در خبر است که دیر یا زود قرار است اختیاری شدن زبان انگلیسی در مدارس، کلید بخورد و منبعد دانشآموزان حق انتخاب دارند که زبان انگلیسی بخوانند یا نخوانند! ظاهراً قرار بر این شده بود که در کنار زبان انگلیسی یکی، دو زبان دیگر هم در مدارس تدریس شود و شرایط بهگونهای باشد که […]
در خبر است که دیر یا زود قرار است اختیاری شدن زبان انگلیسی در مدارس، کلید بخورد و منبعد دانشآموزان حق انتخاب دارند که زبان انگلیسی بخوانند یا نخوانند!
ظاهراً قرار بر این شده بود که در کنار زبان انگلیسی یکی، دو زبان دیگر هم در مدارس تدریس شود و شرایط بهگونهای باشد که دانشآموز انتخاب کند که دوست دارد کدام زبان خارجی را فرا بگیرد؟
در همان روزهایی که این چند زبانه شدن حسابی داغ شده بود، برخی منتقدان و از جمله شخص شخیص خودمان، عرض کردیم که علیالحساب برای آموزش زبان انگلیسی بعد از سالها هنوز نتوانستهایم به کیفیت قابل قبول برسیم و مضاف بر اینها مدرس هم کم داریم، بعد چگونه میشود که با این پیشینه افتخارآمیز یکی، دو زبان دیگر را هم در مدارس تدریس کرد، اسبسواری پیشکش، عجالتاً قاچ زین را بچسبیم تا نیفتادهایم!
اینجور که از شواهد و قرائن پیداست، عزیزان مسؤول و متولی نقدها را با گوش جان شنیده و به جان و دل خریدهاند و در یک اقدام حماسی، هم قید زبانهای دوم و سوم را زدهاند و هم فاتحه همین جناب زبان انگلیسی نیمبند مادرمرده را خواندهاند و نه آبی در بدرقهاش ریختهاند و نه آش پشتپایی قرار است برایش بپزند!
صادقانه خدمتتون عرض کنم که جنابمان آنقدرها که باید و شاید با این تصمیم در حال تصویب، مشکلی نداریم و بهنظر میرسد اینکه تقریباً هیچ دانشآموزی را نمیتوانید سراغ بگیرید که صرفاً با آموزش زبان انگلیسی در مدارس و در پایان دوره متوسطه، لااقل در سطح قابل قبول در خواندن و حرف زدن و نوشتن زبان انگلیسی قرار گرفته باشد وجود ندارد و اگر نگوییم همه، بلکه اکثراً در سطوح ضعیف و خیلی ضعیف بهسر میبرند که حتی نمیتوانند یک متن ساده را روان بخوانند و یا بدون غلط، بنویسند و بدتر از آن، در یک دیالوگ احوالپرسی پیشپا افتاده کم میآورند و خیلی هنر کنند از هِلومون علیکم! و هاواریوتون چطوره بیشتر نمیدانند!
البته بنده حقیر اطلاع نداریم که دلیل بزرگان تصمیمگیر و تصمیمساز برای دستیابی به این تصمیم مشعشع، فوقالعاده و غافلگیرکننده چه بوده است، مشکل، کمبود معلم و استاد زبان است، سطح علمی مربوطه داستان است، زبان خارجه، بیگانه است! ارزش یادگیری انگلیسی ناچیز است، یا اساساً وظیفهای برای آموزش زبان برای آموزش و پرورش متصور نیستند و هرچه تا اکنون هم انجام شده، فوق برنامه و بیش از حد بوده است.
اما خیلی دلمان میخواهد متوجه بشویم که چطور و چگونه و طی چه پروسه و فرآیندی، عزیزان متولی از آموزش چندین زبان به بیزبانی رسیدهاند و چه تحولی صورت گرفته است که این چرخش ناگهانی و موج سینوسی حداکثری، حداقلی پدیدار گشته است!
بگذریم… بیشتر از این جایز نیست که راجع به این موضوع حرف بزنیم، شانس که نداریم یهو دیدی کلاً شرایط زیر و رو شد و تصمیمات جدید گرفته شد که یا فیالمثل دروس ریاضی و ادبیات و فیزیک و زیست و جامعشناسی هوا شود و یا زبان بومیان آمازون و استرالیا و ناواهو و آپاچی سرخپوستی به فهرست تدریسها اضافه شود تا حسابی در زمینه زبانآموزی غنی و سرشار شویم!
خاطر مبارکمان هست که وقتی در کلاس دوم راهنمایی مدرسه ارباب اصفهان، تحصیل میکردیم معلم زبانی داشتیم به نام آقای حجاریان، در عرض چهار، پنج ماهی که معلم ما بود ما هم به کم و بیش از زبان انگلیسی خوشمان آمده بود هم کمی دیالوگ یاد گرفته بودیم و از همه مهمتر کل سه زمان ماضی مضارع مستقبل! افعال بیقاعده را از بَر شده بودیم، خدا این مرد را هرجا که هست حفظش کند، نیمی از اندوخته ما تا پایان دبیرستان از زبان انگلیسی، در همین چند ماه کسب شده بود. بنابراین لااقل در کَت ما یکی نمیرود که با هفتهای چهار ساعت نمیشود زبان دانشآموزان را به سطح خوب و قابل قبولی رساند، کافی است دست از تصمیمات یهویی و متغیر که برای هر یک، تعداد زیادی منتقد جدی و صاحبنظر وجود دارد، برداریم!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.