از سوی بخشخصوصی صورت میگیرد تأسیس آکادمی توسعه صادرات دولت یازدهم در همان ماههای نخست روی کار آمدن، توسعه صادرات را در دستور کار قرارداد. به دنبال توافق برجام امیدها برای تحقق اهداف توسعه صادراتی بیشتر شد، حالا با گذشت حدود یک سال از توافق برجام و لغو محرومیتهای معاملات بینالمللی با شرکتهای ایرانی انتظار […]
از سوی بخشخصوصی صورت میگیرد
تأسیس آکادمی توسعه صادرات
دولت یازدهم در همان ماههای نخست روی کار آمدن، توسعه صادرات را در دستور کار قرارداد. به دنبال توافق برجام امیدها برای تحقق اهداف توسعه صادراتی بیشتر شد، حالا با گذشت حدود یک سال از توافق برجام و لغو محرومیتهای معاملات بینالمللی با شرکتهای ایرانی انتظار میرود که صادرات کشور شتاب بیشتری پیدا کند و کالاهای ایرانی بتواند در بازارهای خارجی با کالاهای دیگر رقابت کند. یکی از مشکلاتی که در زمان تحریمها برای کشور ایجاد شد، از دست رفتن بازارها در کشورهای مشتری ایران بود.
مباحث توسعه صادرات را با عدنان موسیپور، عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی اهواز در کافه خبر بررسی کردیم با طرح این سؤال که در حال حاضر شراط ایران در بازارهای جهانی از جمله آمریکا چگونه است، وی میگوید: ما با دو کالا در بازار امریکا در حال وقابت بودیم، پسته و فرش؛ البته سالها ایران حرف اول را در صادرات پسته میزد ولی چند سالی است که این توانمندی از ما گرفته شده، بهطوریکه آمریکا در حال حاضر در یک هکتار زمین، ۴ تن پسته تولید میکند در حالی که ما در یک هکتار ۵۰۰ کیلوگرم تولید میکنیم.
مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با عدنانموسیپور را در ادامه بخوانید:
+یک سال از توافق برجام گذشته، در این مدت وضعیت صادرات کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم وضعیت صادرات پس از برجام را بررسی کنیم، باید نگاه کنیم قبل از برجام در بخش صادارت اوضاع چطور بوده است. ما ایرانیها یک مقطعی به صادرات دید بد داشتیم. فکر میکردیم اگر کالایی را برای یک خارجی بفرستیم داریم ثروت کشور را به یک خارجی میدهیم.
یا اگر کالایی را از کشور خارجی به ایران وارد میکردیم کار خوبی و مقدسی حسابی میشد. جلوتر که رفتیم برعکس این ثابت شد. متوجه شدیم که خدماتی را صادر کنیم در واقع این ثروت و توانایی یک فرد خارجی را در کشور برای اشتغالزایی استفاده میکنیم.
خب، البته یک مدتی هم ما درگیر مسایل زیرساختها بودیم و کشور آماده نبود، بانکها توانایی لازم نداشتند و تجارها تجارب زیادی نداشتند. آثار ایام جنگ کامل در بخش صادرات بود. زمانی که به اهمیت صادرات پی بردیم و فهمیدیم که اگر بخواهیم به دیگر بخشهای کشور مانند بخش امنیتی، فرهنگی و سیاسی کشور کمک کنیم، چارهای نداریم جز این که بخش اقتصاد را قوی کنیم. اگر بخواهیم بخش اقتصاد پویا و با حرکتی داشته باشیم باید اقتصادمان را به سمت یک اقتصاد صادرات محور ببریم. در واقع نگاهی بود که تا اواخر تحریمها ایجاد شد.
+به هر حال در سالهای گذشته ما تحت فشار تحریمها در مقاطع مختلف زمانی بودیم، فکر میکنید تحریمها چه سهمی از عقبماندگی رشد توسعه صادرات کشور داشته باشد؟
قبل از تحریمها تجربه زیادی در تجارت بینالمللی نداشتیم، هرچه بود به روش سنتی کار میکرد و از امکانات نفتیمان استفاده میکردیم. در واقع تجارت بینالمللی خاصی انجام نمیشد. علاوه بر آن تحریمها نیز اضافه شد. موقعی که میخواستیم حرکتی نو را در توسعه صادرات کشور آغاز کنیم و اقتصاد کشور را به سمت صادرات محور هدایت کنیم، تحریمها اعمال شد. دقیقاً بین ۱۰ الی ۱۵ سال رابطه ما را با دنیا محدود کرد و دست و بال خیلی از تجارها را بست.
