حرفهای خودی و بیخودی خرید دلارِ یارانهشکن! اصل قصه این است که این یارانه اعطایی و اهدایی مسؤولین گرانسنگ آنقدر ارزش والا و اثرگذار و تعیینکنندهای دارد که اگر قطع شود کل کُمیت زندگی مردم روی هوا میرود و ایضاً کلی خوش بهحال بودجه همیشه در حال کسری و به طریق اولی برنامهریز […]
حرفهای خودی و بیخودی
خرید دلارِ یارانهشکن!
اصل قصه این است که این یارانه اعطایی و اهدایی مسؤولین گرانسنگ آنقدر ارزش والا و اثرگذار و تعیینکنندهای دارد که اگر قطع شود کل کُمیت زندگی مردم روی هوا میرود و ایضاً کلی خوش بهحال بودجه همیشه در حال کسری و به طریق اولی برنامهریز و بودجهبند و اعتباریون خواهد شد!
البته اگر بیشتر حواسمان را جمع کنیم و زندگی خود و دیگران و هزینه و خرج و بَرجهای دولتیان را زیر و رو کنیم، به این نتیجه میرسیم که همین دو ریال پول ناقابل که مثل یخ در زیر آفتاب چله تابستان، آب میشود و هیچ رد و نشانی از آن باقی نمیماند، آنقدرها هم با کُمیت زندگی خلقا… خط و ربطی ندارد ولی نبودش، همان ضربه و تیر آخر است بر معیشت و خورد و خوراک یکدرمیان خلقا… ایرانی جماعت که از یکطرف با بیارزشی ریال مادرمرده طرف هستند و از طرف دیگر در حال دستوپنجه نرم کردن با غول قیمت دلاری کالاها و خدمات و همین اندک یارانه هم گوشهای از زندگی نیمبند را گرفته است تا خدایناخواسته کانون خانواده سِکندری نخورد و کلهپا نشود و صدالبته این پرداخت یارانهای که ظاهراً برخی مسؤولان علاقهمندی وافری به قطع کردن آن به هر دلیل و بهانهای دارند، در خیل عظیم هزینههای دولت خدمتگزار گُم میشود و معلوم نیست که این چند همت چرا اینقدر به چشم بعضیها میآید!
در خبر است که خرید دلار، سفر خارجه، گردش مالی بالا، خانه و ماشین دوم و… هر یک به تنهایی قادرند که این جناب یارانه را از عرش و جیب خلقا.. را به فرش و جیب دولت بکشانند و قاعده حساب و کتاب کار هم اینطور است که اگر یارانه بگیری خدایناخواسته ناپرهیزی کرده و مرتکب و یا مشمول هریک از حالات فوقالذکر شود، ابتدائاً و قبل از هرکاری، یارانهاش قطع میشود، بعد اگر عارض شد و شکایت کرد، تعیینتکلیفش میرود در لیست بلندبالای انتظار بررسی مجدد، یعنی اول مکافات عمل جاری میشود و بعد اثبات وقوع آن!
مسؤولی فرموده است «طبیعتاً دریافت ارز یکی از منابع اطلاعاتی است که وزارت رفاه میتواند از آن بهرهبرداری بکند برای اینکه مشخص شود آن فرد یا خانواده جزء دهکهای بالا هستند یا پایین» ایشان تأکید فرمودهاند؛ «کسانی که ارز میگیرند عموماً جزء افرادی هستند که در دهک بالا قرارمی گیرند» اینکه این خرید دلار برای چهار ریال سود و افزایش زور و قوه تحمل بار سنگین گرانی و مشکلات زندگی است یا ماحصل فروش بخشی از دارایی برای تأمین هزینه درمان و یا حضور فرزند در حال تحصیل در خارج از کشور و یا برای واردات کالا، سفر تفریحی یا حتی سفتهبازی و موجسواری و شاید هم پسانداز و… ظاهراً در مرحله اول (یا همان قطع کردن) نیاز به بررسی ندارد چون طبق گفته بزرگواران، خریداران ارز عموماً جزء افراد دهک بالا (همان دهک معاف از یارانه) هستند!
ما که فکر میکنیم، خیلی به صواب نزدیکتر است که برخی عزیزان اقتصادی و اجرایی و مالی و رفاهی و صمتی و ایضاً تقنینی و نهادی و قسعلیهذایی عجالتاً یک دوره درازمدت حضور در جمع مردم و شناخت کم و کیف زندگی و معیشت و نیازها و مشکلات ایشان را تجربه بفرمایند تا اگر قسمت بشود، منبعد این فرضیه پولداری و آسایش و مرفه بیدرد بودن قاطبه خلقا… از ذهن و فکرها پاک شود و هوش و حواسها جمع زندگی بر لبه تیغ مردم و سونامی گرانی و بینظمی و عدم نظارت و تورمهای دَمبهساعتی بشود و این عینک همه چیز آرومه مردم چقدر خوشبختند برود در ویترین موزه مردمشناسی در گوشهای قرار گیرد و به تصمیمسازیهای ناساز خودش، فکر کند.
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.