اغلب نویسندگان ما سینما را نمی‌شناسند

داریوش مهرجویی اغلب نویسندگان ما سینما را نمی‌شناسند داریوش‌مهرجویی در نشست نقد رمان‌هایش با بیان علت روی آوردنش به نوشتن رمان، گفت: اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. به گزارش ایسنا، جلسه نقد دو رمان «در خرابات مغان» و «آن رسید لعنتی» در انجمن جامعه‌شناسان دانشکده […]

داریوش مهرجویی

اغلب نویسندگان ما سینما را نمی‌شناسند

داریوش‌مهرجویی در نشست نقد رمان‌هایش با بیان علت روی آوردنش به نوشتن رمان، گفت: اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند.

به گزارش ایسنا، جلسه نقد دو رمان «در خرابات مغان» و «آن رسید لعنتی» در انجمن جامعه‌شناسان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست مهرجویی درباره تفاوت فیلمسازی و نوشتن رمان، گفت: کار فیلم و نوشتن رمان هیچ فرقی با هم ندارند. هر فیلمی یک رمان است. من تمام سناریوهای فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام. خیلی آرزو داشتم که سناریوهایی از نویسندگان به فیلم تبدیل کنم، اما متأسفانه اغلب نویسنده‌های ما از هنر، تاریخ و زیباشناسی سینما غفلت دارند و سینما را نمی‌شناسند. بنابراین نمی‌توانند کمک‌کننده باشند. عامل دیگری که باعث شد رمان بنویسم این بود که هریک از فیلم‌هایم چه قبل و چه بعد از انقلاب با سد عظیم سانسور مواجه شد. از فیلم «گاو» که دو سال توقیف شد تا «پستچی» و «دایره مینا». بعد از انقلاب هم بسیار دیگری از فیلم‌هایم از جمله آخرین آن‌‌ها فیلم «سنتوری» با سانسور و توقیف مواجه شد.

این نویسنده گفت: برای مثال شب افتتاح اکران فیلم «سنتوری» آقای وزیر فیلم را توقیف کرد، بنابراین من ذله شدم که در سینما انقدر  با سد سانسور مواجه شده‌ام. ضمن این‌که کار سینما هم وقفه‌های زیادی دارد. بنابراین آزاد کردن آن نیروی خلاقه راه جدیدی می‌خواست که نوشتن رمان یکی از این راه‌ها بود. البته من نقاشی هم می‌کشم و موسیقی هم می‌نوازم. بعضی‌وقت‌‌ها شعر هم می‌نویسم. به همین خاطر در این وقفه‌ها به جای این‌که سناریو‌ها بنویسم و توقیف شود، رو به رمان‌نویسی آوردم، چون با ادبیات کاملاً آشنا بودم و می‌توانم کاری را که در سینما انجام می‌دهم را با کلام هم بکنم.

مهرجویی در ادامه درباره نادیده گرفتن رمان‌هایش در فضای ادبی ایران نیز گفت: این مسأله نسبت به کتاب‌هایم وجود داشته است. اصلاً کتاب اولم «به خاطر یک فیلم لعنتی» همین مسأله حسادت و کینه‌توزی را مطرح کرده‌ام؛ یعنی چیزی که در درون ما ایرانی‌هاست. مثلاً دکترها، پرستارها، قصاب‌‌ها همه هوای یکدیگر را دارند و اگر کسی بخواهد وارد گروه آن‌‌ها بشود آن‌‌ها او را نمی‌پذیرند. این مسأله به خاطر سرکوب دو هزار ساله در کشور ماست که باعث شده چنین مشکلاتی داشته باشیم. همین ترافیک ما هم پر از بغض و کینه است. پر از تعارف هستیم ولی پشت سر هم به هم‌دیگر فحش می‌دهیم. این بی‌ادبی در ترافیک نشان‌دهنده بغض و کینه و خصم‌آلود بودن ماست که در ژن‌های ما رسوخ کرده است. به همین خاطر است که الان ما در کشورمان مردان اختلاسی داریم. بنابراین اصلاً برایم مهم نیست که به‌کار من توجه می‌شود یا نه. برای این‌که در جامعه ما نقد و بررسی در اولویت دهم قرار گرفته است. چون همه می‌خواهند بگویند ما آفریننده و خلاق هستیم و دیگران از ما بدترند.