سیستمهای بانکی دنیا با ایران تعامل نداشتند و بیمهها یکی پس از دیگری از کشور رفتند. خطوط اول کشتیرانی دنیا در بنادر ایران نمیآمدند. ما شاهد بودیم که بنادر فعالی مانند خرمشهر یا آبادان که روزهای خلوتی در گذشته کم دیده بودند، ایام تحریم روزهای خلوتی را داشتند.
+آلان وضعیت صادرات کشور چگونه است؟ فکر میکنید سیاستهای کشور در راستای توسعه صادرات بوده است؟
همانطور که میدانید، برای آنکه یک فرایند اقتصادی رقم بخورد، باید طرفین به یکدیگر اعتماد کنند. بعد از برجام ترس از ایران یا در واقع ایران هراسی تا حدودی برداشته شد. من خودم در بخش صادرات فعال هستم، این را کامل حس میکنم و این اشتیاق را کامل در بخش خارجیها میبینم. خارجیها علاقه دارند که با ایران تجارت کنند.
اما بعد از برجام مهمترین موضوعی که به کندی دارد صورت میگیرد، سیستمهای بانکی است و انتظار میرفت این ارتباطها سریعتر انجام شود. البته علائم نشان میدهد که شرایط رو به بهبودی است. در حوزه کشتیرانی، در حال حاضر شرایط به حالت عادی باز میگردد و شرکتهای بیمه نیز ورود پیدا کردهاند.
اما نکتهای که حایز اهمیت است اینکه در رابطه با صادرات و برجام، انتظاراتی است که مطرح میشود به جا نیست. بهطور مثال آیا ما واقعاً انتظار داریم با برجام مشکلات مدیریت کشور حل شود؟ آیا واقعاً انتظار داریم مشکلات مالیاتی کشور حل شود؟ شخصاً این کار خودمان است. کار دولت است که این مسایل را حل کند لذا ما انتظاراتمان را از برجام تعدیل کنیم که بحث ناامیدی نیز پیش نیاید.
من کاملاً امیدوار به تأثیرات برجام به صادرات هستم.
+شما به عنوان یک فعال صادراتی به جز مواردی که اشاره کردید، فکر میکنید دولت چه کمکی میتواند به صادرکننده برای توسعه صادرات بکند؟ چه مشکلاتی وجود دارد که باید برای آنها راهحل ارایه شود؟
در صادرات مواردی وجود دارد که بسیار تأثیرگذار است؛ مثلاً اگر صادرات را اگر یک ماشین تصور کنیم، هر چقدر هم گاز دهیم ولی ترمزدستی بالا باشد، ماشین راحت حرکت نمیکند. این ترمزدستی برای صادرات نرخ ارز است. در واقع نگاهی که به نرخ ارز وجود دارد مثل همان ترمز صادرات کشور عمل میکند. یک نگاه غلطی نسبت به نرخ ارز وجود دارد. برخی افراد فکر میکنند اگر پول ملی را پایین نگه داریم، مانند این است که پرچم ایران را پایین کشیدیم. در حالی که دقیقاً برعکس است. شما اگر ارزش پول ملی را پایین نگه دارید به این واسطه قیمت تمام شده کالا پایین میآید و راحتتر رقابت میکنید. همه جهان این کار را انجام داده است. چین، سنگاپور، امارات و آمریکا این راه را رفته است. این طور نیست که ایران بخواهد برای اولین بار آن را تجربه کند. من شخصاً مهمترین مشکل صادرات را نگاهی که به نرخ ارز وجود دارد، میدانم. امیدوارم که سیر تکنرخی شدن ارز ادامه پیدا کند. درست است که امکان دارد در مسیر اجرا کمی دچار مشکلات شویم، خصوصاً در بخش واردات، منتها در پروسه زمانی ۳ تا ۵ ساله میتواند کاملاً به نفع کشور باشد.
مشکل دوم صادرات، مشکل مالیاتی برای صادرکنندهها است. علیرغم اینکه قانون تصحیح شد و معافیتهای صادراتی اعمال شده، اما در عمل کل این بخشنامه یا اجرا نمیشود، یا به سختی اجرا میشود. در واقع بخش صادرات از مالیات معاف نیست.
کار صادرکننده بازاریابی است. مهمترین وظیفه یک صادرکننده این است که کالاهای خود را بفروشد. حال آنکه در این مسیر، آنقدر مشکلات زیاد است که بخش عظیمی از فکر صادرکنندهها را هم درگیر مشکلات مالیاتی کرده است. مالیات بر ارزش افزودهای که از صادرات اخذ میشود، به بهانهای که باید به اقتصاد کشور بر میگردد، از صادرکننده گرفته میشود، ولی این پول بر نمیگردد، اگر بازگردد حدود یک الی دو سال طول میکشد. همه این موارد باعث میشود که قیمت تمام شده کالا افزایش پیدا کند و در رقابت عقب میمانند.
