان بگوید که تأمیناجتماعی بدهی زیادی به این خصوصی و دولتیها دارد، بیمارستان و داروخانههای دولتیها که داستانشان فرق دارد و احتمالاً چند وقت دیگر صدای ساز ناکوکی که برای ایشان نواخته شده است، بلند میشود، اما داروخانههای خصوصی توان و ظرفیتشان تا حد و حدودی است و این بدهی دو، سه هزار میلیاردی تأمیناجتماعی به ایشان، بهطور کل عرصه را برای ایشان تنگ کرده و روزی نیست که گله و شکایت و نامهنگاری نکنند و بحث تهدید و تحدید و ناچاری را به تمام زبانهای زنده دنیا به گوش عالم و آدم نرسانند، این وسط هم هستند بچهزرنگهایی که عجالتاً دارویی که باید با پوشش بیمه حساب کنند، به نرخ آزاد حساب کرده و قیمت چندلاپهنا از بیمار نگونبخت میگیرند و در جیب مبارک میگذارند و دغدغه طلب از سازمان بیمه و عدم پرداخت را از خود دور میکنند! البته یحتمل این وسط هستند برخیها که شناگرهای قابلی باشند و از اینطرف دارو را آزاد حساب کنند و آنطرف فروش بیمهای آن را برای سازمان بیمهگر، فاکتور کنند!
داستان به همین سادگی و خوشمزگی است، دولت به بیمه بدهی دارد، بیمه به داروخانهها و این وسط خانوادهها و بیماران هستند که باید تاوان این بساط شیرتوشیر را بدهند و ایضاً اکثر داروخانههای خصوصی (بهجز بچهزرنگهایشان) باید چوب بخورند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.