این کارگردان درباره ایده نوشتن رمان‌هایش نیز گفت: من حدود ۵۰-۴۰ فیلمنامه نوشته‌ام که از این میان ۲۶ فیلمنامه تبدیل به فیلم شده است و بقیه مانده است. گاهی ایده نوشتن هرکدام از این‌‌ها تنها یک جمله بوده است. برای نوشتن رمان «در خرابات مغان» یادم است که در حال خواندن کتابی از نجیب‌محفوظ بودم. در این داستان شخصیت داستانی در حال نماز خواندن و نیایش با خداوند بود. در آن‌جا جمله‌ای گفت که خیلی روی من اثر گذاشت. البته این را هم بگویم که من از ۷ سالگی تا ۱۵ سالگی نماز می‌خواندم و تحت‌تأثیر محیط خانواده قرار داشتم و به حسینیه می‌رفتم. بنابراین آن تجربه‌های عرفانی که در کتاب از آن صحبت می‌کنم برای من به صورتی رخ داده است و برای من در کتاب«در خرابات مغان» این شخصیت دینی شکل گرفت. در عین حال پسرعمه‌ای در آمریکا دارم که شغلش نزدیک به شغل شخصیت اصلی داستان «در خرابات مغان» بود و من از این مسأله هم بهره گرفتم و بقیه داستان را تخیل کردم.

او درباره رمان «آن رسید لعنتی» نیز گفت: اتفاقات این رمان هم تجربه خودم بود و مشکلاتی که برای فیلم‌هایم پیش می‌آمد. بیش‌تر بلاهایی است که پس از ساخت فیلم‌هایم بر سرم آمد.

مهرجویی گفت: برای من در نوشتن هر داستانی ابتدا وسط و پایان مهم است. همیشه با یک سینابس شروع می‌کنم و بعد شخصیت‌ها بیرون می‌آیند و آن را گسترش می‌دهم و این‌گونه شروع به نوشتن می‌کنم.

این نویسنده افزود: یکی از دلایلی که به‌کار نوشتن رمان رغبت پیدا می‌کنم به خاطر طولانی بودن زمان بین ساخت دو فیلمم است که معمولاً دو یا ۳ سال طول می‌کشد. ضمن این‌که در نوشتن رمان از آزادی بیش‌تری برخوردارم و می‌توانم خیلی از مسایل را مطرح کنم که در فیلم امکانش وجود ندارد، چون زمان فیلم باید موجز باشد. در رمان این گرفتاری‌ها وجود ندارد.

در بخشی از این نشست مجتبی‌گلستانی به عنوان منتقد درباره معیارهای فکری و فلسفی آثار داریوش مهرجویی در حوزه سینما و رمان سخن گفت.

او اظهار کرد: تلاش برای تمایز بین مهرجویی فیلمساز و نویسنده کار عبثی است.

گلستانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: مهرجویی به خاطر سابقه فیلمسازی‌اش در مقابل نخوت نخبگی سکوت کرده اما در مقابل آثار داستانی او سکوت شده است. با این وجود باید دلیل بعضی از سکوت‌‌ها را خواند.

او سپس به دو لایه بودن معنا در سینمای مهرجویی اشاره کرد و گفت این اتفاق‌‌ها در رمان‌های او نیز قابل مشاهده است.

گلستانی با اشاره به رمان «در خرابات مغان» کشش داستانی را یکی از ویژگی‌های مهم این رمان دانست و گفت: در هر صفحه این رمان کنش‌های عجیب و غریبی وجود دارد که مخاطب را با خود همراه می‌کند. این اتفاق در رمان «آن رسید لعنتی» نیز رخ داده است. با همین معیار من می‌توانم بگویم مهرجویی نویسنده خوبی است. رمان‌های مهرجویی برخلاف داستان‌ها و رمان‌های کسانی بودند که مدعی بر شخصیت‌محوری‌اند اما کشش داستانی ندارند. شعر ما هم دچار همین فضای بسته شده است به همین خاطر امروز یکی از بحرانی‌‌ترین دوران‌های ادبیات داستانی را شاهد هستیم.

در ادامه شهرام‌اقبال‌زاده با طرح این پرسش که مهرجویی سینماگر چه چیزی را نمی‌توانست با سینما بیان کند که به رمان‌نویسی روی آورد، گفت: مهرجویی ادبیات، سینما و فلسفه‌ غرب را می‌شناسد، اما او به سینما و ادبیات و عرفان خودمان برگشته است. عرفانی که در جامعه‌ ما بسیار مهم است چون سعی می‌کند از دین، فلسفه و قدرت نوعی معناگریزی کند.

اقبال‌زاده درباره رمان «در خرابات مغان» گفت: مهرجویی در این کتاب با عرفان مرکزیت‌زدایی می‌کند و اقتدار گفتمان غالب را می‌گیرد. مهرجویی رمانی در دست نوشتن دارد به نام «برزخ ژوری». او در این رمان می‌خواهد فلسفه را به درون جامعه بیاورد که کار سختی است.

 

این نویسنده درباره این‌که برخی «در خرابات مغان» را عرفان کاذب خوانده‌اند، گفت: من نمی‌دانم عرفان کاذب و اصلی را چه کسی مشخص می‌کند، چون بعضی‌‌ها حتی مولانا را هم عرفان کاذب می‌دانند.