حرفهای خودی و بیخودی درمان دستوری اقتصاد دستوری! اگر خاطر خطیرتان باشد، بحث خودکفایی در همه چیز، سالها اصل و هدف و اساس برنامه و سیاستهای خرد و کلان کشور بود و تب عدم نیاز به خارج از کشور، بدفرم بالا بود، خیلی هم کسی به توجیه اقتصادی و امکانپذیری و صرفه و […]
حرفهای خودی و بیخودی
درمان دستوری اقتصاد دستوری!
اگر خاطر خطیرتان باشد، بحث خودکفایی در همه چیز، سالها اصل و هدف و اساس برنامه و سیاستهای خرد و کلان کشور بود و تب عدم نیاز به خارج از کشور، بدفرم بالا بود، خیلی هم کسی به توجیه اقتصادی و امکانپذیری و صرفه و صلاح و منطقی بودن کاری نداشت. در تولید شیر مرغ تا جان آدمیزاد، باید به خودکفایی میرسیدیم که البته در خیلی از آنها هم رسیدیم، در خیلی بیشتر نرسیدیم و در برخی هم رسیدیم و نرسیدیم!
البته تکلیف آنها که رسیدیم معلوم است، برخی را جدیجدی خودکفا شدیم و برخی را شوخیشوخی خودکفا شدیم جوری که این خودکفایی به درد خودمان (ملت همیشه در صحنه) هم نمیخورد چه رسد برای درمان درد وابستگی. در مورد آندسته که نرسیدهایم، همچین بیخیال بیخیال نشدیم و هر چند وقت یکبار یک خیز بلند برای رسیدن برمیداریم کلی تحقیق و پژوهش و برنامه و هدفگذاری و صرف اعتبار و بودجه میکنیم تا شاید برسیم. اما این وسط داستان آن بخشی که هم رسیدیم و هم نرسیدیم، خواندنی است، یعنی وقتی پای بودجه و اعتبار و حرف و شعار و انحصار است، رسیدهایم، خوب هم رسیدهایم، اما وقتی نوبت کیفیت وکمیت و رقابت است، کیلومترها فاصله داریم تا رسیدن!
برای نوع اول که بسیاری از محصولات کشاورزی آببر و ایضاً محصولات پتروشیمی و این قسم چیزهاست که یا نرسیدنش بهصرفهتر بوده و یا قیمت و هزینهاش برای خلقا… با کالای وارداتی توفیری ندارد اگر گرانتر نباشد، یعنی فقط بار اضافی شده است یا بر منابع آبی و آبخوانها یا بر بودجه و بیتالمال!
برای آن نرسیدهها هم مثال زیاد است از گندم و برنج و حبوبات گرفته تا دارو و تجهیزات و ماشینآلات برخی صنایع، نرسیدهایم ولی چند بار زور زدهایم و حتی با کلی هزینه رسیدهایم یا نزدیک شدهایم و برخی مواقع هم کار تا یکجایی پیش رفته و رها شده است و باز روز از نو روزی از نو، نه رسیدنمان معلوم است و نه نرسیدنمان مفهوم!
آن رسیدههای نرسیده هم که نقلشان نگفتنی است، کم نیستند، از خودرو و مصالح و لوازم خانگی گرفته تا برخی داروها و مواد اولیه که ویترینی و نمایشیاش، رسیده و درجه یک و آبدار است، ولی پای عمل که میشود در کیفیت و قیمت و میزان و حجم تولید و رقابت با مشابه خارجی و مشخصات فنی و قسعلیهذا، از خرمالوی نرسیده کالتر و گستر است و در سر بالایی راستیآزمایی مدام، ریپ میزنند و به عقب برمیگردند!
به هرحال همه اینها را عرض کردیم که یادآوری کنیم، اینکه بعد از شونصد سال برخی متولیان و مسؤولان گرانقدر نسخه متنوع و متکثر برای درمان اقتصاد و معیشت میپیچند و به جای اینکه بهفکر ریشه و تنه و بستر باشند، به فکر اصلاح شاخ و برگ و گل و شکوفهها هستند و از قضا با همین دست فرمان برنامه و قانون و دستورالعمل تهیه میشود و درد بیدرمان اقتصاد دستوری همچنان در حاشیه امن در حال سیر و سلوک و خرابکاری است و کسی کاری به کارش نداشته و ندارد، آنقدرها هم قصه جدیدی نیست، این حافظه ماست که تکرار مکررات را دوست دارد و عقیده دارد که گذشته، درگذشته است!
از منِ هوشنگ یکلاقبا میشنوند، عزیزان مسؤول و متولی و مدیر کافی است نیمنگاهی به پشت سر بیندازند تا به خوبی ماحصل این هرس و پایشهای اشتباهی و بدموقع را ببینند و عجالتاً گریبان این اقتصاد و تولید و معیشت را رها کنند و بازار واردات و صادرات را تا میتوانند حمایت و هدایت کنند ولی ورود و دخل و تصرف نفرمایند، خانه پُرش بد میشود، شاید هم خیلی بد شود، ولی یحتمل از این شرایطی که علیالحساب در آن تشریف داریم که بدتر نیست، صد بار دستوریاش کرده و دیدیم ثمرش را بیخیالی چه بدی داشت که یکبار نکردیم؟!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.