حرفهای خودی و بیخودی چرب و شیرین مثل قاچاق! یعنی اینقدری که دلمان به حال آن قاچاقچیهای بینوا میسوزد که برای چهار ریال درآمد و گذران زندگی بخورونمیر و از روی اجبار (تأکید میکنم از روی اجبار) دست به قاچاق کالا میزنند، جگرمان برای هیچکس دیگر کباب نیست! اصلاً اینجوری برایتان بگویم که […]
حرفهای خودی و بیخودی
چرب و شیرین مثل قاچاق!
یعنی اینقدری که دلمان به حال آن قاچاقچیهای بینوا میسوزد که برای چهار ریال درآمد و گذران زندگی بخورونمیر و از روی اجبار (تأکید میکنم از روی اجبار) دست به قاچاق کالا میزنند، جگرمان برای هیچکس دیگر کباب نیست! اصلاً اینجوری برایتان بگویم که از وقتی حدود درآمدهای آنها را فهمیدم، دلمان آتش گرفته است. فقط کافی است یک حساب دودو تا چهارتایی هم برای شما انجام بدهم، تا دل جنابتان هم نسبت به وضعیت اسفبار این مظلومان که یک گوشهای برای خودشان قاچاقشان را میکنند و کاری به کار کسی ندارند، کبابی شود!
طبق آمار رسمی سالیان اخیر، سهم مهمی از تجارت کشور از همین راه شریف، پرزحمت و کمدرآمد انجام میشود که طبق گفتهها و آمارهای رسمی حول و حوش ۱۲ میلیارد دلار و براساس روایتهای غیررسمی، دو برابر این عدد میباشد. حالا چند میلیارد کمتر یا بیشتر آنچنان فرقی نمیکند، اصل این است که ببینید این جنابان قاچاقچی همیشه متهم که احتمالاً کلهگندههایشان چند صد نفری بیشتر هم نباید باشند، یکتنه چه باری و زحمتی را متقبل میشوند و دست آخر هم چِندرغاز گیرشان میآید که جلو گدا بگذاری قهر میکند!
از قدیم گفتهاند چهار روز بخور نان و تره، یک عمر بخور نان و کره، اما در فقره قاچاقچیان زحمتکش، این خوردن نان و تره و کره و حلوای تنتنانی و کباب و چنجه و جوجه تمامی ندارد، یعنی از دو هزار سال پیش همین بساط بوده و همچنان هم سفره چرب و شیرین مهیا و مهمانان همیشگی، مستدام و برقرار، انگار نه انگار هم که یعنی در کشور قرار بوده دستگاههای اجرایی به کمک ستاد مربوطه، زیر میز بخور بخورها زده و بساط قاچاق وارداتی و معکوس و مستقیم و ترانزیتی و کلهگنده و خردهپا را باهم و درهم، جمع کنند!
وقتی حدود قاچاق لوازمخانگی و آرایشیبهداشتی و لوازمیدکی خودرو هرکدام دو میلیارد دلار است و قاچاق نساجی و پوشاک هم دو برابر این عدد است، یحتمل همه اینها از کوه و صخرهها و راههای مالرو و بهواسطه کولبر و قایق و لنجها انجام نمیشود و سهم سندسازی و پیچاندن و دور زدن گمرکات آنقدرها هم کم نیست و بهتر است متولیان و مسؤولان مربوطه یک نگاه خریداری به مقررات و روش کار و مراحل ترخیص و مدارک و مستندات لازم برای عبور هر کانتینر از گمرک و ایضاً امضاهای طلایی و قسعلیهذا، بیندازند تا گرهها پیدا شود.
عقل هوشنگخانی ما میگوید، باید این رسم کهنه به دردنخور مصیبزا به کل برچیده شود که مسؤولین و مدیران هر چند وقت یکبار در سربزنگاههایی که پیش میآید، خاطر مبارکشان به موضوعی جلب شده و دستورات خوشگل خوشگل میدهند و از افزایش سرعت و دقت و بودجه صحبت میشود و هم بازار طرح و ایده و روشهای عبور از مشکل و بحران گرم است و بعد از مدتی، انگار نه انگار که خانی آمده و خانی رفته است، همه چیز جوری به روال قبل بر میگردد که آب تو دل آن معضل و مشکل هم تکان نخورد!
اواخر پاییز به یاد مبارزه با آلایندهها و آلودگی هوا میافتیم، در کوران زمستان و سختی سرما، مدیریت مصرف و ذخیرهسازی و توسعه زیرساختها، نُقل مجلس بزرگ و کوچک است، تابستان نوبت رسیدگی به بحران برق و آب است، صدای تولیدکننده وطنی که در میآید، فیلمان یاد هندوستان قاچاق میافتد، بازار سکه و ارز، افسار پاره میکند، مدیریت بازار و عرضه مناسب و حذف دلال و سفتهباز، شاهبیت غزلخوانیها میشود و بیابانزدایی در خیزش ریزگرد گلدرشت میشود و با همین دستفرمان توجه به هر موضوعی یک زمان خاصی دارد. بماند که همیشه در حال مبارزه با گرانفروشی و کمفروشی و مدیریت بازار اقلام مصرفی و مسکن و اجارهبها و قیمت خودرو هستیم و هر روز هم بیشتر از دیروز، موفقتر و اقداماتمان به توفیق نزدیکتر شده و میشود!
هوشنگخان
رئیسجمهور، اخیراً در سخنانی از ماجرای گمشدن روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت گلایه کرده است؛ گم شدن این حجم عظیم از سوخت، سؤالات جدی درخصوص نظارت بر فرآیندهای تولید، توزیع و صادرات سوخت در کشور ایجاد کرده است، این ادعا در حالی مطرح شده است که انتظار میرود دستگاههایی مانند وزارت نفت و ستاد مبارزه […]
دیدگاه بسته شده است.