حرفهای خودی و بیخودی صفر شدن استقراض! در خبر است که آن استقراض دولتی از بانکمرکزی که سالها راهنما و پیشران جناب تورم بود و حداقل نصفی از وضعیت متورم قیمتی روبه صعود و آن نحیف و لاغری ریال روبه نزول، زیر سر همین عنصر معلومالحال بود که مستقیم و همچین گُلدرشت و […]
حرفهای خودی و بیخودی
صفر شدن استقراض!
در خبر است که آن استقراض دولتی از بانکمرکزی که سالها راهنما و پیشران جناب تورم بود و حداقل نصفی از وضعیت متورم قیمتی روبه صعود و آن نحیف و لاغری ریال روبه نزول، زیر سر همین عنصر معلومالحال بود که مستقیم و همچین گُلدرشت و چکشی، پدر بازار و ریال را درآورده و خلقا… را گرفتار و دچار مشکل و مصیبت کرده و سفره مردم را به سمت نیستی و محوی هدایت کرده است در این دولت فخیمه جوانبخت به صفر نزدیک شده و سال گذشته یک ریال هم از بانکمرکزی قرضی توسط دولتیان گرفته نشده است.
البته این اتفاق جای شکر دارد و باید به این همت و هنرمندی احسنت و آفرین گفت و ایضاً قاعدتاً باید با کاهش قیمتها و رکود و نزولی شدن تورم در سال قبل، این واقعه مهم را به جشن و سرور مینشستیم وکلی حالش را میبردیم، اما از آنجا که سال قبل، رکوردار تورم تاریخی نام گرفت و سند متورم و بادکردگی قیمتها و شکست و ضعف و فروافتادن ریال را به نام خود سند زده است، و قرضی هم از بانکمرکزی نشده و بدهی هم افزایش نیافته است، پس لابد و حکماً کلاً اینکه متخصصان و صاحبنظران فرمایش میکنند که افزایش پایه پولی و ورود پول داغ به بازار و اقتصاد کشور یا همان قرضالحسنه و یا شایدم قرضالپَس نده دولت از بانکمرکزی، آتش تورم و التهاب قیمتها را شعلهور میکند، همگی اشتباه و آدرس غلطی بوده است که سالها به مردم و دولت دادهاند!
بنابراین راهی نداریم که یا آن عدم استقراض از بانکمرکزی را قبول کرده و تأیید کنیم که جای تردیدی نیست و اظهرمنالشمس است و گزارش و آمارهای منتشر شده را روی سنگ بگذاری آب میشود و یا اینکه علم اقتصاد خرد و کلان و نظامات مالی و پولی را بهکل روی هوا برده و از حیز انتفاع و اعتبار ساقط کنیم و جلو این فریب شبه علم را بگیریم؟ البته این وسط یک احتمال خیلی ظریف و کوچکی هم وجود دارد که جناب دولت کریمه و ایضاً دستگاهها و شرکتهای دولتی و اعتباردهندگان و برنامهریزان و بودجهبندهای گرامی، به جای آنکه برای کم وکسریهای بودجهای و مالی خود به سراغ دیوار کوتاه بانکمرکزی رفته و آن جناب را خفتگیر کرده و پول پُرزور از ایشان بگیرند، کمی تا قسمتی لقمه را دور سر تاباندهاند (مدیون هستید که اگر بهگونهای دیگر فکر کنید) و خدمت دولتی و خصولتی و شبهدولتیهای بانکی، شرفیاب شدهاند و با طیب خاطر و آرامش مثالزدنی چاله و چولههای پولی را به همت ایشان پُر کرده و زندگی شیرین، حتی بدون بانکمرکزی هم ادامه پیدا کرده است!
البته اینکه عرض کردیم، حدس و گمانی بیش نیست و بهطور کل در آمار و گزارشات هیچ رد و نشانی از این مدل استقراض دست به نقد و تقدیمی لارژگونه بانکها به چشم نمیخورد! ولی از زاویه نگاه هوشنگخانی ما همه چیز در تراز و دقیق و درست است و به چشم نیامدنی!
اما از آنجا که فرض محال، محال نیست و نادیدنی هم گاهی دیدنی و چشمنواز میشود، اگر امکان وقوع این قیقاج و میانبر مبسوط را کمی بیشتر از آن صفر شدن استقراض بدانیم، آنگاه علتالعلل دست بالای عزیزان بانکی در مقابل دولت و جناب بانکمرکزی هویدا میشود و این اضافهبرداشتهای کهکشانی بانکها که کمر اقتصاد را به دو نیم کرده است از یکطرف و توان اندک بازدارندگی و هشدار و انذاردهنده بانکمرکزی از طرف دیگر، با هم جور در میآید!
خیلی سرتان را درد نیاورم، محال است ولی بعید نیست، که جنابان اجرایی، بهخاطر قرضهای مکرر دولتهای قبل، روی آن را نداشتند که مستقیماً بانکمرکزی مراجعه کرده و گردن کج کنند، برای همین بانکها را واسطه خیر قرار دادهاند تا این امورات به انجام رسیده و همه راضی باشند و آن استقراض مذموم و پرمصیبت صفر شود و پدر تورم بسوزد!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.