حرفهای خودی و بیخودی کلاهتان را سِفت بچسبید! باور بفرمایید در آینده معلوم خواهد شد که بچهزرنگهای کلاهبردار یک سازمان عریض و طویل مخفی با چندین پژوهشکده و اتاق فکر دارند که در ۲۴ ساعت و هفت روز هفته توسط آدمهای کهنهکار و حرفهای در حال برنامهریزی و ایدهپردازی برای کلاهبرداری هستند. […]
حرفهای خودی و بیخودی
کلاهتان را سِفت بچسبید!
باور بفرمایید در آینده معلوم خواهد شد که بچهزرنگهای کلاهبردار یک سازمان عریض و طویل مخفی با چندین پژوهشکده و اتاق فکر دارند که در ۲۴ ساعت و هفت روز هفته توسط آدمهای کهنهکار و حرفهای در حال برنامهریزی و ایدهپردازی برای کلاهبرداری هستند.
یک شبکه پیچیده، با کلی خدم و حشم که همه کلاهبرداریها را مدیریت میکنند، کارگروه تشکیل میدهند، تیمهای برنامهریزی، عملیاتی، تبلیغاتی، آسیبشناسی، تحقیقاتی مختلف دارند و هرکسی را که نیمچه استعداد و یا سابقه قابل قبولی در عرصه کلاهبرداری و پیچاندن و دور زدن و کمفروشی دارد را دعوت میکنند و اگر در مصاحبه کتبی و شفاهی و عملی، موفق شد، کارت کلاهبرداریاش را صادر کرده و با توجه به توان و ظرفیت و هنری که دارد میفرستند در یکی از این کارگروهها! که البته اگر خودش را نشان دهد، راه پیشرفت باز است و حتی میتواند به مقامهای بالاتر و اتاق فکرهای کلاهبرداران هم وارد شده و برای خودش کسی شود!
هر تغییر و تحولی رخ میدهد، هر سامانه و برنامهای اجراء میشود، هر قانون و مقرراتی که ابلاغ میشود، هر حادثه و اتفاقی که پدید میآید، بالا و رفتن قیمتها، فرا رسیدن فصل مدارس و عید نوروز و اوقات فراغت تابستان و آلودگی هوا و سردی و گرمی و باران و برف، پرداخت یارانه و وام و نوسان دلار و سکه و قرعهکشی خودرو و بورس و سهام و خلاصه هرچیزی که در این کرهخاکی رخ میدهد، به طرفهالعینی میشود باب جدیدی برای کلاهبرداری!
یعنی اینکه یک درصد فکر کنی که این خیل عظیم کلاهبردار پیامکی و فروشگاهی و خیابانی و فضای مجازی و قسعلیهذا خودشان قائم بهفرد در مورد یک موضوع فکر کنند، برنامهریزی کنند، ابزار و تجهیزات فراهم کنند، تبلیغات و اطلاعرسانی کنند و کلاه خلقا… را بردارند و همه اینها تا قبل از خشک شدن جوهر یک قاعده و برنامه و مقررات جدید، انجام شود. از من هوشنگخان قبول بفرمایید که سخت در اشتباه هستید.
تا یادم نرفته خدمت مبارک شما عرض کنم که داستان به این کلاهبرداریهای خُرد و هک کردن حساب و گوشی و کپی کردن کارت بانکی و ثبتنام وام و خرید خودرو و فلان و صدور مجوز بهمان و پیدا شدن سکه عتیقه و خرید و فروش ارز دیجیتال و این دست چیزها ختم نمیشود، اینها عجالتاً یا منباب دستگرمی و آموزش تازه کارهایی است که باید خودی نشان داده و مدارج ترقی را طی کنند و یا بهجهت جریمه و تنبیه و تأدیب اعضای قدیمی است که در کار بزرگتری سوتی داده و تابلوبازی درآورده و یا گرفتار چنگال قانون شده و باید دوره بازآموزی و کارآموزی را از نو بگذرانند تا حسابی آبدیده شوند!
حالا ما که سواد درستدرمانی نداریم، ولی نمیشود که یک تشکیلات عریض و طویل، آن هم اینقدر پیچ در پیچ و لایه به لایه راه بیفتد، کلی آدم نخبه نخاله و کهنهکار متقلب و تئوریسین و ایدهپرداز نسناس با کلی عِده و عُده دور هم جمع بشوند و عمر و تجربه و مهارت و دانش خود را صرف همین امور جزیی و دمدستی نمایند، خیر! از ما میشنوید کار بیخ دارد و قضیه جدیتر از این حرفاست و این رشته سر دراز دارد، بنابراین فهم هوشنگخانی ما میگوید، عزیزان مسؤول و مربوط از جنابان قضایی و بازرسی و ناظر و ضابط و مأمور و دیگر بزرگواران اجرایی و نهادی و تقنینی و ایضاً خلقا…، حواسشان را بیش از اینها جمع کنند که بچهزرنگهای دغلکار سیاس صیاد! تمام وقت در کمین هستند که از هر منفذ و راه و بیراه و حس و حال و مصیبت و فرصت و اتفاق مبارک و خیر و مهمتر از همه، یک لحظه حواسپرتی بنیآدم سادهدل، استفاده کنند و تیر غیبی را زده و بعد دود شده و به هوا بروند!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.