هر واحد دلار در کشور ایران عملاً میتواند نقش شاخصکننده قیمت هر واحد کالای وارداتی متوسط در کشور را داشته باشد. لذا عملاً دلار خودش مانند یک کالا عمل کرده و بازاری برای آن به نام بازار ارز تشکیل خواهد شد. موضوع ارز در اقتصاد ایران به یکی از مهمترین نقاط عطف زندگی اقتصادی جامعه […]
هر واحد دلار در کشور ایران عملاً میتواند نقش شاخصکننده قیمت هر واحد کالای وارداتی متوسط در کشور را داشته باشد. لذا عملاً دلار خودش مانند یک کالا عمل کرده و بازاری برای آن به نام بازار ارز تشکیل خواهد شد. موضوع ارز در اقتصاد ایران به یکی از مهمترین نقاط عطف زندگی اقتصادی جامعه شامل، مردم، کسبوکارها و دولت تبدیل شده است. مردم با افزایش قیمت ارز وضعیت اقتصادی خود را در حال ویرانی میبینند. کسبوکارها با افزایش قیمت ارز توان تأمین و پشتیبانی خود را برای ادامه و اداره کسبوکار در حال کاهش و حتی ناتوانی میبینند. دولت با افزایش قیمت ارز توان اداره امور را توسط خود در حال محو شدن میبیند و لذا اعتماد به نفس خود را برای اداره سالم و مناسب امور دیگر اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی جامعه از دست میدهد. با این چند جمله بسیار مهم حال باید پرسید: نرخ ارز چیست؟ نرخ ارز رسمی و آزاد چه هستند؟ نرخ ارز چگونه تعیین میشود؟ عوامل تعیینکننده نوسانات در نرخ ارز کدامها هستند؟ و چگونه میتوان نرخ ارز را کنترل کرد و اقتصاد را به سمت ثبات و آرامش هدایت کرد؟ در ادامه به تشریح این سؤالات پرداخته خواهد شد.
نرخ ارز چگونه تعیین میشود؟
تعیین نرخ ارز در کشورها پایههای اقتصادی و بنیادی چندگانهای دارد. اولین پایه شکلدهی به نرخ ارز نسبت شاخص قیمت مصرفکننده در کشور پذیرنده نسبت به شاخص قیمت مصرفکننده در کشور صاحب ارز است. مثلاً قیمت پایه یک دلار آمریکا در کشور ایران در هر ماه میتواند به صورت پایه از طریق نسبت شاخص قیمت مصرفکننده شهری ایران به شاخص قیمت مصرفکننده شهری آمریکا محاسبه شود. با توجه به تغییر سال پایه در محاسبه شاخصهای قیمت هر چند سال یک بار در نظام آماری کشورها، میتوان از طریق انتخاب یک نرخ اولیه برای ارز و سپس تفاضل نرخ تورم شاخص قیمت مصرفکننده شهری کشور ایران منهای نرخ تورم شاخص قیمت مصرفکننده شهری آمریکا و اعمال نتیجه روی نرخ پایه، نرخ پایهای ارز را در مقطع زمانی محاسبه کرد. این محاسبه را در بعضی مواقع از طریق انتخاب سبد مشخصی از کالاها و خدمات و نسبت قیمت این سبد در طول زمان نیز محاسبه میکنند. تعیین نرخ ارز از این طریق فقط پایه اصلی نرخ ارز را شکل میدهد. اما عملاً عوامل زیادی هستند که نرخ ارز را از این مقدار پایه بیشتر یا کمتر میکنند. توجه شود که هر واحد دلار در کشور ایران عملاً میتواند نقش شاخصکننده قیمت هرواحد کالای وارداتی متوسط در کشور را داشته باشد. لذا عملاً دلار خودش مانند یک کالا عمل کرده و بازاری برای آن به نام بازار ارز تشکیل خواهد شد. یعنی علاوه بر اینکه یک قیمت پایه برای مبادله در آن مانند قیمت تمامشده وجود دارد، یک قیمت ناشی از شکلگیری بازار نیز برای آن شکل خواهد گرفت که بستگی به میزان و نوسانات عرضه و تقاضای ارز خواهد داشت. لذا هرگاه به هر علت تعادل عرضه و تقاضای ارز در بازار به هم بخورد، خارج از حوزه قیمت پایه، نرخ ارز تغییر خواهد کرد. این بدین معنی است که همه عواملی که در عمل عرضه و تقاضای ارز را تحت تأثیر قرار میدهند، میتوانند نرخ ارز را تغییر دهند و بر آن تأثیر داشته باشند. شایان توجه است که در رژیمهای ارزی ثابت و یا نرخهای میخکوبشده در سطوح مختلف برای نیازهای مختلف در کشورها، هنگام تغییر نرخ ارز، عملاً فقط نرخ ارز آزاد تغییر خواهد کرد. ولی اگر کلاً نظام و رژیم ارزی در یک کشور آزاد اعلام شده و یا شناور مدیریت شده اعلام شده باشد، علاوه بر عوامل مهم و بنیادی مؤثر بر شکلگیری پایه نرخ ارز، همه عواملی که در هر مقطع زمانی بتوانند عرضه و تقاضای ارز را در کشور تحت تأثیر قرار دهند، میتوانند نرخ ارز را هم بهصورت رسمی و هم آزاد تحتتأثیر قرار دهند.
