بازار بی‌صاحب اجاره!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی   قبل از هر چیزی از محضر عزیزان مسؤول و متولی استدعای عاجل دارم که در مورد این یک قلم جنس یعنی قیمت‌های روبه تزاید و کهکشانی اجاره‌بها، از عبارات نابهنجار «ساختگی است» یا «واقعی نیست» استفاده نفرمایند! یعنی اگر قرار است همه این افزایش قیمت‌های رهن و اجاره و […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

  قبل از هر چیزی از محضر عزیزان مسؤول و متولی استدعای عاجل دارم که در مورد این یک قلم جنس یعنی قیمت‌های روبه تزاید و کهکشانی اجاره‌بها، از عبارات نابهنجار «ساختگی است» یا «واقعی نیست» استفاده نفرمایند! یعنی اگر قرار است همه این افزایش قیمت‌های رهن و اجاره و هرکی هرکی بودن این بازار بی‌در و پیکر که معلوم نیست متولی و صاحب و مسؤول و ناظر دارد یا ندارد را با همه‌‌اش ساختگی و کاذب است و ما به رسمیت نمی‌شناسیم و این قسم جملات غریبه، سر و سامان داده و مسأله که هیچ، صورت مسأله و جناب پرتقال فروش و علم محاسبه را نیست و نابود بفرمایید. از همین اول بفرمایید تا خودمان را خسته نکرده، قلم نفرساییم و فَک اضافه نزنیم!

   دلار و طلا گران می‌شود، می‌فرمایند خیر این خبر‌ها نیست، آن بازار کذایی را به رسمیت نمی‌شناسیم و حساب و کتاب کشور با نرخ و قیمت‌های دیگر است، افزایش قیمت خودرو پس از قیمت‌های جدید کارخانه‌ای، داد همه را در آورده و بازارهای دیگر را هم به‌هم ریخته است، عزیزان می‌فرمایند این قیمت‌ها ساختگی است، الکی است، شوخی است، قیمت گوشت و مرغ و حبوبات و پیاز و خیار و هویج و کشک و دوغ و کوفت و زهرمار بالا می‌رود، رسماً هیچ کسی وضعیت پیش آمده را گردن نمی‌گیرد و با متانت خاص و البته مسبوق به سابقه می‌فرمایند، قیمت‌ها کاذب است، نوسان موقتی است، افزایش‌ها احساسی است و همه‌‌اش زیر سر انتظارات تورمی است و از این ادله متقن و حل‌المسائل و ناشی از اعتماد به سقف که هیچ بویی از لاپوشانی و قایم شدن و قیقاج رفتن و پیچاندن هم از آن به مشام نمی‌رسد!

  به هرحال حرف هوشنگ‌خانی ما این است که انگار مسؤولان مربوطه به این جمع‌بندی رسیده‌اند که بازار اجاره و خرید و رهن مسکن، بچه سرراهی است و نظارت و مدیریت و کنترلش، وظیفه آن‌ها نیست و از سر اجبار است که اتحادیه و صنف و مجمع و جنابان مستطاب صمت و مسکنی، آن را زیر قیمومیت و بال و پر خودشان گرفته‌اند و همین که اسم این بزرگواران بر روی این فرزند ناخلف است، برای ایشان و جمیع خلق‌ا… کفایت می‌کند و توقع برنامه‌ریزی و مدیریت و رسیدگی کردن، زیاده‌خواهی است که نه وقتش هست، نه حوصله‌‌اش و از قضا ظاهراً و نه هنرش!

  صاحب خانه، دفتر معاملات املاکی، هیأت مدیره ساختمان، نماینده بلوک، بقالی و چغالی و خیاطی سرکوچه، عابر عبوری، داماد داداش شوهر عمه خانم اینا، دلال گرامی، واسطه عزیزدل، شاگرد بنگاه و یک کرور آدم دیگر، در تعیین قیمت اجاره و رهن و بالا و پایین کردن آن نقش دارند، به‌جز قانون و مقررات و ضابطه و فرمول و حساب و کتاب و ایضاً جنابان بالادستی صنف و اتحادیه و مقامات محترم صمتی و مسکنی و بازرسان و ناظران!

  آقا، بزرگوار، رئیس، والامقام، آخر این چه وضعی است، چه رسمی است؟ بازار مکاره هم این‌گونه نبوده، این اوضاع آشفته و شیر تو شیر این روزهای خرید و فروش خانه و ملک و رهن و اجاره، نوبر است، هرکسی هرکاری که دلش بخواهد می‌کند، هر قیمتی که میلش بکشد اعلام می‌کند و هر مضرابی که سازش یاری کند، می‌نوازد و هر آتشی که بتواند می‌سوزاند، کسی به کسی هم نیست!

  عجالتاً عرض کنم که آن بی‌نظارتی و فراموشی و ر‌هاشدگی جنابان مسؤولین، به‌جای خود ولی خدمت برخی خلق‌ا… که دستی بر همین آتش به‌پا شده دارند عرض می‌کنم بالاغیرتاً اگر همین قصه و سناریو و بلا را دیگری بر سر شما می‌آورد و با هیچ زبانی جز زبان پول با شما حرف نمی‌زد، به طرف مقابل‌تان حق می‌دادید که مثلاً بفرماید خب خرج‌ها بالا رفته، همینه که هست، همه چیز گران شده این هم روش؟ بعید می‌دانم ولی از من می‌شنوید، این دنیا گِرد است، گردِ گرد! (در خانه اگر کس است، یک حرف بس است)

   

                                                       هوشنگ‌خان