حرفهای خودی و بیخودی بومیسازی معناگرا! پس از بومیسازی دورهمی که چیزی شبیه بومیهای پیچان چاچا استرالیا بود و روش کار یک هوا بالاتر از واردات سی کِیدی قطعات و مونتاژکاری ۱۰۰درصدی بود، که شرح آن در یادداشتهای قبلی رفت به سراغ نوعی دیگر از بومیسازی که بومیسازی مهندسی است رفتیم و عرض […]
حرفهای خودی و بیخودی
بومیسازی معناگرا!
پس از بومیسازی دورهمی که چیزی شبیه بومیهای پیچان چاچا استرالیا بود و روش کار یک هوا بالاتر از واردات سی کِیدی قطعات و مونتاژکاری ۱۰۰درصدی بود، که شرح آن در یادداشتهای قبلی رفت به سراغ نوعی دیگر از بومیسازی که بومیسازی مهندسی است رفتیم و عرض کردیم که این یکی به خلاف دومی راهی پر پیچ و خم و پرریسک و دردسر است که آنچنان هواداری ندارد، بالاخره از قدیم گفتهاند که خلایق نازکی کار را دوست دارند و کلفتی نان را! و عجالتاً در بین بومیسازیها فقط این یکی همچین درستدرمان است که نبود قصه قانون کپیرایت و گیر و گور اضافی در این زمینه، حال اضافی است که به برخی (نه همه) دستاندرکاران این روش میدهد. زیرا که در دنیای امروز، اینجوریها هم نیست که یک دستگاه و یا تجهیز هایتک را مهندسی معکوس یا همان بومیسازی کنی و کپی برابر اصل تحویل بدهی و کسی عارض نشود.
به هرحال همانطور که قول داده بودیم امروز نوعی بومیسازی بینظیر را معرفی میکنیم که جنابمان عنوان بومیسازی معناگرا را برازنده آن میداند. در این روش بومیسازی، ابتدا یک ایدهای در ذهن میآید، همان ایده بر روی کاغذ نوشته میشود و براساس همان ایده و بهدلیل آنکه خیلیخیلی ایده درجه یک و مورد پسند بزرگواران مسؤول هست، اعتبار و بودجههای ریز و درشت برای آن در نظر گرفته میشود. به همین سادگی و خوشمزگی، البته این، قدم اول است!
بعد از چند ماه که پول و وام یحتمل بلاعوض و یا قرضالحسنه رو به اتمام گذاشت، عزیزان متولی آن بومیسازی، طی یک گزارش مفصل خدمت مقامات مسؤول توضیح میدهند که چقدر ایده آنها خوب و درجه یک بوده و در این مدت توانستهاند آن ایده را به طرح تبدیل کرده و گامهای بلندی برداشتهاند و در آخر هم تقاضا میشود یک چند ۱۰میلیاردی (هرچه بیشتر، بهتر) تسهیلات بلاعوض و یا بودجه اختصاصی و یا حداقل وام قرضالحسنه به ایشان تعلق بگیرد!
به دلیل آنکه ایده و طرح آن بزرگواران خیلیخیلی خوب است! و در صورت توفیق در اجرای آن کلی حال به خودشان و کشورمان داده خواهد شد و البته آن جناب اتصال برقرار و مستدام است، درخواست عزیزان متولی بومیسازی، فیالفور پذیرفته و مبالغ ناچیز چند میلیاردی برای اعتلای صنعت و دانش کشور هزینه میشود، حالا کجا هزینه میشود، ا…اعلم!
همانطور که میبینید در بومیسازی معناگرا کار خیلی پیچیده است، آنقدری که برای ایده و طرح آن، پول بیحساب پرداخت میشود تا کارشناسان و متخصصان مربوطه بتوانند گامی بلند در مسیر خودکفایی کشور بردارند! البته کار در اینجا متوقف نمیشود و بعد از مدتی مسؤولین مربوطه از متولیان سراغ نتایج اقدامات ایشان را میگیرند، بالاخره برای پولهایی که دادهاند گرفتن یک گزارش پیشرفت، کَف کار است.
در این مرحله است که پس از ایده و طرح نوبت به پروپوزال و پیشنهادیه اجرایی میرسد (نه اینکه آن ایده و طرح پیشنهادیهای نداشت) و در این پیشنهادیه اجرایی، فازهای پیشرفت کار مشخص شده و هزینههای مختلف تجهیزاتی و سرمایهای آن تعریف شده و در اینجاست که عزیزان مسؤول بر سر یک دوراهی سخت قرار میگیرند، یا باید بیخیال ادامه کار شوند و یا با ادامه کار موافقت کنند و چند برابر کل پولی که قبلاً دادهاند، پرداخت نمایند و منتظر بمانند که جوجهها را چه موقع میشمارند در کشوری که پاییزی ندارد!
این است قصه بومیسازی معناگرا که البته به روشهای گوناگون اجرا میشود اما در کل یک ایده شیک و مجلسی، مسؤولپسند، عامل و باعث و بانی بروز چنین معناگرایی گرانی میشود!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.