خوشا رانت و وضع بی‌مثالش!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی خوشا رانت و وضع بی‌مثالش! در یادداشت قبلی از خوش‌خوشان بودن حال و احوال انحصارمندهای بچه‌زرنگ صحبت کردیم و عرض کردیم که هیچ کس در طول تاریخ پیدا نشده است که بر خوبی و ارزشمندی و تکریم انحصار سخن نگفته باشد و در عین حال خود از انحصار بهره نبرده […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

خوشا رانت و وضع بی‌مثالش!

در یادداشت قبلی از خوش‌خوشان بودن حال و احوال انحصارمندهای بچه‌زرنگ صحبت کردیم و عرض کردیم که هیچ کس در طول تاریخ پیدا نشده است که بر خوبی و ارزشمندی و تکریم انحصار سخن نگفته باشد و در عین حال خود از انحصار بهره نبرده باشد!

به هرحال امروز خواستیم خدمت مبارکتان عرض کنیم که آن جناب انحصار را بی‌خیال شوید، درست است که راه‌به‌راه ضربه‌های ناجور به اقتصاد کشور و معیشت خلق‌ا… می‌زند، ولی بهتر است این جناب رانت و مقام شامخ رانت‌باز را بچسبید که پدر صاحاب بچه اقتصاد را درآورده و معیشت، بماند، خون خلق‌ا… را در شیشه کرده است و به یمن هنرمندی متولیان و مربوطان و برنامه‌ریزان، از در و دیوار و کَت و کول کشور بالا می‌رود و هزاران مدل و نوعش وجود دارد و اگر انحصارهای رسمی خودروساز و لوازم‌خانگی‌ساز‌ها یک‌درصد اقتصاد کشور را هم برای خود ندارند، انحصار رانتی و رانت‌های انحصاری آنقدر زیاد است که دیر بجنبیم، بقیه اقتصاد را کامل می‌بلعد و دوقورت‌ونیم‌شان هم باقی خواهد بود!

از مصداق و نمونه و این قسم امورات بگذرید که رانت شده است قصه روز و به واجبی نان شب! رانت صادرات و واردات برخی اقلام، رانت خوراک پتروشیمی‌ها، رانت سیمان و قیر و فولاد، رانت بانکداری، رانت بیمه‌داری، رانت خاک و آب و هوا و… رانت مواد اولیه دارو، رانت قیمت‌گذاری‌های دلبخواهی، رانت شبه‌دولتی‌ها، خصولتی‌ها، حاضران غایب و غایبان همیشه حاضر، رانت وام‌های خاص، رانت بازار تحت اختیار، رانت کوفت و زهرمار، رانت آنچه نمی‌شود پیدا، رانت برای رانتی بودن، رانت اختلاسی شدن!

به کم و بیش، هر قانون و مقررات و قاعده و دستورالعمل و آیین‌نامه‌ای که می‌بینید، یک اما و اگر و تبصره و خرده تفکیک و جدایش و متمم و پیوست و ارجاع به فلان بند و بهمان سهمیه و آن مجوز و آن یکی ملاحظه دارد که ته‌تهش می‌شود رانت درست‌درمان و گردن‌کلفت برای عده‌ای، البته اینکه عرض می‌کنم ته‌تهش کمی بی‌خیال سیر و پیازداغ شدیم، چون یک‌خط درمیان این اما و اگر و تبصره‌ها همچین گلدرشت و توی ذوق‌زن هستند که از قضا از خود قانون و مقررات، بولدتر و مهم‌تر و مؤثرتر هستند، اصلاً دستورالعمل و آیین‌نامه و قاعده در برابرش لُنگ می‌اندازند، دیده نمی‌شوند که بخواهند محلی از اعراب باشند!

به هرحال خواستیم عرض کنیم که خوشا رانت و وضع بی‌مثالش، مدیرا نگهدار از زوالش و منبعد هم از این‌گونه شعرگویی‌ها دست برمی‌دارید که اگر بخواهیم این دیوار کج خوشا انحصار و رانت و گران‌فروشی و کم‌فروشی و اختلاس و… را به شعر درآوریم، کار از ثریا هم رد می‌شود و آخر عمری گرفتاری فضای بین کهکشانی شده و گم و گور می‌شویم!

اما عزیزان مدیر و رئیس، بهتر نیست اگر صلاح می‌دانند و مشغله‌های کاری و ذهنی و برنامه‌ای و سیاست‌گذاری‌های کبیر و صغیر می‌گذارد، فکری به حال این شرایط گل و بلبلی و بهشت افعال و اقدامات خارج از قاعده و قانون و بساط پر ریخت و پاش و لفت و لیس‌ها بکنند.

نظر هوشنگ‌خانی ما این است که قبل از هرچیز تکلیف این دولتی و خصوصی و شبه‌دولتی و خصولتی‌ها شفاف و معلوم شود که عجالتاً ملت و دولت بفهمند که سود و عواید سازمان و شرکت‌ها و مجموعه‌ها به جیب بیت‌المال می‌رود یا کیسه دوخته شده اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی در انتظار آنهاست و ایضاً اگر ریشه کار در خصوصی است، پمپاژ منابع و اعتبار دولتی به طرف آن‌ها از کار بیفتد تا اگر می‌توانند دست روی زانو خود گذاشته و بلند شوند و بیش از این آویزان بیت‌المال نباشند، اگر هم نمی‌توانند، لابد یک اشکال و عیب و ایرادی در فن و هنر و مدل کسب و کارشان هست، پس بهتر است یا متحول شوند و یا کاسه کوزه را جمع کنند!

          هوشنگ‌خان