حرفهای خودی و بیخودی فصل چانهزنی! تا چشم کار میکند صف اصناف و اتحادیه و انجمنها و صنایع و شرکتها ادامه دارد و با نوبت و بینوبت در حال گفتوگو و چانهزنی و گروکشی و مخالفت و موافقت و شاکی و خشنود شدن و پیگیری و التهاب هستند تا بتوانند قیمتهای جدید خدمات […]
حرفهای خودی و بیخودی
فصل چانهزنی!
تا چشم کار میکند صف اصناف و اتحادیه و انجمنها و صنایع و شرکتها ادامه دارد و با نوبت و بینوبت در حال گفتوگو و چانهزنی و گروکشی و مخالفت و موافقت و شاکی و خشنود شدن و پیگیری و التهاب هستند تا بتوانند قیمتهای جدید خدمات و محصولات و کالاهای خود را تعیین و تثبیت کنند!
طرف همه فوقالذکرها جناب دولت است که در سال مهار تورم، قرار است جلو افزایش قیمتهای بیحساب و متورم شده را بگیرد که عجالتاً از آنجا که رطب خورده نمیتواند منع رطب کند، در این فقره هم دیر یا زود، دست راستش را زیر سر تعاونی و اتحادیه و شرکتها و اصناف و صنایع خواهد گذاشت!
این وسط فقط سر مبارک ما خلقا… مصرفکننده بینواست که بیکلاه میماند که عجالتاً کسی حواسش به ما نیست و اگر هم نیمنگاهی انداخته شده و توجهای جلب شود بهواسطه همراه داشتن لحاف است که اصل قصه و دعوا بر سر لحاف مردم است!
نرخ تاکسی و اتوبوس بینشهری و هواپیما و خودرو و نهادههای دامی و مرغ و گوشت و تخممرغ و کالاهای اساسی و بنزین و گاز و برق و آب و تلفن و تعرفههای ریز و درشت و سرویس مدارس و خدمات فنی و مهندسی و شیر و لبنیات و فولاد و مس و لوازم خانگی و آرد و نان و محصولات پتروشیمی و پالایشی و هزار و یک نرخ و تعرفه و عدد و رقم دیگر که پشت سر هم در صفوف نامنظم و به هم فشرده در حال گرفتن مجوز گرانی و افزایش قیمت خود از دولت هستند!
عصر، عصر چانهزنی و فصل، فصل قهر و آشتی و تلخی و شیرینی است، هرکسی زورش بیشتر است، درصد افزایش قیمت خود را بالاتر میبرد و هرکسی هم زورش نمیرسد، به هرچه دولت بگوید عمل میکند، فوقش هم از کیفیت و کمیت کم میگذارد تا نتیجه همانی شود که دلش میخواهد، خیل عظیم کارگر و کارمند هم که اساساً زور نداشته و برای حرف و سخن و درد دلشان، گوش شنوایی وجود ندارد در شبهای آخر سال و در شیر تو شیری شب عید نسخه افزایش مزد و حقوقشان را پیچیدند که از قضا مشتری و مصرفکننده همه آن افزایشهاست که صف طولانی آن هر روز کوتاهتر و مصیبت خلقا… افزونتر میشود!
به لطف سالها تجربه و ایضاً تلمذ پیش اساتید فن، عزیزان اصنافی و اتحادیه و شرکتی و صنعتی، درس خود را فوت آب هستند و راههای متنوع و متکثر و قواعد بازی را خوب میشناسند تا به همانی که دوست دارند، برسند و دولت را آچمز و تسلیم نمایند!
قدم اول که گفتوگو و مذاکره است که معمولاً نتیجهای ندارد، قدم دوم کشاندن داستان به رسانهها و جمع کردن عِده و عُده و حامی و ایضاً بیان قصه و مصیبت و مظلومنمایی و اگر شرایط مناسب بود، کمی تندی و زبری و تهدید و تحدید، اگر جواب آنچه میخواهند نشد، مسیر تزریق قطرهچکانی به بازار و محدود کردن ارائه خدمات و بستن سامانه و تعطیلی بنگاه و راه انداختن بازار سیاه یا رفتن به دنبال واسطه و لابی و صدا کردن بزرگترها و کمک از اهرمهای فشار و… حالا اینکه عزیزان چانه زن، کدام روش و اقدام را در پیش بگیرند و یا چه حرکت و مانوری نتیجه بدهد و اولویت با مذاکره و گفتوگو باشد یا چانهزنی و مظلومنمایی و یا تهدید و تحدید و یا بازار سیاه و یارکشی خیلی معلوم نمیکند و باتوجه به شرایط و جو ایجاد شده، از هر آن چیزی که بر روی میز است، استفاده میشود!
البته تغییر مسؤول و متولی و یا نوسان و بههم ریختگی بازار و شایعات و این دست موضوعات هم میتواند بهعنوان امداد یا تیر غیبی، موضع طرفین را تلطیف یا تشدید کرده و بازی را کلاً عوض کند ولی به هرحال قصه کلاه سرجایش است که یا از سر خلقا… برداشته میشود و یا گذاشته میشود و در آن هیچ تأخیری نیست!!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.