هزینه نگهداشت قبر!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی هزینه نگهداشت قبر!    از دوره تیرکمان شاه تا به امروز و از شرق گیتی تا غرب عالم و از منتهای شمالگان تا انتهای قطب جنوب، اینکه شهرداری یک شهر برای نگهداشت هر پلاک قبر، هزینه سالیانه دریافت کند، هم نوبر است هم شاذ و هم ایده‌ای محیرالعقول و تکرار […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

هزینه نگهداشت قبر!

   از دوره تیرکمان شاه تا به امروز و از شرق گیتی تا غرب عالم و از منتهای شمالگان تا انتهای قطب جنوب، اینکه شهرداری یک شهر برای نگهداشت هر پلاک قبر، هزینه سالیانه دریافت کند، هم نوبر است هم شاذ و هم ایده‌ای محیرالعقول و تکرار نشدنی! البته اینکه این پیشنهاد شهرداری تهران به تصویب شورای شهر و پس از آن فرمانداری خواهد رسید یا نه، هنوز در پرده ابهام است ولی مهم‌تر از همه چیز، این است که چرا شهرداری‌های دیگر شهر‌ها در این کره خاکی به همچین راه نبوغ‌آمیزی برای کاسبی کردن و گرفتن پول از خلق‌ا… دست نیافته بودند و اینکه در چنین دوره رونق و پردرآمدی خلق‌ا… و خوشی زایدالوصف مردم از رفاه و آرامش، یک سازمان عمومی خدمت‌رسان، به این جمع‌بندی برسد که از آب هم کره بگیرد، آن هم کره‌ای صد‌ها میلیاردتومانی چرب و شیرین که تا به امروز هیچ شهرداری به خواب هم ندیده است. آنقدر دور از ذهن است که مدت‌ها می‌گذرد که به باورش برسیم!

  البته اینکه وقتی خلق‌ا… ساکن یک شهر هزار یک نوع مالیات و عوارض و هزینه چند ۱۰میلیونی یک قبر و مجوز ساخت و ساز و تخریب و پایان ساخت و خودرو و قس‌علیهذا را می‌دهند و هر ساله هم این هزینه‌ها صعود و رکوردشکنی قابل تقدیری از خود برجای می‌گذارند و هماره خدمات فضای سبز و رنگ و رفت و روب و نگهبانی و… آرامستان، جزء وظایف ذاتی و همیشگی شهرداری‌ها بوده و هست و خواهد بود، این هزینه نگهداشت سالیانه دیگر چه صیغه‌ای است!

  تا آنجا که خاطر مبارکمان می‌رسد، شهرداری تهران، گران کردن شهر را قبول نداشته و نمی‌پسندند و همواره بر این امر، اصرار و ابرام دارند که باید جلو گران شدن شهر گرفته شود، اما این روند افزایش دایمی هزینه‌ها و عوارض متنوع و ظهور این پدیده جدید و نورس عوارض سالیانه قبور، هرچه باشد با آن اهتمام در تثبیت و ارزان‌سازی در تعارض تشریف دارد.

  البته با فرض اینکه عزیزان شورای شهر و جناب فرماندار معزز، این پیشنهادیه مشعشع را تصویب و تأیید کنند، خب سلمنا، برای جناب هوشنگ‌خان (خودمان را می‌گوییم) این امر مبهم است که اگر مردم بینوای دربه‌در دنبال یک زندگی معمولی و معیشت حداقلی که با سیلی روزگار، صورت خود را سرخ نگه داشته‌اند و دیگر نایی در زیر بار هزینه‌ها برایشان نمانده و دیگرانی که وضع و اوضاعشان بهتر از قاطبه خلق‌ا… است، به هزار و یک دلیل این عوارض سالیانه ۱۶۴ هزار تومانی ناقابل (که عجالتاً معلوم نیست این عدد از کجا آمده و اساساً آمدنش بهر چه بوده) را پرداخت نکنند، عزیزان مسؤول و برنامه‌ریز، چه تدبیر و روشی را برای اخذ این مبلغ پیش‌بینی کرده‌اند؟

ارایه دیگر خدمات شهری را به ورثه، محدود می‌کنند! اجازه حضور در آرامستان و نثار فاتحه بر سر قبر را نمی‌دهند و یا ورثه را ر‌ها کرده و حساب بدهی را با اهل قبور، تسویه می‌کنند!

  این را هم بگوییم و رفع زحمت کنیم که عزیزان صاحب‌نظر و حقوقدان که دستی بر آتش قوانین شهرداری و دهیاری‌ها و ایضاً قانون درآمدهای پایدار شهرداری و دیگر قوانین عمومی و خصوصی و اساسی دارند، یک نگاه خریدارانه به این پیشنهاد نوبرانه داشته باشند و متولیان امور شهری و شورایی را از نتیجه بررسی خود آگاه سازند، شاید در قوانین فوق‌الذکر و یا در جایی دیگر که ما مطلع نیستیم، گرفتن هزینه نگهداشت به‌ازای هر پلاک قبر بوده و برای سال‌ها خاک می‌خورده و این بی‌اطلاعی مسؤولین شهری سابق و ایضاً دیگر شهرهای این ملک و تمامی ممالک عالم، باعث شده است که ما مردم سوء‌استفاده کرده و برای سال‌های سال حق و حقوق شهرداری‌ها را بر روی چشم نگذاشته و تقدیم نکنیم! اُف بر ما…

  راستی، از فردای تصویب این طرح، که قبرستان مناطق و روستاهای اقماری و حاشیه‌ای تهران و دیگر آرامستان‌های دور و نزدیک به پایتخت، رونق گرفت و خلق‌ا… عطای پایتخت‌نشینی از دست‌رفتگان را به لقای هزینه و عوارض رنگارنگ، بخشیدند و مهاجرت از روستا به شهرها، معکوس شد، کسی آن را به نام خودش نزند!

         هوشنگ‌خان