بازنشستگی بعد از کارافتادگی!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی بازنشستگی بعد از کارافتادگی!    در خبر است که سرپرست صندوق بازنشستگی کشوری فرمایش فرموده‌اند که پیشنهاد ما در برنامه هفتم توسعه این بود که متوسط سن بازنشستگی را ۱۰ سالی بالاتر برده و از ۵۰ به ۶۰ سال برسانیم، تا جبران کم و کسری‌های مالی را کرده و بتوانیم […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

بازنشستگی بعد از کارافتادگی!

   در خبر است که سرپرست صندوق بازنشستگی کشوری فرمایش فرموده‌اند که پیشنهاد ما در برنامه هفتم توسعه این بود که متوسط سن بازنشستگی را ۱۰ سالی بالاتر برده و از ۵۰ به ۶۰ سال برسانیم، تا جبران کم و کسری‌های مالی را کرده و بتوانیم خدمت بیشتری به بازنشستگان داشته باشیم!

  البته ایشان متذکر شده‌اند که قبلاً نسبت شاغل به بازنشسته، ۷به‌یک بوده است و الان برعکس شده است و ضریب پشتیبانی به کمتر از یک رسیده است!

  از آنجا که عقل و فهم هوشنگ‌خانی ما خیلی به این افاضات مشعشع قد نمی‌دهد و نمی‌فهمیم آن نسبت ۷به‌یک مربوطه به روز اول تأسیس صندوق است یا همین ۱۰ سال، ۱۵سال اخیر! و یا اینکه فرموده‌اند نسبت برعکس شده قاعدتاً منظورشان باید این باشد که شده است ۷ بازنشسته در برابر یک شاغل! اما می‌فرمایند ضریب پشتیبانی به کمتر از یک رسیده است و چون ما نمی‌فهمیم معنا و مفهوم این عبارت جلیله ضریب پشتیبانی چیست، فی‌الحال برای خود سکوت تجویز می‌کنیم که به صلاح نزدیک‌تر است!

  همچنین در این فقره افزایش سن بازنشستگی که فرمایش کرده‌اند حدود ۱۰ سالی ارتقاء پیدا می‌کند، منظورشان این است که فی‌المثل آن سن ۶۰ سالگی معروف که اکثر بازنشستگان در این حول و حوش بازنشسته می‌شوند، می‌شود ۷۰ سال؟! و اینکه آیا قرار و قانونی که از روز اول با کارمند و کارگر جماعت بسته شده است که اگر شما ۳۰ سال کار کنی یا به سن ۶۰ سالگی برسی (کم و زیادش را فعلاً کاری نداریم) بازنشسته می‌شوی را یکدفعه و با این پیشنهادیه عزیزان هنرمند ایده‌پرداز و احیاناً تأیید دولتیان و تصویب مجلسیان، به آن کارمندی که بیست سال و یا کمتر و بیشتر براساس یک قرار مشخصی حق بیمه پرداخت نموده می‌گوییم، از امروز داستان دیگری است و باید ۱۰ سال اضافه‌تر از قبل، کار کنی و حق بیمه را هم پرداخت کنی تا اگر قانون دوباره تغییر نکرده و تو هم، همچنان زنده بودی، یک فکری برایت بکنیم!

  البته شاید هم منظور عزیزان پیشنهاددهنده این است که خیر، الیوم به بعد، قبل از اینکه حکم استخدام یک نفر را صادر کنیم، به ایشان عرض می‌کنیم که سن بازنشستگی و شرایطش این‌گونه شده است و با زمان گذشته، تومانی هفت‌صنار توفیر کرده است و ۳۰ سال دیگر از ما طلب حکم بازنشستگی نداشته باشی!

  همان‌طور که عرض کردم، جداً عقلم‌مان به این چیز‌ها قد نمی‌دهد که چطور می‌شود، اساساً همچین فکر و نظریه‌هایی به عقل و ذهن برخی بزرگواران خطور کند، حساب این را نمی‌کنند که بالاخره یک توافق و قراری گذاشته شده است و همین‌جور و یهویی که نمی‌شود آن را روی هوا برد، یا حواسشان به توان و انرژی افرادی که می‌خواهیم همچنان بعد از ۶۰ سال از آن‌ها در امورات مختلف استفاده کنیم هست؟ بحث اشتغال و جایگزینی نیروهای تازه‌نفس، چطور؟ برای این دوستان محلی از اعراب دارد.

  در برخی کشورهای جهان روزهای کاری هفته به چهار روز کاهش پیدا کرده است و در این مملکت، عده‌ای به دنبال افزایش سن بازنشستگی تا مرز ۷۰ سالگی هستند چون لابد حساب کرده‌اند که وقتی متوسط امید به زندگی شده است ۷۵ سال، پنج سال برای دوران بازنشستگی کافی است و بیشتر از آن حوصله سَربر است! یاللعجب یعنی یک نفر که به استخدام درآمد باید تا زمانی که هنور روی پا هست و نفس می‌کشد، کار کند و فقط در چند سال آخر عمر که احتمالاً به انواع مشکلات جسمی و شاید هم روحی دچار شده است، بازنشسته شود؟ یعنی بازنشستگی بعد از کارافتادگی؟!

  به هرحال خواستیم از همین تریبون خدمت حضرات دست‌اندرکار و تصمیم‌ساز و پیشنهاددهنده، عرض کنیم که بزرگواران شما که دغدغه خدمت به بازنشسته‌ها را دارید، باید هنر و کفایت خود را صرف پیدا کردن راه و روش‌های دیگر و سودآوری و بهینه کردن صنایع و شرکت‌های زیرمجموعه صندوق‌ها کنید، نه اینکه به کارمند بگویی ۱۰ دیگر کارکن، بیمه پرداخت کن تا من در پنج، شش سال آخر عمرت به تو حقوق بازنشستگی بدهم!!!

          هوشنگ‌خان