سرنوشت ارومیه در انتظار خلیج گرگان

شمارش معکوس برای بهشت ایران زمین آغاز شده است سرنوشت ارومیه در انتظار خلیج گرگان معاون امور تالاب‌های سازمان محیط‌زیست می‌گوید لایروبی دهانه خلیج گرگان ممکن است وضعیت این خلیج را بدتر و حتی آن را خشک کند و پیش از هر کاری باید همه جوانب موضوع به دقت بررسی شود. به گزارش مهر، تالاب […]

شمارش معکوس برای بهشت ایران زمین آغاز شده است

سرنوشت ارومیه در انتظار خلیج گرگان

معاون امور تالاب‌های سازمان محیط‌زیست می‌گوید لایروبی دهانه خلیج گرگان ممکن است وضعیت این خلیج را بدتر و حتی آن را خشک کند و پیش از هر کاری باید همه جوانب موضوع به دقت بررسی شود.

به گزارش مهر، تالاب میانکاله و خلیج گرگان را بهشت ایران‌زمین خوانده‌اند. تالابی که نیمی از سال میزبان هزاران پرنده مهاجر گوناگون است و سراسر سال‌زیستگاه آن اندازه گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری است که شبه جزیره میانکاله را ذخیره‌گاه‌زیست‌کره کرده است. این‌‌‌ها همه از برکت ترکیب آب شور دریای کاسپین و رودخانه‌های آب شیرین منتهی به تالاب است که آبی «لب‌شور» و شرایطی ویژه را برای‌زیستمندان منطقه فراهم کرده است. حالا اما با پسروی آب دریای کاسپین و موانع ایجاد شده بر رودخانه‌ها این‌‌‌ها همه در خطر است. مدیرکل محیط‌زیست استان گلستان پیش‌تر بر لایروبی بخشی از دهانه خلیج گرگان تأکید کرده بود اما معاون امور تالاب‌های دفتر‌زیستگاه‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌گوید این کار وضعیت خلیج را بدتر خواهد کرد.

مسعودباقرزاده کریمی هشدار می‌دهد که لایروبی و حذف تپه‌های دهانه خلیج‌گرگان ممکن است به خشک شدن کامل آن منجر شود و پیش از هر اقدامی باید موضوع به‌طور کامل و علمی بررسی شود.

وضعیت خلیج‌گرگان بحرانی است

مدیرکل محیط‌زیست استان گلستان در گفت‌و‌گو با مهر مشکلات جدی در دهانه خلیج گرگان، گفته بود: عمق خلیج گرگان که در نقاط عمیق به حداکثر ۳ متر می‌رسید اکنون در اثر رژیم رسوب‌گذاری به یک و نیم متر کاهش پیدا کرده است و به همین دلیل به سرعت به سمت نابودی پیش می‌رود.

اسماعیل‌مهاجر تأکید کرده بود که اگر کارهای عاجل و فوری انجام نشود خلیج گرگان نیز سرنوشتی همچون دریاچه ارومیه پیدا خواهد کرد.

وی تصریح کرده بود: اگر همین روال تغییرات اقلیمی و پسروی آب دریا ادامه پیدا کند، فکر می‌کنم در کم‌تر از یک دهه دیگر نتوان خلیج گرگان را خلیج نامید و به یک دریاچه ماندابی تبدیل خواهد شد که خودش منشأ بسیاری از بیماری‌ها می‌شود.

مهاجر پیشنهاد کرده بود که بخش‌هایی از کانال خوزینی و دهانه چپاقلی که محل تبادل آب میان خلیج و دریای کاسپین است باید بلافاصله لایروبی شود تا جریان گردش آب در خلیج به خوبی انجام بگیرد و خودپالایی خلیج هم انجام شود.

لایروبی ممکن است خلیج را به‌طور کامل خشک کند

معاون امور تالاب‌های سازمان محیط‌زیست در توضیح مخالفتش با این اقدامات، می‌گوید: این تحلیل به نظر من اشتباه است و به همین دلیل جلوی لایروبی را گرفتیم.

مسعودباقرزاده کریمی توضیح می‌دهد: بررسی‌های عمق‌سنجی در این زمینه انجام دادیم. ارتفاع کف بستر تالاب از کف دریا بالاتر است و وقتی آب دریا پایین می‌رود طبیعتاً آب کم‌تری به تالاب می‌رود. تپه‌هایی که در دهانه خلیج قرار دارند به‌طور طبیعی موانعی بین تالاب و دریا بوده‌اند. اگر ما به بهانه این که می‌خواهیم آب دریا به تالاب بیاید، دهانه خلیج را لایروبی کنیم و آن تپه‌ها را‌برداریم، نتیجه برعکس می‌شود و آب تالاب به سمت دریا می‌رود و خلیج به‌طور کامل خشک می‌شود.

وی تأکید می‌کند: این تپه‌ها از قبل به‌طور طبیعی بوده است اما تراز آب بالاتر بوده و ما آن‌‌ها را زیر آب نمی‌دیدیم. سرعت رسوب‌گذاری که ناگهان زیاد نشده تا به‌طور ناگهان این تپه‌ها را ایجاد کند و دهانه را ببندد، این رسوب‌گذاری طی صد‌‌ها هزار سال انجام می‌گیرد و همین باعث شده ترکیب آب تالاب به شکلی که اکنون هست، برسد.

