حرفهای خودی و بیخودی برنامهها میآیند و میروند! گوش شیطان کر، روم به دیفال، بهنظر میرسد اندک اندک جناب برنامه هفتم توسعه عزیزان برنامه بودجهای پس از تأییدات دولتیها، دست وکیلالملههای گرانقدر را خواهد بوسید تا ایشان هم با فراغ بال و صبر و حوصله اقدام به بررسی و جرح و تعدیل کرده و […]
حرفهای خودی و بیخودی
برنامهها میآیند و میروند!
گوش شیطان کر، روم به دیفال، بهنظر میرسد اندک اندک جناب برنامه هفتم توسعه عزیزان برنامه بودجهای پس از تأییدات دولتیها، دست وکیلالملههای گرانقدر را خواهد بوسید تا ایشان هم با فراغ بال و صبر و حوصله اقدام به بررسی و جرح و تعدیل کرده و اگر شانس یاری کند، سال آینده دوباره سراغ ادامه برنامه ششم نرویم!
عجالتاً از آنجا که هنوز از تکالیف و قوانین و چشمانداز و برنامههای این جناب هفتمی آگاهی کاملی در دسترس نیست، خواستیم از همین تریبون خدمت عزیزان برنامه و بودجه عرض کنیم که شما بهتر از این حقیر عوام مستحضر هستید که در برنامههای قبلی قرارمان بر چه چیزهایی استوار بود و نرخ رشد هشتدرصدی که شاهبیت است و آن رشد بیش از ۲۰ درصدی غیرنفتیها و ایضاً سرمایهگذاری که علیالحساب، چند برنامهای را به تسخیر خود درآوردهاند ولی همچنان با قدرت و صلابت بیشتر در برنامههای آتی رخ مینمایند یا آن رشد نقدینگی که قرار بود حول و حوش ۱۷ درصد باشد ولی بهکل حواسش جای دیگری است و اساساً خیلی توجهای به این بایدها، نشان نداده و راه چند ۱۰درصدی خودش را میرود!
نمیدانم این فاصله دور و دراز با آن نرخ رشد و صادرات غیرنفتی و سرمایهگذاری هدفگذاری شده را اساتید فن و متخصصان آمار چه مینامند، مثلاً میفرمایند توانستهایم به ۲۰ درصد هدف خود در رشد اقتصادی برسیم و یا در این شرایط، اساساً مقایسهای برقرار نمیشود و وقتی از هدف خیلی دور باشیم، دیگر اسمش را تحقق چند درصدی نمیگذارند، حال که عجالتاً، چند صددرصدی با اهداف عالیه فاصله گرفتهایم، احتمالاً باید با سکوت ممتد اجازه بدهیم که برنامههای بعدی بیایند، جبران مافات کنند و کمی تا قسمتی آب رفته را برگردانند، بعد آرام آرام در مورد میزان دستیابی به اهداف قلم فرسایی کنیم!
به هرحال با این دست فرمان که برنامهها نوشته میشوند که نوشته شده باشند و ظاهراً کسی هم توجهای به اجرا و عملیاتی کردن و دستیابی به تکالیف و اهدافش نمیکند، یحتمل فرق چندانی نخواهیم کرد و شیب ملایم، احتمالاً تندتر شده و یا نفسمان میگیرد و یا دیگر مجال کنترل پیدا نمیشود و سرعتمان نجومی میشود!
نظر هوشنگخانی ما این است که از اتفاق گیر و مشکل در عدم تحقق و تلاش و پیگیری برای رسیدن به شاهبیتهای برنامهها نیست، مشکل و داستان در همین اعداد و ارقام و نرخهاست که خیلی توجهای به شرایط و جو و مشکلات و دلایل نرسیدنهای قبلی و این قسم چیزها نداشته و بیشتر به دنبال آنچه باید باشد است تا آنچه میتواند باشد و یا چطور باشد و یا مهمتر از همه چگونه باشد، با همه این احوال، بهنظر میرسد جناب برنامه هفتم هم با توپ پُر و قدرت و هیبتی مشابه قبلیها نزول اجلال خواهند کرد و احتمالاً مصوب و ابلاغ هم خواهد شد!
البته اینکه میگویند حرف مرد یکی است و نباید سست عنصر بود و راه به راه حرف و نظر و عقیده و هدفها را تغییر داد حرف درست و خیلی بهجایی است که عجالتاً جایش اینجا نیست و آن قصه دیگر و داستانی دگر است، برای همین عرض میکنیم که عزیزان برنامهنویس و تدوینگر و تصمیمساز، همت فرمایند و چرایی نرسیدنها را جستجو و استخراج و مرور فرمایند، فهم ما میگوید اینکه از قله رشد هشت درصدی به کف نهایتاً یکی، دو درصدی رسیدهایم و یا با دیگر اهداف، فاصله بعید داریم، خودش اصل و اساس مسأله است و یک برنامه جامع و مانع میخواهد که اول بر خودمان و دیگر عزیزان مسؤول و مدیر معلوم شود که کمکاری و بیمحلی آفت برنامه است یا برنامهها رویایی و بلندپروازانه و فارغ از شرایط روزگارند؟
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.