حرفهای خودی و بیخودی خصولتیهای نوبرانه! از قدیم گفتهاند با پا راه بروی کفش پاره میشود و با سر راه بروی، کلاه! یعنی اینجور برایتان بگویم گربه را هر طور که بیندازی، چهار دست و پا روی زمین میآید، حتی آن آش کشک خاله، بخوری پاته، نخوری پاته هم در این امور رنگ […]
حرفهای خودی و بیخودی
خصولتیهای نوبرانه!
از قدیم گفتهاند با پا راه بروی کفش پاره میشود و با سر راه بروی، کلاه! یعنی اینجور برایتان بگویم گربه را هر طور که بیندازی، چهار دست و پا روی زمین میآید، حتی آن آش کشک خاله، بخوری پاته، نخوری پاته هم در این امور رنگ میبازد چه رسد به دوصد گفته چون نیمکردار نیست که عزیزان مسؤول و مربوط کلاً در وادی واگذاری سهام شرکتهای دولتی به بخشخصوصی، خیلی به این امورات توجه ویژه دارند و اجازه نمیدهند رسم مرسوم تغییر یابد و واگذاریهای حاشیهدار از نفس بیفتد و شبهدولتی و خصولتیها، مهجور واقع شده و خدایناخواسته غم بر دل نازک، دست گیرنده و پول ندادهشان، نشسته و سایه مستدام خود را از سر اقتصاد شبهخصوصی برداشته و بگذارند این فقره اصل۴۴ و خصوصیسازی و کوچک و چابک شدن دولت، بالاخره به ثمر نشسته و دوهزار سال خصوصیسازی و شونصد بار از چاله به چاه افتادن، روزی از خط پایان عبور کرده و برای یکبار هم که شده، کاری در این ملک، عاقبتی به سامان داشته باشد.
در خبر است که هلدینگ خلیجفارس سرمایهگذار و یا خریدار جدید بلوک ۱۲درصدی سهام خود را پیدا کرده، اهلیتش سنجیده و مورد تأیید قرار گرفته، کل پول مورد نیاز را آماده و مانده حساب معرفی کرده و همین روزاست که عقد اخوت جاری شود، اگرچه این خریدار، خود سهامدار ۲۷ درصدی است و با این خرید میشود نامبروان و همهکاره و پروژهای دیگر از خصوصیسازی به پایان میرسد، هرچند اینبار هم خریدار آنقدرها که میگویند خصوصی نیست، شبهخصوصی هم تشریف ندارد و برای خودش یک خصولتی تمامقد است، اما چه میشود کرد که ظاهراً صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت که سهامدار عمدهاش شرکت ملی نفت است، از دید آقایان یک مجموعه خصوصی همهچیز تمام بهنظر میرسد، حالا با چه متر و معیار و سنجشی، مسؤولان و متولیان خصوصیسازی و وزارت کریمه اقتصاد و دارایی میدانند ولاغیر!
در خبر است که قرار است بالاخره دوقلوهای افسانهای خودروساز هم به معنای واقعی خصوصی شوند، هرچند این شرکتها یکبار خصوصی شدهاند! شنیدهها حکایت از این دارد که این جنابان خودروساز چند هزار میلیاردی زیان انباشته در طبق اخلاص نهادهاند و یحتمل باید اول تکلیف این زیان مشخص شود و بعد آن قیمتگذاری دستوری برداشته شود تا امید به سودآوری آنها بالا رود و بعد خصوصی شوند و خیال همه از رانت و باند و زور و ضرب و سمبه پرزور و این بازار درهم و این بساط خجسته ضررده بودن، راحت شود و منبعد این شرکتها هم مثل بقیه شرکتهای خصوصی هرکسی کار خودش بار خودش، آتش به انبار خودش شود و باری از دوش دولت و ملت برداشته شود!
زهی خیال باطل، هنوز در مقام حرف است، دوستانی که یحتمل خریداران آینده و یا همداستانهای آنها هستند، فرمایش کردهاند که باید قیمتگذاری دستوری دست از سر دوقلوهای گرانقدر بردارد، اما فراموش کردهاند که مقام شامخ انحصار و رانت گردنکلفت هم باید به کل دست از سر بازار خودرو برداشته و چه آن افسانهایهای در تراز بنز و مازراتی و چه دیگر خودروسازهای سازنده و مونتاژکننده وطنی و چه هزار و یک شرکت خودرویی خارجی، براساس هنر و کفایت و کیفیت و قیمت و خدمات خود، در این بازار هشتاد میلیونی به رقابت پردازند و هریک توانستند نظر خلقا… را جلب کنند، پولی که در میآورند، نوش جان و گوارای وجودشان.
البته عجالتاً فقط میل دارند قیمتگذاری دستوری برداشته شود و در جاده یکطرفه انحصار هر جور دوست داشتند، خلقا… را مورد عنایت و مهربانیهای خود قرار دهند، یعنی همان گل بود به سبزه هم آراسته شود خودمان که تا قبل از خصوصیسازی اقلاً وزیر صمت و هیأتمدیرهای بود برای بازخواست ولی بعد از آن کل مملکت در اختیار عزیزان قرار میگیرد و آقا بالاسری هم نیست و لابد در نبود بازار رقابتی و حضور رقبا، بقیه قوانین بازار و تجارت و عرضه و تقاضا مو به مو باید رعایت شود!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.