چگونه میتوان نرخ ارز را کنترل کرد؟
براساس آنچه گفته شد مهمترین عاملی که برای کنترل بلندمدت و حتی کوتاهمدت نرخ ارز لازم است، کیفیت حکمرانی اقتصادی، بینالمللی و سیاسی در یک اقتصاد است. هرگاه با انتخاب شایستگان و انسانهای متخصص شرافتمند و قابل اعتماد اولین گام برای بهبود کیفیت حکمرانی برداشته شود، آنگاه اولین نیروی ارزشمند توانمندساز اقتصاد داخلی یعنی اعتماد در اقتصاد ظاهر میشود. همین نیروهای متخصص شرافتمند، با ایجاد جو اعتماد و گفتوگوی سازنده با طرفهای داخلی و خارجی، نسبت به ایجاد شرایط همکاری سازنده اقدام میکنند و لذا انتظارات تورمی کنترل و بیاعتمادی کاهش خواهد یافت. در مرحله بعد انتخاب و بهکارگیری ابزارهای سیاستگذاری و اداره امور شایسته، شفاف و مرسوم و مبتنی بر مدلها و روشهای علمی است که نهتنها به خوبی کار میکند، بلکه اعتماد بیشتر را به جامعه همراهان و طرفهای تجاری داخلی و خارجی میدهد. لذا پس از چند دوره مثبت تکرارشونده، انباشت اعتماد داخلی و بینالمللی میتواند برای ایجاد همکاریهای داخلی و بینالمللی سازنده زمینه را ایجاد نماید. این قسمت از اتفاقات به تنهایی نوسانات بزرگ را در نرخ ارز کنترل کرده و بازار ارز را به سمت ثبات و کنترلپذیری بیشتر هدایت خواهد کرد. برای کنترل بلندمدت نرخ ارز لازم نیست سیاستهای خاصی را رعایت کرد. کیفیت حکمرانی اقتصادی، بینالمللی و سیاسی هرچقدر بهتر، شفافتر، مبتنی بر اصول علمی و روشها و مدلهای تجربهشده مناسب جهانی باشد، در کنار ایجاد یک جو اعتمادبخش همکارانه مناسب با طرفهای تجاری و همسایگان، نشان میدهد که به یک اقتصاد هم توسط فعالان اقتصادی داخلی و هم طرفهای تجاری و سرمایهگذاران بینالمللی میتواند اعتماد صورت گیرد. لذا نهتنها بازار ارز، بلکه همه بازارهای داخلی به سمت یک تعادل پایدار بلندمدت حرکت خواهند کرد. در صورتی که اقتصاد یک کشور پس از طی چندین دوره اعتمادساز و تعادلبخش به یک سطح تعادلی مناسب با نرخ رشد مناسب پایدار و نرخ تورم تکرقمی پایین حرکت کرد، در این صورت شرایط مناسب برای انتخاب سیاستهای تغییر مسیرهای رشد بلندمدت ایجاد خواهد شد و تازه میتوان گفت اقتصاد کشور سیاستپذیر شده است.
دیدگاه بسته شده است.