معاون امور تالاب‌های سازمان محیط‌زیست تصریح می‌کند: حتی در حالت خوشبینانه و با فرض این که اصلا آب دریا هم با حذف تپه‌ها به خلیج بیاید ما دنبال این نیستیم، زیرا ترکیب آب آن‌جا باید دو سوم آب شور دریا و یک سوم آب شیرین رودخانه‌ها باشد. تنها با این ترکیب است که آن‌جا کارکردهای‌زیستی خودش را دارد. بنابراین مشکل اصلی ما نه از دریا بلکه در بالادست است که در همه رودخانه‌ها مانع ایجاد شده است، آب را منحرف کرده‌اند و به تالاب نمی‌آید و توسعه کشاورزی و استفاده‌های دیگر عملاً سهم تالاب را گرفته است.

از دولت ۴ ماه مهلت خواسته‌ایم

باقرزاده کریمی اعلام می‌کند: ما به آقای‌جهانگیری و هیأت وزیران پیشنهاد دادیم که ۴ ماه مهلت بدهند تا کارگروهی شاخص‌‌‌ها را به دست آورد و ببینیم داخل تالاب و خلیج دنبال چه ارتفاعی از آب هستیم. یعنی تراز کنونی ۲۸- را مثلاً باید به ۲۴- برسانیم یا بیش‌تر؟ علاوه بر این باید شوری مورد نظر ما مشخص شود و بعد ببینیم برای رسیدن به آن شوری چه نسبتی از آب شیرین رودخانه‌ها را نیاز داریم.

وی با تأکید بر این‌که نباید بی‌مهابا عمل کنیم چون تنها یک خلیج گرگان داریم می‌گوید: الان اگر وضعیت طبیعی خلیج را به هم بزنیم، وقتی آب شور به خلیج بیاید، پلانکتون‌ها، کف‌زی‌ها، گیاهان حاشیه‌ای و… همه از بین خواهد رفت. بعد دیگر چطور می‌توانیم خلیج را احیا کنیم؟

معاون امور تالاب‌های سازمان محیط‌زیست اعلام می‌کند: مصوبه‌ای را در سازمان محیط‌زیست تهیه کرده و به هیأت دولت داده‌ایم که اگر آن را تصویب کنند کارگروهی تشکیل شده و ۴ ماه مهلت خواهد داشت تا برنامه‌هایش را ارایه کند. ممکن است این کارگروه اصلا به لایروبی نرسد و به روش‌های جایگزین فکر کنیم. مثلاً ممکن است آب را پمپاژ کنیم و دست به ترکیب طبیعی نزنیم و از آن طرف هم رودخانه‌ها را باز کنیم. البته این صرفاً مثال است و این هم باید بررسی شود. به هر صورت برای هر اقدامی باید همه ابعاد و جوانب موضوع به‌طور علمی بررسی شود.

بررسی علمی راه‌حل‌‌‌ها ضروری است، به شرط آن‌که دیر نشود!

اهمیت تالاب میانکاله و خلیج گرگان بر هیچ یک علاقه‌مندان محیط‌زیست ایران پوشیده نیست. این تالاب یکی از بزرگ‌‌ترین مخازن آب شیرین متصل به دریای خزر بوده و هست و به دلیل شکل خاص جغرافیایی و اکوسیستم خاصی که دارد محل زادآوری بسیاری از گونه‌های استخوانی و غضروفی دریای خزر است. قطع ارتباط خلیج گرگان با دریای کاسپین، کاهش جدی ورودی آب از تمام رودخانه‌های منتهی به تالاب، توسعه روزافزون شالیزار‌‌ها در منطقه، فرسایش خاک در رشته کوه‌های البرز، افزایش استفاده از سموم و کودهای شیمیایی مملو از فلزات سنگین و مواد شمیایی و ورود انواع فاضلاب تصفیه نشده به خلیج حیات این تالاب را با تهدید مواجه کرده است. فعالان محیط‌زیست می‌گویند یک پنجم حجم تالاب در ۱۰ سال گذشته خشک شده است و این روند از سمت غرب در حال رشد است و با ادامه این روند ممکن است تالاب در کم‌تر از یک دهه به بحرانی همچون دریاچه ارومیه بدل شود. با این همه کارشناسان هنوز نه بر سر علت بحران و نه درباره راهکار‌‌ها توافقی نکرده‌اند.

 

اکنون باید چشم‌انتظار تصویب پیشنهاد سازمان محیط‌زیست در دولت نشست و پس از ۴ ماه راه‌حل‌های پیشنهادی کارگروه مربوطه را شنید. صدالبته که همه این‌‌‌ها به شرطی است که فرایند کند و نفس‌گیر طی مراحل اداری برای انجام راه‌حل‌های پیشنهادی آن قدر به درازا نکشد که چیزی از خلیج گرگان به جا نمانده باشد!