حرفهای خودی و بیخودی منافع مردم یا خودروساز! اجازه بدهید همین اول کار، یک سؤال فنی از خدمت عزیزان مسؤول و ایضاً بزرگوارانی که اهتمام ویژهای در بورسی شدن خودرو دارند، بپرسیم، خدا را چه دیدی، شاید این داستان دنبالهدار مدیریت بازار خودرو و افزایش عرضه و کاهش قیمت و منتفع شدن خلقا… […]
حرفهای خودی و بیخودی
منافع مردم یا خودروساز!
اجازه بدهید همین اول کار، یک سؤال فنی از خدمت عزیزان مسؤول و ایضاً بزرگوارانی که اهتمام ویژهای در بورسی شدن خودرو دارند، بپرسیم، خدا را چه دیدی، شاید این داستان دنبالهدار مدیریت بازار خودرو و افزایش عرضه و کاهش قیمت و منتفع شدن خلقا… و خودروساز، از تکرار مکررات و رویا و تخیل دست برداشته و به قواعد بازار و اقتصاد و واقعیت کف بازار تمکین کند و اینقدر این لقمه دور سر نچرخد، برای شونصد سال شاهد ضرردهی و همت، همت زیان انباشته دوقلوهای افسانهای و بدتر از همه سر به فلک گذاشتن قیمت خودرو و اجحاف در حق مردم بینوای گرفتار به دست سیاستگذاریهای خودرویی، نباشیم.
عزیزان متولی و رئیس، بالاخره میتوانند همچین شفاف و صریح بفرمایند اصل مشکل خودرو در این کشور کجاست، آسیبشناسی این وضعیت لاینحل توسط متخصصان و صاحبنظران مبرز انجام شده است یا خیر، اگر این کار شده و مشکل معلوم شده، برنامه و راهحل نجات از این وضعیت، توسط تیمهای کارشناسی خبره تبیین و تدوین شده؟ و سپس تأیید و تصویب شده یا نه؟ اگر همه اینها انجام شده، چرا دست دست میکنند و هر روز یک سناریو و برنامه در دستور کار است. اگر هم هنوز اندر خم یک کوچه و تشخیص و عیبیابی هستیم و تا رسیدن به هفت شهر برنامهریزی صاحبنظر پسند، هفتخانی فاصله داریم، عجالتاً ترمز دستی را بکشند و به جای آنکه یک روز قرعهکشی راهحل باشد یک روز بورس و روزی دیگر نزدیک شدن به قیمت حاشیه بازار و فردای آن روزها، بورس و قرعهکشی تعطیل و راهحل دیگری مورد اقبال قرار گیرد و هر چند وقت یکبار یک سازمان و دستگاه و شورا، برنده ارهکشی فیمابین شده و فرمان خودرو را در دست بگیرد و وقتی در اولین دستانداز افتاد، مجموعه دیگری از گرد راه رسیده و غربیلک را بهنام خود سند بزند، به جای همه اینها کار را از ریشه و شناسایی مشکل و برنامهریزی، شروع کنید!
موافقان بورسی شدن خودرو فرمایش میکنند که منافع تولیدکننده و در نتیجه افزایش تولید و در نهایت ارزانی خودرو و رضایت مصرفکننده، ماحصل این کار است و برای آنکه بورس برای سود بیشتر، مهندسی نشود، راهکار و سازوکار مشکل را حل میکند و برای آنکه بتوانیم منافع همه را تأمین کنیم باید خودرو را به بورس بارعام داده و قیمتش را در آنجا چکش بزنیم.
البته آیا اینکه فیالحال تولید خودرو در کشور ما انحصاری است و این انحصاری بودن، ذاتاً با بورسی شدن در تعارض است و ایضاً در این سالها قواعد عرضه و تقاضا در بازار خودرو بیشتر شبیه شوخی است، چون این چهارچرخ زباننفهم خیلی وقت است از خیل اقلام مصرفی به دنیای کالاهای سرمایهای، تشریففرما شده است و چه دلمان بخواهد و چه نخواهد، این افزایشهای چند درصدی عرضه، هیچ هنر و اثری ندارد، برای عزیزان مورد قبول است یا خیر و همچنین آن سازوکار جلوگیریکننده از مهندسی بازار بورس توسط خودروساز که قاعدتاً دنبال سود بیشتر است، طراحی و بهصورت آزمایشی اجراء و نتایجش بررسی شده است؟ و یا همچنان در خاطر طراحان در حال رشد و تبیین و پرورش است؟
به هرحال با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمیشود و هزار و یک طرح و ایده و ساختار و سازوکار هم بیاید، این بساط گرانی خودرو و دست به دست شدن فرمان و دستور بین صمت و بورس و شورایرقابت و سازمان حمایت و دولت و مجلس و خودروسازان گردنکلفت و دلال و واسطه و له شدن مصرفکننده نهایی، پایانی نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
قبلاً هم عرض کردیم که بهتر است به توصیه هوشنگخانی ما اهتمام ویژه داشته و با برداشتن سد انحصار در تولید خودرو البته نه شوآفی و ویترینی، و ایضاً باز کردن مسیر واردات خودرو و ایجاد یک رقابت درستدرمان بین سازندگان داخلی و تولیدکنندگان خارجی، صنعت خودروسازی داخلی را از این دور تسلسل بودجه، وام، ضرر، زیانانباشته، نجات دهید و جناب خودرو را از تخت کالای سرمایهای به زیر بکشید و ملتی را از شر کابوس بازار افسارگسیخته خودرو، نجات دهید.
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.