گروه اقتصادی- دستهای پینهبسته برای زحمتکشترین قشر جامعه، فریادی به بلندی تاریخ دارد. قشری که در این زمانه وانفسا هر روز با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد و دم بر نمیآورد. قشری که سالهاست زیر خط فقر سیر میکند اما یاد گرفته که حقش را از خدا بخواهد و صبر پیشه کند. به […]
گروه اقتصادی- دستهای پینهبسته برای زحمتکشترین قشر جامعه، فریادی به بلندی تاریخ دارد. قشری که در این زمانه وانفسا هر روز با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد و دم بر نمیآورد. قشری که سالهاست زیر خط فقر سیر میکند اما یاد گرفته که حقش را از خدا بخواهد و صبر پیشه کند. به هفته کارگر نزدیک میشویم؛ هفتهای متعلق به یکی از شریفترین قشرهای جامعه. یازدهمین روز اریبهشتماه متعلق به همین قشر است. در روزگاری هستیم که آمارها حکایت از تورم وحشتناک دارند. وقتی در ۱۲ دیماه سال گذشته کارگروهِ پایش فقر معاونتِ رفاهِ وزارت تعاون، کار و رفاهاجتماعی گزارش داد «در سال ۱۴۰۱ خط فقر یک خانواده سه نفره تهرانی ۱۱٫۹ میلیون تومان و یک خانواده چهارنفره در تهران، ۱۴٫۷ میلیون تومان است.» این آمار به خوبی نشاندهنده درد اقتصادی است که قشر کارگر همواره همراه خود دارد. پیش از آن، هرگز مراجع رسمی در ارتباط با ارقام خط فقر اطلاعات دقیق و با جزییات منتشر نکرده بودند هرچند برنامههای پنجساله توسعه دولت را مکلف کرده بود خط فقر را محاسبه و اعلام کند. بنابراین در طول سالهای اخیر تنها داده رسمی در ارتباط با معیشت مردم، همان خط فقر حدوداً ۱۵ میلیون تومانی است که زمستان سال قبل، معاونت رفاهِ وزارت کار برای خط فقر خانوار اعلام کرده است. حال در سالی هستیم که نمایندگان مجلس از تورم ۶۰ درصدی سخن به میان آوردهاند و همچنان دلار وضعیت نامشخصی دارد تا این قشر بیشتر از دیگر از اقشار جامعه درد را احساس کنند.
مصائب دستهای پینهبسته
پایین بودن حقوق و دستمزد، ایمنی اندک محیط کار، قراردادهای سفیدامضاء، نبود امنیت شغلی، فقدان بیمه کامل و سابقه کار فقط بخشی از مشکلات کارگران بوده که سالهاست براساس وعده مدیران تلاشها برای رفع آنها در دست اقدام بوده اما گویا خط پایانی برای این چالشها وجود ندارد. با وجود آنکه در مراسم و آیین مختلف از کارگران بهعنوان «سرمایههای انسانی نقشآفرین در توسعه کشور» یا «سربازان تولید» نام برده میشود اما همچنان در دریایی از مشکلات دستوپا میزنند. علیرغم آنکه بسیاری از کارگران از ترس تبعات طرح مشکلات با رسانه، سخنی از چالشهای خود بر زبان نمیآورند اما حجم مشکلات آنها چنان است که در سکوت هم میتوان درد آنها را شنید. کارگران رسمی و دارای قرارداد مشمول صندوقهای بازنشستگی ماهیانه حداکثر هشت میلیون تومان حقوق دریافت میکنند، مبلغی که در این وانفسای گرانی، کفاف زندگی ماهانه یک نفر را هم نمیدهد چه برسد به یک خانوار چهار الی پنج نفره. هزینههای سرسامآور بهداشت و درمان، هزینه سنگین اجارهبها و یا خرید خانه، تحصیل و ازدواج فرزندان، خواروبار و پوشاک از جمله ضروریات یک خانوار است که تصور تأمین آنها با رقم هشت میلیون تومان بسیار سخت است. اینها تنها بخشی از مشکلات این قشر زحمتکش است و دولت باید هر چه سریعتر فکری به حال این قشر کند. قشری که از یک طرف برای درآوردن حداقل زندگی تخت فشار است و از سوی دیگر باید کارفرمایان را در این شرایط سخت اقتصادی درک کند!
دیدگاه بسته شده است.