حرفهای خودی و بیخودی مالیات بر کمدرآمدی! یکی از مسؤولین امور مالیاتی فرمودهاند که کارمندان حقوقبگیر دولت، بهطور متوسط سالیانه ۹ میلیون تومان مالیات پرداخت میکنند و این در حالی است که بقیه مشاغل خرد که قاعدتاً خیل عظیم کسبوکارهای موجود جزء آنها مانند؛ فروشگاههای مختلف و سوپرمارکتها و فعالان حوزه تعمیر و […]
حرفهای خودی و بیخودی
مالیات بر کمدرآمدی!
یکی از مسؤولین امور مالیاتی فرمودهاند که کارمندان حقوقبگیر دولت، بهطور متوسط سالیانه ۹ میلیون تومان مالیات پرداخت میکنند و این در حالی است که بقیه مشاغل خرد که قاعدتاً خیل عظیم کسبوکارهای موجود جزء آنها مانند؛ فروشگاههای مختلف و سوپرمارکتها و فعالان حوزه تعمیر و خدمات و امور فنی و بخشی از پزشکان و طلافروشان و بنگاه و نمایشگاهدارها نیز در این گروه قرار میگیرند، با توجه به اظهارنامههایی که ارایه کردهاند، بهطور متوسط چیزی حدود دو میلیون و ۵۰۰هزار تومان در سال، مالیات پرداخت کردهاند!
البته اینکه، یکدرمیان همه کسبوکارها و فعالان اقتصادی از میزان مالیات و فشار مالیاتی گله و شکایت دارند و کمتر کارمندی را میتوان یافت که از مالیات پرداختی خود اعلام نارضایتی نماید را در کنار میزان مالیات پرداختی طرفین در سال گذشته بگذارید، بعد ببینید به واقع باید به حال چه کسی گریست!
به حال تعمیرکار و فروشگاه و پزشک و طلافروش و بنگاهداری که بهطور معمول درآمدش خیلی بیشتر از کارمندان دولتی میباشد و همواره و بهطور مستمر قیمتها و تعرفههای خود را با نرخ تورم، تنظیم میکنند و بعضاً ریسک سرمایه هم ندارند، ولی بهشدت از مالیات و مالیات دادن گریزان و ناراحت هستند باید گریست؟
یا آن کارمندی که اول سال کل تورم سال گذشته و سال در پیش، یکجا برایش محاسبه میشود و ضریبی که هیچ ربطی به هیچ یک از تورمات سنواتی ندارد به حقوقش اضافه میشود (امسال که از آن سالهای نوبر بود که هم آن افزایش حقوق اولیه، بیشتر به شوخی شبیه بود و هم اینکه وقتی اصلاحیه نرخ افزایش حقوق صادر شد، شش ماهی از سال گذشته بود!!) و ایضاً در همان ماههای اول سال، شاهد آب رفتن افزایش حقوق اعطایی، نسبت به تورم خواهد بود، اما راه چارهای هم ندارد و در قاعده همینه که هست، باید امورات خود را تنظیم کند، نهایت اینکه یا باید از شکم و پوشاک و دیگر هزینهها بزند و یا محل اسکان خود را هر ساله یک پله به عقب ببرد تا با درآمدش تراز شود!
البته این گریه را هم میتوانیم به حال آن کارگر و کارمند بخشخصوصی و عمومی کرد که بیانصافها به بهانه اینکه حقوق پایه میگیرند، هیچ مالیاتی به دولت نمیدهند! و همینطور اتفاقی و خیلی عادی، همان حقوق پایه را هم نمیگیرند! هر ساله هم برای خالی نبودن عریضه، چهار ریال به دریافتیشان اضافه میشود که خیلی از خط فقر دور نشده و به کف قعر نرسند، اما سر ماه که میشود برگهای را امضاء میکند که نشان میدهد هم حقوق حداقلی اداره کار را کامل گرفتهاند، هم مزایا و پاداش و بُن و کمکهزینه و قسعلیهذا را دریافت کردهاند، بینواها!
جالب است، تازه این بندگان خدا، پیش آنهایی که یا شغل دایمی و تمام وقت ندارند و یا کلاً برای اینکه کارفرمایشان بچهزرنگ تشریف دارد، حتی برگهای هم امضاء نمیکنند، چون بیمهای در کار نبوده و قراری هم نیست که کارفرما بخواهد جوابگوی اداره کار باشد!
از همه این گریه و شیونها باید بگذریم، فقط عجالتاً باید به حال روش و فرآیند و سازوکار دریافت مالیات گریه کنیم که بر این اساس است که اگر زورش برسد از تو مالیات میگیرد، خوب هم میگیرد، خواه کارمند حقوقبگیر دولت باشی یا کارخانهدار و صنعتگری که در این نوسانات و بازار درهم باید صبح تا شب با همه چیز بجنگد.
اگر هم زورش نرسد یا نتواند جلو دور زدنها را بگیرد و راه به راه پیچیده شود، میشود همین فقره که عدهای کلاً کارتخوان ندارند، عدهای کارتخوانشان خراب است، عدهای پول نقد را دوست دارند، عدهای اظهارنامههایشان برای خنده حضار است و عدهای …. نمیدانم ولی هرکاری میکنند که مالیات ندهند یا کم بدهند، اما همگی با هم و متفقالقول بهترین خدمات و امکانات را از دولت انتظار داریم…
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.