محدودیتهای تأمین انرژی برای صنایع فولادی، آنها را به تکاپو انداخته با تکیه بر درآمدهای ارزی خود و البته نگاه حمایتی دولت، حال پای در کفش دولت کرده و به فکر تأمین مستقل نیازهای انرژی خود از طریق سرمایهگذاری در این حوزه بیفتند. موضوعی که اگرچه میتواند در بخش تولید برق که بخش مهمی از […]
محدودیتهای تأمین انرژی برای صنایع فولادی، آنها را به تکاپو انداخته با تکیه بر درآمدهای ارزی خود و البته نگاه حمایتی دولت، حال پای در کفش دولت کرده و به فکر تأمین مستقل نیازهای انرژی خود از طریق سرمایهگذاری در این حوزه بیفتند. موضوعی که اگرچه میتواند در بخش تولید برق که بخش مهمی از نیاز این صنایع را شامل میشود تحقق یابد، اما در بخش گاز نه تنها سرمایه فولادیها کفاف آن را نمیدهد بلکه اساسا نگاه دولت به گاز استراتژیک بوده و اجازه ورود سرمایهگذاران بخشخصوصی را نخواهد داد و تنها دولت میتواند از منابع مالی خصولتیها در این مسیر استفاده کند که نتیجه چیزی جر از این جیب به آن جیب کردن، نخواهد بود. به گزارش معدننامه، با تداوم قطعی گاز و برق صنایع فولادی اخیراً شماری از تولیدکنندگان فولاد از تصمیم خود برای خودکفایی در تأمین نیازهای انرژی رونمایی کردهاند. به گفته این گروه، فولادسازان میتوانند در تولید و تأمین منابع انرژی خود و ایجاد زیرساختها به دولت کمک کنند. البته این ادعا در حالی مطرح میشود که بررسیها نشان میدهد حضور فولادسازان بخشخصوصی در بخش تأمین برق کار چندان غیرقابل دسترسی نیست، همانگونه که در سال قبل وزارت صمت برخی از شرکتهای این حوزه را مکلف کرد، نسبت به ساخت نیروگاههای اختصاصی اقدام کنند تا علاوه بر نیروی برق مورد نیاز خود بخشی از برق شبکه خانگی را برعهده بگیرند. بنابراین میتوان شاهد تسری آن به سایر تولیدکنندگان فولادی و معدنی نیز بود، اما موضوع زمانی سخت میشود که دولت نگاهی استراتژیک به گاز و مشتقات نفتی دارد و به نوعی بخش عمده نیازهای بودجهای خود را از این طریق تأمین میکند.از سوی دیگر وزیر نفت در اوج زمستان سخت سال قبل میزان سرمایه برای رفع ناترازی گاز را بالغ بر ۸۰ میلیارد دلار اعلام کرده بود که به نظر میرسد با درآمد سالانه فولادیها که حداکثر به پنج میلیارد دلار میرسد رسیدن به این رویا کاری دستنیافتنی خواهد بود. البته تردیدی وجود ندارد که دولت از ظرفیت بخشخصوصی برای سرمایهگذاری و تولید گاز بهره نخواهد گرفت و تنها فولادسازان و شرکتهای خصولتی هستند که میتوانند در تأمین سرمایه زیر ساختهای انرژی نقشآفرینی کنند. اگرچه که در شرایط کنونی که دولت با کسری بودجه ساختاری مواجه است و چارهای جز برداشتن مستقیم و غیرمستقیم از حسابهای شرکتهای خصولتی و بانکها ندارد عملا فولادیها نهتنها توان سرمایهگذاری ندارند، بلکه هر نوع سرمایهگذاری در این حوزه به نوعی از این جیب به آن جیب کردن دولت است.
دیدگاه بسته شده است.