ذخایر روبه اتمام!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی ذخایر روبه اتمام!    احتمالاً شما خواننده گرامی، مثل بنده کم و بیش برنامه‌های سیمای ملی را در ایام نوروز دیده و از آن حظ‌وافر برده‌اید، مخصوصاً وفور سریال و فیلم‌های سینمایی که به‌جهت جذابیت فراوان، برای بار شونصدم پخش گردید و نوید سالی پر از تکرار را با بهار […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

ذخایر روبه اتمام!

   احتمالاً شما خواننده گرامی، مثل بنده کم و بیش برنامه‌های سیمای ملی را در ایام نوروز دیده و از آن حظ‌وافر برده‌اید، مخصوصاً وفور سریال و فیلم‌های سینمایی که به‌جهت جذابیت فراوان، برای بار شونصدم پخش گردید و نوید سالی پر از تکرار را با بهار مکرر به همه ما داد که حواسمان جمع باشد که از این نمد، کلاهی دوخته و از این چاه، آبی اندوخته و از این رسانه، آبی گرم نمی‌شود!

  البته گوش شیطان کر، چند فیلم خارجکی جدید نوظهور بر روی آنتن تشریف بردند که به‌نظر می‌رسید، یک در میانشان، بیشتر برای خالی نبودن عریضه در کنداکتور قرار گرفته و یحتمل به صورت نیم‌بها و یا مفت‌بها، ابتیاع گردیده بودند! ایضاً از سریال‌های جدید ایرانی‌تبار چندگانه و تک‌گانه هم نباید گذشت که فصلی نو در تاریخ پُر نوسان سیما گشودند و خستگی یک سال را بر تن‌ها خشکاندند!

  اجازه بفرمایید سراغی هم از شبکه پرکار و پرهیاهوی نمایش خانگی بگیریم که برخلاف جهت رسانه ملی گرانقدر، نوبرانه و جدید و به‌روز، داغ و تنوری کم نداشت ولی البته زیادت کردن هم توفیقی چندان نداشت و آش و کاسه این رسانه با دیگر رسانه‌ها، آنچنان توفیری نداشت ولی هرچه بود تکثر و تعدد، چندتایی خروجی درخور و آبرومند به چشم می‌آمد که متولیان و عوامل نیم‌بند تفاخری از آن در چنته داشته باشند!

  به هرحال خواستیم از همین تریبون و با اتکاء به فهم و دانش هوشنگ‌خانی و استفاده از میزان تره‌ای که برایمان خرد می‌کنند و آن نگاه و کلام نافذ و اعتبار کامل! خدمت بزرگان و مسؤولان و پیشکوستان و خانه و انجمن و آنهایی که دستی بر آتش رسانه و فیلم و سریال دارند عرض کنیم که اینجور که احوالات و خروجی کار‌ها و طبع بینندگان و رضایت خلق‌ا… و ارزش و قدرت و صلابت قصه و فیلم‌نامه و بازیگری و کارگردانی و صدا و تصویر و قس‌علیهذا نشان می‌دهد، بی‌برو برگرد آرام‌آرام ذخایر هنرمندانه افراد و سازمان‌ها روبه اتمام است و کشتی فیلم و سریال‌سازی مخاطب‌پسند درجه یک، در حال فرونشستن به گِل تکرار و لوسی و آبکی و باری به هرجهتی و شوخی‌های کم‌هنجار و آنچه نگویم، است و ظاهراً صدر تا ذیل رسمی و غیررسمی و ملی و میلی و همه و همه به تک‌ستاره‌ها و تک‌ شات و فریم و سکانس و دیالوگ‌ها، دلخوش کرده‌ایم و همتی برای برگشتن به حال خوش یکی، دو دهه پیش متصور نیست!

  احتمالاً کاشفی، استعدادیابی، سرمایه‌گذار دغدغه‌مندی، مسؤولان پای کاری، روش و منش سیاست نزده و علمی و هنرمندانه‌ای و… در دسترس نیست که به رگه‌های طلایی بازیگران و نویسندگان و صدا و تصویر‌برداران و دیگر عوامل و از همه مهم‌تر کارگردان‌ها دست یافته، آن‌ها را پالایش کند، در بستر قدرتمند و آرام و الهام‌بخش رسانه ملی یا سینمای فاخر پرورش داده و نسلی طراز اول، تقدیم جامعه و کشور کند!

  بماند که در این سال‌ها ده‌ها معدن طلا و افراد شاخص و هنرمندان درجه یک رنجیده و طرد شده و ناخوش‌احوال و قهر کرده برجا مانده است، چه آن‌ها که مورد نوازش تیغ سیاست‌زدگی و منیت و باند و جناح قرار گرفته‌اند و چه بسیاری که مغضوب دسته و گروه و بده و بستان‌های پشت‌پرده درون خانوادگی و… قرار گرفته و از دور خارج شدند تا کار به اینجا کشید.

  خواستیم عرض کنیم که با این روش و منش و دست‌فرمانی که برخی عزیزان مسؤول و متولی و ایضاً مدعیان و عوامل و دیگران، در پیش گرفته‌اند، دیر یا زود همان داستان فیلم فارسی و سریال‌های آبگوشتی و بند تُنبانی، از افق پیش‌رو، پدیدار گشته و با یک شیرجه قهقرایی برمی‌گردیم به ماقبل فیلم و سریال و ماقبل نقد و تحلیل…!

  البته اینکه همه چیز خوبه و ما در بهترین شرایط هستیم و شبکه نمایش خانگی ما در اوج است و رسانه ملی‌مان در تراز جهانی است و کیا و بیایی داریم که نگو و نپرس، را من هم خوب می‌دانم، حتی بهتر از خیلی‌ها!

                                 هوشنگ‌خان