حرفهای خودی و بیخودی برق، رفتنی است! از قدیم گفتهاند آنکه نپاید، دلبستگی نشاید، بنابراین وقتی ما مردم با داشتن چنین ادبیات فاخر و غنای فرهنگی، باز هم دل در گِروی وعده و خبر خوش و شعار میسپاریم و به امید تابستان بدون قطعی برق، زمستانی فارغ از اُفت فشار و قطعی گاز […]
حرفهای خودی و بیخودی
برق، رفتنی است!
از قدیم گفتهاند آنکه نپاید، دلبستگی نشاید، بنابراین وقتی ما مردم با داشتن چنین ادبیات فاخر و غنای فرهنگی، باز هم دل در گِروی وعده و خبر خوش و شعار میسپاریم و به امید تابستان بدون قطعی برق، زمستانی فارغ از اُفت فشار و قطعی گاز و فصول چهارگانهای منزه از دود و سرب و گوگرد و ریزگرد، در رویاهای شیرین بهسر میبریم و با شوکدرمانی عزیزان مربوطه به خود میآییم، خواب و خیال از سرمان به در میشود و یاد این بیت میافتیم که «از من اکنون طمع صبر و دل هوش مدار، کان تحمل که تو دیدی، همه بر باد آمد»!
البته اینجوریا هم نیست که همیشه اوضاع یکجور باشد، آن هم این جور ناجور! ولی اینکه تیترها و شعارها از نبود خاموشی در تابستان پیشرو و قطع نشدن برق، سخن میگویند ولی حرف و نظرات فنی و تخصصی چیز دیگری میگوید و به جای خاموشی برنامهریزی و یک روز در میان برق خانگی، خلقا… را به قطعی برق یهویی و هر چند وقت یکبار، بشارت میدهند و فرمایش میشود که تنظیم و کاهش برق صنایع به مدیران استانی سپرده شده است، هرچند تومانی، صنار با چند سال پیش که هر روز یکی دو ساعت بیبرقی خانگی داشتیم و در کنار گرما، کلی هم دردسر برای مردم درست شده بود و حسابی بازار تعمیر لوازم خانگی موتور و بُرد و لامپ سوخته را داغ کرده بود، توفیر کرده است، ولی قطعی برق صنایع پرمصرف برق خصوصاً فولاد و سیمانیها که مستقیم روی قیمت محصولات آنها در بازار اثر میگذارد و تورم مازاد تولید میکند (آن هم در بازار افسار پاره کرده مصالح ساختمانی امسال!) و ایضاً بیکاری موقتی درصدی از نیروهای کار در شهرکهای صنعتی و عدم تأمین و کمبود برخی کالاها در بازار، آنقدر قصه پرغصهای است که اگر خلقا… را از کم و کیف آن آگاه کنیم و متوجه بشوند که هزینه این عدم قطعی چقدر برایشان فاکتور میشود، بعید نیست، همگی به قطعی روزانه برق رضایت دهند تا مبادا چرخ صنعت و تولید و اشتغال برای جبران کم و کسریهای برق، از کار بیفتد.
کلاً داستان این است که تا ساخت نیروگاههای پربازده سرعت نگیرد و ایضاً بهرهوری فعلیها افزایش نیابد و آن کمبهرههای قدیمی از دور خارج نشوند، آش همین آش و کاسه همین کاسه است، با پا راه برویم کفش برق خانگی پاره میشود و تاریکی و گرما و تعمیر لازم شدن میلیونی گریبان را میگیرد و با سر راه برویم، کلاه صنایع دیوار کوتاه بر باد میرود و کم و کسری تولید و افزایش قیمت و بیکاری و هزینههای توقف و راهاندازی مجدد چند میلیاردی تولیدکننده را خفتگیر میکند.
باز هم جای شکرش باقی است که امسال نسبت به سالهای پیش بارندگی به کم و بیش خوب بود و احتمالاً کاهش سطح آب پشت سدها آنقدری نخواهد شد که مجبور شوند نیروگاههای آبی مستقر را از مدار خارج کنند و فشار مضاعفی به صنعت بر لبه تیغ تولید برق وارد شود و عجالتاً یک نیمچه تنفسی وجود دارد تا سال بعد که نمیدانیم قدمی به جلو رفته یا نرفته است!
خاطر مبارکمان میآید که ۱۰، ۱۵ سال پیش عزیزان مسؤول مکلف شدند که سالی یکدرصد بهرهوری نیروگاهها را افزایش دهند و امروز که خدمت شما هستم، ظاهراً و البته طبق فرمایش دولتیان، متوسط بهرهوری نیروگاهها همچنان زیر ۴۰ درصد است و برای برخی این عدد حول و حوش ۲۰ درصد است. یعنی با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که عجالتاً یک در میان نیروگاههای کشور بین ۲۰ تا ۳۰ درصد راندمان دارند و این یعنی یا در ۱۰، ۱۵ سال پیش بهرهوری ۱۰ تا ۲۰ درصدی داشتهاند و اکنون دچار کمترقگی! شدهاند یا آن تکلیف و قانون، زیاد جدی گرفته نشده و آفت اُفت راندمان خفتگیرشان کرده است! که البته با هر فرضی که حساب کنیم، همچنان کلاه بهرهوری نیروگاهی، بدفرم در پس معرکه است!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.