به نظر من این دو مشکلات به علاوه عدم حمایت سیستم بانکی باعث میشود که صادرات به کندی پیش رود. سیستم بانکی هیچ وقت نتوانست و نخواست که از بخش صادرات حمایت ویژه کند.
+انتظار شما از شبکه بانکی در جهت توسعه صادرات چیست؟
در بخش صادرات تأمین مالی بسیار مهم است؛ تأمین مالی در بخشهای شبهدولتی و خصولتی انجام میشود. اگر یک صادرکننده بخواهد وام یا تسهیلاتی با درصد پایین بگیرد، عملاً وقت هدر میدهد. من از سیستم بانکی در حمایت از صادرات شخصاً ناامید هستم.
مشکل دیگر خود تجار هستند. اگر همه مشکلات را حل کرده باشیم، در نهایت بازیگر اصلی و کسی که قرار است صادرات را انجام دهد را تجار انجام میدهد، لذا اگر تجار و صادرکنندههای ما توانمند و قوی نباشند و قبول نکنند که دوران تجارت سنتی تمام شده است، نه برجام و نه اصلاحات اقتصادی نمیتواند هیچ کمکی به صادرکننده و توسعه صادرات بکند.
بعد از توافق برجام شاهد آمدن هیأتهای مختلف تجاری خارجی به کشور بودیم، اما متأسفانه متوجه مشکلات جدیدتری شدهایم. به دلیل اینکه در سالهای گذشته بخش خصوصی را کوچک نگه داشتند و توجه خاصی به بخش خصوصی نشده، حالا بخش خصوصی نمیتواند از خیلی از فرصتهای به وجود آمده، استفاده کند. چون رشد پیدا نکرده است. ما فاقد خیلی از مهارتهای بینالمللی هستیم. ما هنوز تحت آموزشهایی که به یک تاجر صادرکننده واقعی تبدیل کند، قرار نگرفتهایم.
+شما چه راهحلی را برای این مشکل پیشنهاد میکنید؟
بعد از برجام درهای بازارهای جهان یکی پس از دیگری به روی کشور باز شده است. اگر قرار باشد در توسعه صادرات موفق باشیم، باید تجار هم تلاش کنند. باید هدفگذاری ۵۰ میلیاردی برای بخش صادرات تعریف کنیم. مگر میشود در این هدفگذاری یا برنامهریزی جایی برای آموزش نداشته باشیم؟ البته برخی افراد فکر میکنند، منظور از آموزش، همان آموزشهای دانشگاهی است، واقعیت این است که ۹۷ درصد از آموزش اقتصادی و بازرگانی که در دانشگاهها انجام میشود به توانمندسازی تجار و بازرگانان کمک نمیکند. زمانی که بررسی میکنید، متوجه میشوید که خیلی از آموزشهای دانشگاهی به درد کار ما نمیخورد. آن چیزی که در کتابها میخوانیم با آن چیزی که در مرزها و جلسات بازرگانی انجام میشود، کاملاً متفاوت است.
+چطور میتوان از تجربه کشورهای دیگر برای ارتقای دانش تجارهایشان بهره گرفت یا به اصطلاح تجربهها را بومیسازی کرد؟
بررسیهای زیادی انجام شده که نشان میدهد چطور کشورهای تراز اول دنیا صادراتمحور شدهاند. جالب این است که کشورهای صادرکننده مؤسسات آموزش بازرگانی ندارند، مؤسسات آموزشی صادرات دارند. یعنی تحت این عنوان آموزش میدهند.
بهطور مثال آلمان در ۴۰ الی ۵۰ سال گذشته، آکادمی صادرات را تأسیس کرده است. این آکادمی در حال حاضر دارای ۸۰۰ شرکت فعال درآمدزاست. این آکادمی تمام مدیران آلمانی را آموزش داده است. آلمانیها همانطور که شاهد هستید علاقه زیادی برای حضور در ایران دارند که این نشاندهنده این است که این کشور علاقه به فروش کالاهای خود به ایران دارد. در اسفند سال گذشته ما با آکادمی صادرات آلمان تفاهمنامهای را امضا کردیم که سرمایهگذاری این قرارداد نیز کاملاً توسط بخش خصوص انجام میشود.
آنها برنامه دارند در فرایند بین ۵ الی ۶ ساله بتوانند خیلی از تجربیات آموزشی و عملی خود را در بخش صادرات به ما منتقل کنند. در واقع با آموزش صادرات، به دنبال هدفهای اقتصادی هم هستند.
هدف اول کسانی هستند که علاقهمند به تجارت خارجی و صادرات هستند. میتوانیم با آموزش به ظهور نسل جدید تجار کمک کنیم. تجاری که نگاه رو به جلو دارند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.