صنعت نساجی در باتلاق مرگ

رامین شاهی– صنعت نساجی از صنایع قدیمی کشور محسوب می‌شود. چه در دل تاریخ و در روستا‌‌ها که با دوک‌نخ‌ریسی و یک ماشین دستی چوبی نخ ریسیده می‌شد و پارچه‌ای بافته می‌شد و چه بعد از قاجار که با ورود مهندسان لهستانی اولین کارخانه‌های نساجی کشور تأسیس شدند تا شاهد تولد این صنعت به شکلی […]

رامین شاهی– صنعت نساجی از صنایع قدیمی کشور محسوب می‌شود. چه در دل تاریخ و در روستا‌‌ها که با دوک‌نخ‌ریسی و یک ماشین دستی چوبی نخ ریسیده می‌شد و پارچه‌ای بافته می‌شد و چه بعد از قاجار که با ورود مهندسان لهستانی اولین کارخانه‌های نساجی کشور تأسیس شدند تا شاهد تولد این صنعت به شکلی جدید در کشور باشیم؛ صنعت نساجی در کشور ما به قدمت تاریخ بوده و مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است.

داشتن کارگران، مواد اولیه و انرژی ارزان در کنار بازار مصرفی گسترده، همواره از مزایای این صنعت در کشور ما بوده است. صنعتی که علی‌رغم نیاز به داشتن علم روز، برخلاف برخی صنایع های‌تک و پیشرفته، نیاز روزمره‌ای به فن‌آوری‌های جدید و در اختیار داشتن واحد R&D (تحقیق و توسعه) ندارد و علی‌رغم نیاز به توسعه فن‌آوری‌هایش، می‌تواند حتی با فاصله‌ای چند ساله با تجهیزات و صنایع مشابه نساجی با کشورهای صنعتی، همچنان به تولید ادامه داده و دست‌کم بازار داخلی را تأمین کند.

باید گفت در چند سال اخیر، حجم غیرقابل تصور واردات از کشور‌های ترکیه، چین و تایلند و همچنین قاچاق منسوجات به کشور، وضعیت تأسف‌باری را برای صنعت نساجی ترسیم کرده است. به دلیل واردات انبوه محصولات قاچاق، از انواع پارچه و منسوجات گرفته تا پوشاک به کشور، شاهد از دست رفتن بازار داخلی برای تولیدات کارخانه‌های کشور هستیم؛ موضوعی که موجب تعطیلی بسیاری از کارخانه‌های قدیمی و برندهای سابقه‌دار کشور شده ‌است.

از کارخانه‌های نخ‌ریسی و رنگرزی گرفته تا انواع کارخانه‌های تولید پارچه داخلی و نیز بسیاری از کارگاه‌های صنعتی که ماشین‌آلات صنعتی نساجی را تولید، پشتیبانی و تعمیر می‌کنند، همه با نیروهای کار بیکار شده خود، دارای مشکلات بسیار زیادی شده‌اند، زیرا توان رقابت را با ورود کالاهای ارزان و حتی بی‌کیفیت قاچاق ندارند؛ در این میان شاهدیم انواع پارچه‌های چادری به عنوان نمادی از فرهنگ ایرانی اسلامی، از خارج وارد می‌شوند و علی‌رغم وجود ظرفیت مناسب داخلی، کارخانه‌های تولید پارچه چادری ایرانی در تعطیلی مطلق به سر می‌برند تا بانوی ایرانی برای پوشش خود محتاج بیگانه شود.

 در این میان، باید توجه داشت تصمیمات نادرست و نسخه‌های ناکارآمد از سوی دولت و قاچاق پوشاک در سقوط صنعت نساجی بسیار مؤثر بوده و عملاً می‌توان گفت که توجه چندانی به این صنعت پول‌ساز در کشور نشده است؛ به نظر می‌رسد  نگاه جامعی نسبت به صنعت نساجی در کشور وجود ندارد و هنوز این صنعت و توانایی‌های بالای آن در تولید، صادرات و اشتغال‌زایی آن طور که باید و شاید، مورد توجه مسؤولین ذی‌ربط قرار نگرفته است.

 حتی با نگاهی به روند خصوصی‌سازی و اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی در صنعت نساجی، متوجه می‌شویم که روند خصوصی‌سازی این صنعت به مانند بسیاری از صنایع دیگر به درستی اجرا نشده و شرکت‌های دولتی و افراد ناکارآمد صاحبان جدید نساجی کشور شده‌اند، به گونه‌ای که برخی از واحدهای بزرگ تولیدی به افراد ناآگاه در این صنعت واگذار شده که طی مدت کوتاهی آن واحد را تعطیل کرده و به امور دیگر پرداخته‌اند؛ امری که باعث نابودی هرچه بیش‌تر این صنعت در کشور ما شده است.

 

باید امیدوار بود با مبارزه جدی دولت در مبارزه با پدیده قاچاق و کاهش حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلاری انواع کالای قاچاق و همت مسؤولین برای تقویت هرچه بیش‌تر این مبارزه، فضای مناسبی برای حل مشکلاتی که بر سر راه صنعت نساجی قرار دارد، ایجاد شود تا با بازگشت بازار مصرف به این صنعت و وجود تنوع و رقابت در کارخانه‌های تولیدی این بخش، شاهد حیات دوباره صنعت زیربنایی نساجی باشیم تا شاید با حل مشکلاتی اعم از مدیریت، فرسودگی ماشین‌آلات، قیمت تمام شده بالا و عدم توجه به استاندارد‌‌ها و کیفیت، صنعت نساجی کشور دوباره جان بگیرد. امری که با توان داخلی و وجود انبوه متخصصین و سرمایه‌داران داخلی کاملاً امکان‌پذیر است.