بی‌خبری، خوش‌خبری است؟

 حرف‌های خودی و بی‌خودی بی‌خبری، خوش‌خبری است؟    نمی‌دانم این ضرب‌المثل بی‌خبری، خوش‌خبری است را چه کسی و در چه دوره‌ای گفته است ولی جنابمان با آن‌که قبل‌تر‌ها همچین نیم‌بند این بی‌خبری خوش‌خبری را قبول داشتیم ولی در این دو، سه سال اخیر و خصوصاً در این چند ماهه اخیر، از قبول داشتن به اعتقاد […]

 حرف‌های خودی و بی‌خودی

بی‌خبری، خوش‌خبری است؟

   نمی‌دانم این ضرب‌المثل بی‌خبری، خوش‌خبری است را چه کسی و در چه دوره‌ای گفته است ولی جنابمان با آن‌که قبل‌تر‌ها همچین نیم‌بند این بی‌خبری خوش‌خبری را قبول داشتیم ولی در این دو، سه سال اخیر و خصوصاً در این چند ماهه اخیر، از قبول داشتن به اعتقاد راسخ رسیده‌ایم که خدا پدر و مادر آفریننده این جمله را بیامرزد که حق مطلب را ادا کرده است، خلص و تمت!

  خیلی نمی‌خواهم حاشیه بروم و از دو، سه سال قبل شروع کنم و یا از آن سونامی مردمی‌سازی اقتصاد حرف بزنم و سر مبارک‌تان را درد بیاورم، الساعه و دست به نقد، فرض می‌گیریم که جنابمان، مدتی است خیلی در جریان اخبار و اتفاقات نبوده، فی‌المثل سفر چند ماه خارج از کشور تشریف داشته‌ایم و یا خدای‌ناخواسته در دست دزدان سومالی اسیر بوده‌ایم! و یا تصادفی کرده و سرمان به چیزی یا چیزی به سرمان خورده و در کُما به سر برده و حالا بعد از چند ماهی به هوش آمده‌ایم و برای مطلع شدن از حال و احوال دنیا و کشور به سراغ صفحات روزنامه و شبکه‌های اجتماعی رفته‌ایم.

  فکر می‌کنید با دیدن قیمت دلار و سکه یا پراید و خانه چه حالی به ما دست می‌دهد، با دیدن خبر کم‌آبی و آلودگی چندین روزه هوا و بازگشت موج کرونا و یا اینکه مسؤولی فرمایش کرده است اینترنت در زمان برگزاری کنکور قطع می‌شود و یا هیچ مسؤولی حرفی نزده ولی کلاً اینترنت روی هواست و مثل مرغ نیم‌بسمل در حال جان کَندن است، اینکه بزرگواری از اینکه افزایش قیمت انرژی در راه است می‌گوید و بزرگواری دیگر از نبودن هیچ برنامه‌ای درباره گران شدن بنزین، کسری چند صد همتی بودجه و رد هرگونه افزایش قیمت لوازم‌خانگی و خودرو!

  کاهش ذخیره آب پشت سد‌ها به کم‌ترین حد تاریخی خودش، موج مهاجرت به دیگر کشورها، برجام محتضر، چم‌شیر آماده به آبگیری، فرونشست، محو شدن دریاچه‌ها یکی پس از دیگری، آسفالت نشدن جاده خاکی که از وسط اصفهان رد می‌شود و نامش زاینده‌رود است، اینکه مقامات کشور عرب دوست و همسایه، خلیج‌فارس را به‌گونه‌ای دیگر می‌نامند، بازگشت ارزترجیحی و این‌بار با هفت برابر نرخ قبلی!

  این رشته سر دراز دارد ولی به‌نظرمان همین‌قدر کافی است که همچو منی که از بند دزدان سومالیایی یا کُمای چند ماهه ر‌ها شده است، حسرت روزهای اسارت و بیهوشی و یا دریغ دوران بی‌خبری و خوش‌خبری خود را بخورد، وای به حال کسی که آن چهار صباح بی‌خبری را هم نداشته و هر روز و دَم‌به‌ساعت و مستدام باید با این دنیای دون و شرایط و اتفاقات و اخبار یکی از یکی بهتر و دلنشین‌تر، دست‌وپنجه نرم کند، زندگی کند، کنار بیاید و تازه در بحران‌ها دنبال فرصت بگردد تا نفسی تازه کند!

  البته این‌ها را نگفتیم که خدای‌ناخواسته خاطر مبارک شما خواننده گرامی را مکدر کنیم، فقط خواستیم خدمت عزیزان مسؤول و بزرگواران مدیر و رئیس و وزیر و وکیل، عرض کنیم که بینی و بین‌ا…، حواستان هست که اوضاع و احوال چگونه است؟ وضعیت معیشت و زندگی مردم به چه روزی افتاده؟ نرخ طلا و دلار در کدام قله سیر می‌کند، پراید و پژو چند قیمت می‌خورد، وضعیت آب و هوا چه داستانی پیدا کرده، قیمت گوشت و تخم‌مرغ و لبنیات و حبوبات و پپاز و دیگر کالا‌ها چقدر است، لحظه به لحظه، خرید خودرو و خانه از دسترس مردم، دورتر و دورتر می‌شود، اصلاً من دارم چه می‌گویم، خریدکیلویی چند، خلق‌ا… در تعمیر لوازم‌خانگی و خودروی درب و داغان و جور کردن رهن و اجاره خانه مانده‌اند!

  این را موکداً عرض می‌کنیم که آن بی‌خبری خوش‌خبری است و جنابمان آن را برای خودمان و ایضاً دیگران تجویز می‌کنیم، اگرچه ظاهراً برخی عزیزان متولی و مسؤول، مدت‌هاست که این معجون شفابخش را برای خودشان و سازمان و اداره خود تجویز کرده‌اند و نسخه مدیریت را پیچیده‌اند!

          هوشنگ‌خان