سمیه مهدوی- جایگاه سینمای ایران کجاست و به کدام سو حرکت میکند؟ این سؤالی است که بارها و بارها ذهن مخاطبان هنرهفتم و اهالی این حرفه را به خود معطوف داشته است. سینمای کشورمان چندی است دچار تحول شده اما این تحول نه از نوع هالیوودی است و نه از جنس بالیوود. اوضاع کمی بلبشو […]
سمیه مهدوی- جایگاه سینمای ایران کجاست و به کدام سو حرکت میکند؟ این سؤالی است که بارها و بارها ذهن مخاطبان هنرهفتم و اهالی این حرفه را به خود معطوف داشته است.
سینمای کشورمان چندی است دچار تحول شده اما این تحول نه از نوع هالیوودی است و نه از جنس بالیوود. اوضاع کمی بلبشو شده است. گویا کمتر مهرهای است که سرجای خود قرار گرفته باشد و کار خود را بهدرستی انجام دهد. از جماعت منتقد گرفته تا دستاندرکاران و بانیان سینما و تلویزیون دچار گردابی شدهاند که دور خود میچرخند، چرخشی که هم خود و هم مخاطبانشان را دچار سرگیجه کرده است.
از یک سو فیلمهای موفق و جایزه بگیر مطرح روی پرده مدام شاهد هجمه انتقادات هستند، آن هم با زبان طعن و گاهی با طعم دشنام و … .! !
از سوی دیگر ورودی و خروجی سینما نامشخص شده است؛ در این وادی برخی مهرهها جابه جا میشوند، فوتبالیستها بازیگر؛ بازیگران خواننده و خوانندگان هم لابد خانهنشین! و… میشوند.
درحال حاضر چالشهای بیشماری پیش روی سینما علیالخصوص تلویزیون قرار گرفته و وضعیت این صنعت را دچار نابهسامانی کرده است. دستاندرکاران سینما و تلویزیون بهویژه بازیگران از وضعیت فعلی خود اعلام نارضایتی میکنند. وقتی پای درددلشان در مصاحبههایی که با سایتهای خبری متعدد انجام میدهند، بنشینید یک حرف مشترک ذهنتان را درگیر میکند و آن هم گلایه از دورماندن از دنیای بازیگری است که برای آن دلایل متعددی را برمیشمارند؛ باندبازی، پارتی یا لابیهایی که سینما و تلویزیون را تسخیر کرده است؛ از جمله همین اوامری است که هرروز عرصه را تنگ و تنگتر میکند و اجازه عرض اندام به آنها را نمیدهد. جای خالی سناریوهای قوی که بتواند حق مطلب را ادا کند و هنرپیشه را وادار به قبول ریسک بازی در آن کند، بدون اینکه خدشهای به سابقه هنریاش وارد کند به وضوح رویت میشود. بخش دیگری از ناکامی آنها مربوط به ظاهرهای مصنوعی هنرپیشهها میشود. برخی با عملهای زیبایی بیشماری که برروی چهره و صورت خود انجام میدهند دیگر مناسب نقشهای پیشنهادی نخواهند بود، بنابراین با صورتکهای جدید عملکرده بلیت شانس خود را میسوزانند.
این امر جدا از زمزمههای فسادهای شکل گرفته در پشت پرده نقرهای رنگ سینما است که گاهی از زبان هنرپیشگان روایت میشود و معمولاً نیز با واکنشهای دیگر سینماگران و تأیید و تکذیبها به بگومگوهای داغ رسانهای میانجامد.
نتیجه چنین بازار مکارهای کم کاری هنرمندان، نویسندگان و کارگردانان حرفهای از دنیای هنر هفتم خواهد بود. در این بین برخی ممکن است با احساس سرخوردگی پیش آمده برای همیشه از کارشان خداحافظی کنند و روبه مشاغلی دیگر چون خوانندگی و حتی آدامس فروشی و … بیاورند و یا با تبلیغات گسترده شبکههای ماهوارهای جذب شبکههایی چون جم و … شوند تا شاید ایدهآل خود را در آن سوی آبها بیابند.
جعبه جادویی چه در سایز مدیوم آن (تلویزیون) و چه در اندازه بزرگترش (سینما) که زمانی برای خود ابهتی داشتند و ذائقه بینندگان را تأمین میکرد، امروز با حواشی پیش آمده دیگر رغبت و انگیزهای برای دوستداران خود باقی نگذاشته است. هرچند در این میان برنامههای نادری چون «دورهمی» و «خندوانه» در شبکههای جدیدالتأسیس کاری کردند کارستان و چراغ تلویزیون را روشن نگه داشتند اما صرف نظر از این برنامههای انگشت شمار و استثنایی دیگر جادوی این جعبه سیاه چنگی به دل نمیزند.
اما آن دسته از گروههایی که با شرایط موجود ایستادگی میکنند و کارهای قابل قبولی را از خود ارایه میدهند، باز هم باید دنبال اماننامه باشند تا از تیررس طعن و عتاب عدهای محفوظ قرار گیرند. از جمله کارهای موفقی که در سینما با پشت سرگذاشتن برخی فیلمهای گیشهای در داخل کشور توانست گوی سبقت را حتی از فیلمهای مطرح جشنواره بینالمللی کن برباید فیلم «فروشنده» بود. هنوز با گذشت بیش از ۴ ماه از این جریان، حرفها و حدیثها بهعبارت دیگر بدگوییها، کارگردان و عوامل این فیلم را راحت نگذاشته است. اصغر فرهادی با داشتن کارهای قابل قبول در کارنامه هنری خود توانست بار دیگر پرچم ایران را در عرصه سینمای بینالمللی به اهتزاز در بیاورد. اما او این اواخر با کم لطفیهایی روبهرو شده متهم به روایت بیاخلاقیگری در محتوای اثر مذکور شده است. درحالی چنین اتهامی به وی زده میشود که این جماعت فراموش کردهاند اگر داستانی هجو و هزل (که اگر باشد) به زیبایی روایت شود میتواند منجر به تزکیه مخاطب شود و بالعکس اگر با بیان مستقیم سجایای اخلاقی به تمامیت جسم و روح آدمی چشم بربندد و خواهشهای انسانی را پنهان کند، میتواند روند کار را از مقصود اصلی باز دارد.
انتقاد اگر بهدرستی بدون حب و بغض مطرح شود آن هم با واکاویهای فنی و هنری میتواند باعث تعالی یک اثر هنری و راهنمایی درست صاحب اثر شود. اما اگر این روال جای خود را به نطق مغرضانه با هدف کوباندن و تخریب آن اثر بدهد نتیجهای جز تسلسل، دور نامتناهی و درجا زدن نخواهد داشت.
حال بنا شده راه فروشنده از مسیر اسکار بگذرد؛ اگر فرهادی بتواند بار دیگر چراغ فروشنده را در اسکار روشن کند، باید خود را آماده برخوردها و واکنشهای شدیداللحنتر دیگری کند. باید به این طیف هنرمندان یادآور شد که راه طولانی است و مسیر پر از سنگلاخ… .
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.