حرفهای خودی و بیخودی گتوند، نمک، چمشیر! کلاً به غیر از مسؤولین و مردم باحال و بانمکی که داریم، کشورمان هم تا دلتان بخواهد (یا نخواهد، فرقی نمیکند) نمکی و نمکین است و با تدبیر گتوندی برخی متخصصان و مسؤولان سالهای نه خیلی دور و احیاناً با هنرنماییهایی از این دست و دستهگلهایی […]
حرفهای خودی و بیخودی
گتوند، نمک، چمشیر!
کلاً به غیر از مسؤولین و مردم باحال و بانمکی که داریم، کشورمان هم تا دلتان بخواهد (یا نخواهد، فرقی نمیکند) نمکی و نمکین است و با تدبیر گتوندی برخی متخصصان و مسؤولان سالهای نه خیلی دور و احیاناً با هنرنماییهایی از این دست و دستهگلهایی که راهبهراه به آب داده میشود، دیری نمیگذرد که این کشور حسابی پرنمک میشود، اصلاً شما بگو، یک گوله نمک (همان گلوله نمک شما شهریها).
آن قصه پُرغصه سد گتوند را که حتماً و لابد بهتر از بنده میدانید که با یک لج و لجبازی و زبانمان لال بیخیالی و حرف گوشنکنی و انشالا که بز است و چو فردا آید فکر فردا کنیم و پتوی رسی، شروع شد و با یک دریا آب زلال خوشنمک و چند بیابان شورهزار، با موفقیت همچنان بر حضور مستمر و پررنگ خود ادامه میدهد، و اینجور که از حرف و حدیثها و تکذیب و تأیید و بحث و جدلها بهنظر میرسد، سد چمشیر که در آستانه آبگیری است یا قرار است پا جای آن جناب گتوند بگذارد یا فرصتی شود که یکی، دو میلیارد مترمکعب آبشیرین برای کشور از دسترس خارج نشود!
فیالحال که طرفین همچنان بر حرف و نظر خود اصرار و ابرام دارند گروهی که قطع بهیقین آبگیری سد چمشیر را مصیبتی جدید و عظمی برای محیطزیست و زمینهای کشاورزی پاییندست و بالادست میدانند که با فعال کردن سازندهای نمکی منطقه، بیش از پیش سرزمین بانمکها را تلخ و ناگوار میکند و دسته دیگر، از اتفاق ساخت این سد را اقدامی درجهیک و پرمنفعت و برطرفکننده بخشی از بحران کمآبی و بیآبی کشور میدانند و جز دستمریزاد و دمتان گرم برای متولیان و سازندگان انتظار دیگری ندارند! باحالتر اینکه به کموبیش در هر دو طرف، طیفی از کارشناس و صاحبنظر و مسؤول و دغدغهمند، حضور فعال دارند…
جالب است که اولاً هیچ کسی کوتاه نمیآید و ثانیاً عزیزان مسؤول وزارتخانه کریمه نیرو و سازمان مکرم محیطزیست، سینه سپر نمیکنند و سفت و محکم و شفاف نظر و رأی خود را اعلام نکرده و نمیخواهند مسؤولیت آبگیری یا عدم آبگیری را به گردن بگیرند و ثالثاً (و از همه بدتر) این وسط طرفین هیچ مرجع و شخص حقیقی و حقوقی را قبول ندارند که بهعنوان مرضیالطرفین به سراغش رفته و از او کسب رأی کنند و یا لااقل همه را گرد یک میز جمع کرده و یکی بگویند و دو تا بشنوند تا کمکم سره از ناسره معلوم شود و مباحث فنی و تخصصی از زیر گل و شل و غبار، خود را به کرسی بنشانند و آنی بشود که باید!
بماند که جناب هوشنگخان (خودمان را میگوییم) عقلش به این قد نمیدهد که چرا قبل از اینکه میلیاردمیلیارد تومان و احیاناً میلیونمیلیون دلار، خرج ساخت سد شود، این بحث و جدلها انجام نشده و اگر هم شده، چرا همانموقع کسی بزرگتری و ریشسفیدی و یا حکم و قضاوتی نکرده تا کار به اینجا کشیده نشود تا با شرایطی روبهرو شویم که فقط در یک صورت خسارت و هزینهای به بار نمیآید و آن این است که حرف طرفداران سد درست و علمی باشد و بعد از آبگیری سد، شورآب و شورزار بهجا نماند وگرنه اگر حرف مخالفان درست باشد و کار آبگیری متوقف شود، این همه هزینه بیتالمال مصرف شده در ساخت سد، روی هوا میرود و اگر سمبه مجریان پُرزور باشد و بعد معلوم شود گتوند گیت دیگری به بار آمده است، دهها برابر هزینه سد، خسارت به مردم و کشور و محیطزیست بخورد!
کاری به راست و ناراستی نظرات طرفین ندارم، ولی بینی و بینا… در مدیریت و تعامل، نوبرانههایی هستیم برای خودمان، و وقتی هم مصیبت به بار آمد (رها شدن سد و یا فعال شدن سازندهای نمکی) همه میگویند کی بود کی بود، من نبودم، و معلوم میشود که هیچ کسی نه بود و نه هست و نه خواهد بود…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.